کتابخانه تفاسیر
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن
جلد اول
علم تفسير قرآن
سوره فاتحة الكتاب
[سوره الفاتحة(1): آيات 1 تا 7]
تفسير
سوره بقره
جلد دوم
ادامه سوره بقره
[سوره البقرة(2): آيه 124]
جلد سوم
ادامه سوره بقره
جلد چهارم
ادامه سوره آل عمران
جلد پنجم
سوره نساء
جلد ششم
ادامه سوره نساء
جلد هفتم
جلد هشتم
سوره انعام
جلد نهم
جلد دهم
ادامه سوره اعراف
جلد يازدهم
سوره توبه
جلد دوازدهم
جلد سيزدهم
جلد چهاردهم
جلد پانزدهم
جلد شانزدهم
جلد هفدهم
جلد هيجدهم
جلد نوزدهم
جلد بيستم
سوره احزاب
سوره ملائكه يا فاطر
جلد بيست و يكم
جلد بيست و دوم
سوره حم سجده - 41
جلد بيست و سوم
سوره مباركه محمد(ص)
سوره مباركه فتح
سوره مباركه حجرات
جلد بيست و چهارم
سوره الرحمن
سوره واقعه
سوره حديد مدنى است
جلد بيست و پنجم
جلد بيست و ششم
جلد بيست و هفتم
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج21، ص: 292
(1)
[سوره غافر (40): آيات 61 تا 65]
ترجمه:
خداوند است آن كه قرار داد شب را براى شما تا بياراميد در آن و قرار داد روز را بينا كننده همانا خداوند صاحب فضل است بر بندگان و لكن اكثر مردم شكر نمىكنند. اين است خداوند پروردگار شما، آفريننده هر چيزى، نيست الهى مگر او، پس كجا رانده مىشويد. اين چنين رانده شونده آنان كه بودند آيات خدا را انكار مىكردند. خداست آن كه قرار داد براى شما زمين را پايگاه و آسمان را بنائى و اندام داد شما را پس نيكو گردانيد اندام شما را
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج21، ص: 293
(1) و روزى داد شما را از پاكيزهها، اين است خداوند پروردگار شما، پس مبارك است خداوند پروردگار جهانيان. اوست زنده، نيست الهى مگر اللَّه پس بخوانيد او را خالص كنندگان دين براى او، سپاس خداوند را كه آفريدگار جهانيان است.
تفسير:
و اينك خداوند مىپردازد به آن چه كه بر توحيدش دلالت مىكند و مىفرمايد:
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ (خداست آن كه قرار داد براى شما) گروه مردم اللَّيْلَ (شب را) و آن از ميان غروب آفتاب تا به طلوع فجر دوم است لِتَسْكُنُوا فِيهِ (تا بيارميد در آن) يعنى غرض خداوند از خلقت شب، سكونت و استراحت شما از رنج و مشقت روز مىباشد.
وَ النَّهارَ مُبْصِراً (و روز را بينا كننده) يعنى قرار داد براى شما روز را كه از طلوع فجر دوم تا به غروب خورشيد است، روشنى بخش تا مواضع حاجتهاى خود را ببينيد، خداوند روز را بينا قرار داد چون مىبينند در آن بينندگان إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ (همانا خداوند صاحب فضل بر مردم است) به اين نعمتها كه بر مردم ارزانى داشته بدون اين كه استحقاق داشته و حق طلب داشته باشند.
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ (و لكن اكثر مردم سپاسگزارى نمىكنند) يعنى اكثر مردم با همه اين نعمتها به آنها اعتراف نكرده و انكار كرده و به آنها كافر شدند، سپس خداوند خلق خود را مخاطب ساخته و مىفرمايد:
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ (اين است خداوند پروردگار شما) يعنى آن كه اين دلالتها را ظاهر ساخته و نعمتها را ارزانى داشته اوست خداوند، پروردگار شما و مالك شما خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ (آفريننده همه چيز) از آسمانها و زمين و آن چه ميان
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج21، ص: 294
(1) اين دو است لا إِلهَ إِلَّا هُوَ (نيست الهى مگر او) يعنى كسى به غير از خداوند مستحق عبادت نيست فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ (پس كجا برگردانيده شويد) يعنى چگونه از عبادت خداوند به عبادت غير او توجه مىكنيد با اين كه دليلهاى توحيد خداوند آشكار است، سپس خداوند مىگويد:
كَذلِكَ (اين چنين) يعنى چنان كه اينان روگردانده و منصرف شدند يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (برگردانده شوند آنان كه به آيتهاى خداوند انكار مىورزند) و آنان پيشينيان ايشان بودند از كافران كه بزرگانشان و رهبرانشان آنان را منصرف كرده و بازگردانده بودند.
و اكنون خداوند به ذكر دليلهاى توحيد خود پرداخته و مىفرمايد:
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً (خداوند است آن كه قرار داد زمين را براى شما جايگاهى) كه در آن قرار گيريد وَ السَّماءَ بِناءً (و آسمان را بنائى) يعنى آسمان را بناى مرتفعى بر بالاى سر شما قرار داد و اگر آن را بسته قرار مىداد مردم نمىتوانستند از ميان آسمان و زمين استفاده كنند وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ (و صورت داد شما را پس نيكو گردانيد صورتهاى شما را) زيرا صورت انسان و بنى آدم بهترين صورتهاى حيوانات مىباشد.
«ابن عباس» گويد: خداوند بنى آدم را ايستاده و معتدل خلق كرد كه با دستش غذا خورده و آن را به كار مىبرد در حالى كه مخلوقات ديگر با دهانشان غذا را فرا مىگيرند و مىخورند.
وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ (و روزى داد شما را از پاكيزهها) زيرا هيچ حيوانى نيست كه غذاهاى او و نوشيدنيهاى او مانند انسان پاكتر و پاكيزهتر باشد كه براى انسان خلق كرده است، چه اين كه انواع خوراكيهاى پاكيزه و لذت بخش از
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج21، ص: 295
(1) ميوهها و گياهان و گوشتها بقدرى مىباشد كه به شماره نمىآيد ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ (اين است خداوند، پروردگار شما) يعنى انجام دهنده كارهاى گذشته، خلق كننده شماست فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ (با عظمت است خداوند، پروردگار جهانيان است) يعنى اجل است خداوند، كه دائم و ثابت بوده و ازلى و ابدى است هُوَ الْحَيُ (اوست زنده) يعنى آن كه اين نعمتها را بر شما ارزانى داشته زندهاى است كه علت و فاعل و بنائى ندارد لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ (نيست خدايى مگر او، پس بخوانيد او را اخلاص كننده باشيد دين را براى او) يعنى در دعا و عبادت او، با اخلاص باشيد الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (سپاس خداوندى را كه پروردگار جهانيان است) «فراء» گويد: اين جمله (الْحَمْدُ لِلَّهِ ...) (خبر) بوده و داراى معنى مقدر است، گويا كه خداوند مىگويد: بخوانيد و سپاس گوئيد خداوند را بر اين نعمتها را كه ارزانى داشته و بگوئيد (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) «مجاهد» از قول «ابن عباس» مىگويد: هر كه (لا اله الا اللَّه) گويد بايد به دنبالش (الحمد للَّه رب العالمين) بگويد طبق اين دو آيه كه به ترتيب آمده است: (مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج21، ص: 296
(1)
[سوره غافر (40): آيات 66 تا 70]
ترجمه:
بگو من باز