کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

انوار درخشان

جلد اول

الإهداء مقدمه

سوره مباركه بقره

[سوره البقرة(2): آيه 1]
روش نگارش تفسير انوار درخشان فهرست جلد اول تفسير انوار درخشان

جلد دوم

فهرست مطالب

ادامه تفسير سوره بقره

جلد سوم

سوره آل عمران

فهرست

جلد چهارم

ادامه سوره نساء

تذكر فهرست

جلد پنجم

مربوط به ضميمه صفحه 27 فهرست

جلد ششم

فهرست

جلد هفتم

فهرست

جلد هشتم

جلد نهم

(فهرست)

جلد دهم

فهرست

جلد يازدهم

فهرست

جلد دوازدهم

فهرست

جلد چهاردهم

فهرست

جلد پانزدهم

فهرست

جلد شانزدهم

فهرست

جلد هفدهم

فهرست

جلد هجدهم

فهرست

انوار درخشان


صفحه قبل

انوار درخشان، ج‏8، ص: 166

آفريدگار است چشم بپوشد و نفهمد كه زندگى بشر غرض از خلقت جهان و هميشگى خواهد بود.

ناگزير از حكم خرد اعراض نموده بصورت چشم پوشى از حقيقت درآمده انكار مينمايد آنگاه شعار او غفلت از مسير خود و محروميت از مقام انسانيت خواهد بود.

أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ‏ :

بيان كفر و چشم پوشى از حقيقت است كه بصورت پشيمانى و شعله آتشين ظهور مينمايد و جمله‏ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ‏ بهئيت ناقص ذكر شده مبنى بر اعلام بآنستكه زندگى در دنيا بر اساس مسئوليت و آزمايش است.

چنانچه بشر انديشه كفر و ناسپاسى كسب كند بهره آنرا خواهد ديد و واقع حقيقت قابل تغير نيست و استحقاقى كه در دنيا بصورت حد وجودى كسب نموده هرگز باطل و بيهوده نخواهد شد.

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‏ :

از جمله وظيفه رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله بيشتر است يعنى باهل ايمان و تقوى بشارت سعادت و حسن عاقبت دهد آيه ايمان و تقوى را هدايت و معرفت صفات پروردگار معرفى نموده و ايمان صورت اعتقادى باركان دين اسلام و قائم بشخص مؤمن بلكه حقيقت او است و از آن تقرب بساحت كبريائى ميتوان تعبير نمود يعنى ايمان قلبى صورت علمى عبوديت است و اعمال صالحه تصديق و اظهار عبوديت و از لوازم و شاهد بر صدق آنست و صورت علمى ايمان چنانچه صادق و مستقر باشد اطاعت و انقياد جوارحى نيز آنرا تصديق مينمايد و عمل هرگز آنرا تكذيب نخواهد نمود زيرا عمل و حركت جوارحى بر طبق صورت علمى است و در صورت تخلف عملى شاهد آنستكه صورت اعتقادى و ايمان استقرار ندارد و بمختصر عايقى تزلزل پذير است بلى التزام بانقياد جوارحى تأثير بسزائى در باره رسوخ ايمان و حيات معرفت و استقرار صورت علمى دارد و آنرا بحد ملكه و صفت ميرساند و از مرتبه‏

انوار درخشان، ج‏8، ص: 167

خطور و حالت ارتقاء مى‏يابد بر اين اساس انقياد جوارحى سبب كمال روح و استقرار ايمان و شهود علمى خواهد بود.

و بر حسب تحليل ايمان صورت علمى و نور هدايت و داراى مراتب بيشمار است و هر چه اطاعت و انقياد جوارحى بيشتر باشد و مانعى از آن جلوگيرى نكند شاهد بر استقرار صورت علمى و تمكن نور هدايت و تقرب بساحت كبريائى و تشبه بصفات كامله او است.

آنگاه مذلت و فقر ذاتى خود را مى‏يابد هم چنانكه كفر و انكار ركنى از اركان دين اسلام ريشه و اساس ضلالت و حرمان از هدايت است و ارتكاب گناهان ثمره و لازم آنست بر اين اساس است كه اوامر و نواهى شرعى متوجه كفار نميشود.

يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ‏ :

آيه اعتقاد قلبى را هدايت معرفى نموده و نظرى باعمال صالحه ننموده در صورتى كه ايمان و اعتقاد قلبى توأم با انقياد جوارحى است پاسخ آنستكه بر حسب آيه‏ (إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ-) ايمان رابطه قلبى با ساحت كبريائى دارد ولى عمل جوارحى سبب رفعت و تثبيت آن رابطه و تمثل آن در اين نظام خواهد بود.

و مفاد آيه در مقام آنستكه ايمان و صورت اعتقادى چه نسبتى با انقياد جوارحى دارد و بيان آنستكه حقيقت و روح ايمان همانا صورت علمى كه حقيقت انسانى است و لازم لا ينفك و ظهور اثر و تمثل آن از نظام خارج اطاعت و قيام بوظائف دينى و تصديق عملى است.

تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ‏ :

بيان پاداش و ظهور سيرت ايمان و انقياد عملى است به اين كه اهل ايمان و تقوى در بهشت در جوار رحمت و مورد خشنودى پروردگار براى هميشه از نعمتها بهرمند خواهد بود.

انوار درخشان، ج‏8، ص: 168

دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَ‏ :

پس از ورود اهل ايمان و تقوى به بهشت جوار رحمت پروردگار به مقام حضور و شهود نائل مى‏شوند باتمام مظاهر وجود به سپاس نعمتها خواهند گفت سبحانك اللهم ساحت قدس ربوبى را از نقص و امكان و حاجت تنزيه مى‏نمائيم.

وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ‏ در اثر تنزيه ساحت ربوبى خطاب پاسخ بهر يك از اهل ايمان مبنى بر تحيت و شاد باش ميرسد كه حيات معرفت و زندگى ابدى در مقام صدق بر هر يك از شما گوارا باد و از زوال نعمت و حزن و خوف پيوسته ايمن خواهند بود و خطاب تكوينى كه از ساحت كبريائى شرف صدور مى‏يابد ساكنان عالم قرب را مشمول اين نعمت هميشگى مينمايد به اين كه نظام عالم قرب را بطور سلم و سلامت در ميآورد و اراده و خواسته ساكنان جوار رحمت را بطور اطلاق مينمايد كه هر چه را اراده كنند بدون شرط و قيد پديد ميآيد يعنى نظام عالم قرب محكوم خواسته و بر وفق اراده آنان خواهد بود از نظر اينكه احتياجاتى كه اهل ايمان در دنيا داشته‏اند سكونت در نظام عالم قدس سبب بى‏نيازى آنها است بر اين اساس حركات و گفتار ساكنان عالم قرب بمنظور رفع حاجت نخواهد بود هم چنين حمد و تسبيح آنان بمنظور اجر و ثواب و يا فرار از عقوبت و درخواست مغفرت از ساحت ربوبى نيست زيرا اينگونه مقاصد و اغراض از شئون جهان تكليف و لوازم دنيا و نظام آزمايش است از نظر اينكه عالم قرب محصول عوالم و نشئات است و منزه از لوازم دنيوى خواهد بود و گر نه خلف و نقض غرض است بر اين اساس حركات و گفتار آنان فقط در محور خلوص حمد و تسبيح ساحت كبريائى دور ميزند كه بطور شهود مقام قدس او را مستحق حمد و تنزيه از نقص مى‏يابند هم چنانكه پيامبران عموما و رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و اوصياء عليهما السلام در نظام تكليف و جهان آزمايش اين چنين بوده‏اند كه فرمود (ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا الى جنتك‏

انوار درخشان، ج‏8، ص: 169

بل وجدتك اهلا للعبادة فعبدتك) و نمونه‏اى از الحاق اهل ايمان ساكنان عالم قرب بارواح قدسيه پيامبران همين است كه قدس روح و عصمت اكتسابى آنان را ملحق بقدسيان مينمايد حمد و تسبيح آنان فقط بمنظور اهليت و استحقاق ساحت كبريائى خواهد بود.

بعبارت ديگر صدور تحيت و سلام از مقام كبريائى بساكنان عالم قرب و جوار رحمت آنان را در شئون وجودى ملحق بپيامبران و هم نشين قدسيان خواهند نمود هم چنانكه ساحت پروردگار در همه عوالم و نشئات سلام كامل و تحيت تام برسولان اهداء فرموده است.

بدين جهت افعال و گفتار و اقوال اهل ايمان ساكنان جوار رحمت بر وفق نظام عالم قرب است و از سنخ رفتار آنان در دنيا نخواهد بود كه بمنظور ايمن بودن از عقوبت و يا حركت و طلب مرتبه‏اى از سعادت باشد كه فاقد آنند.

بر اين اساس عالم قيامت عالم شهود و نتيجه و جزاء است نه عالم حركت و عمل بمنظور نيل به مقامى يعنى آنچه را فاقد است بدست آورد از جمله حمد و تسبيح و تنزيه آنان بمنظور اجر و ثواب و يا فرار از عقوبت نخواهد بود زيرا در آن نقص و شائبه ارضاء نفس و خودستائى است و عالم قرب و ساكنان آن منزه از آنند.

زيرا عالم قرب نشئه تقرب و خشنودى و افعال و اقوال آنان نيز بمنظور اهليت ساحت كبريائى است يعنى ظهور نهايت رشد هر يك از اهل ايمان است بر اين اساس حركت و طلب اجر و ثواب و كسب سعادت مفهوم ندارد.

وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ :

پس از صدور خطاب از مقام كبريائى نظام عالم قدس بر وفق اراده ساكنان قرب شده بدين جهت ملحق بپيامبران و شايسته آن خواهند گشت كه ساحت پروردگار حمد و تسبيح و تنزيه آنان را بجمله‏ (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) بپذيرد.

انوار درخشان، ج‏8، ص: 170

همچنانكه ثناء و تنزيه ساحت كبريائى را از پيامبران و قدسيان در همه عوالم و نشئات پذيرفته است و آنان را از قذارت غفلت پاكيزه نموده و بر روان پاك آنان حجاب و عايقى سايه نمى‏افكند و پيوسته بعظمت ساحت كبريائى توجه مى‏نمايند و پايان تعالى و قدس وجودى اهل ايمان آنستكه مسطوره مدح صفت كبريائى و كمال او معرفى شوند.

انوار درخشان، ج‏8، ص: 171

[سوره يونس (10): آيات 11 تا 14]

وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (11) وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (12) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ (13) ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (14)

انوار درخشان، ج‏8، ص: 172

(شرح)

وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ‏ :

آيه بيان آنستكه پروردگار در باره اجراى عقوبت بيگانگان عجله و شتاب نخواهد فرمود، همچنانكه بشر بر حسب طبع در باره رسيدن به سود و نفع خود از طريق اسباب شتاب دارد و پيوسته ميخواهد كه به خواسته خود نايل شود، در صورتى كه تاثير علل و اسباب وابسته به اوقات است و عجله و شتاب در آن باره سودى نخواهد داشت و چنانچه پروردگار نيز در باره عقوبت بيگانگان عجله و شتاب فرمايد اولين بار كه در مقام كفران نعمت برمى‏آمدند آنها را عقوبت مى‏فرمود ولى از نظر حكمت اجراى عقوبت را بر آنان بتأخير مى‏افكند.

فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ‏ :

از نظر اينكه نظام جهان بر اساس امتحان و آزمايش است پروردگار اجراى عقوبت را بر بيگانگان به تأخير مى‏افكند تا آنچه در روان خود از شقاوت و كفران نعمت مى‏پرورانند آشكار نمايند و بصورت فعليت در آورند و پستترين حالات بشر آنستكه در اثر كفران نعمت و ناسپاسى صلاحيت خود را سلب نموده پروردگار نيز او را خواهد واگذارد.

صفحه بعد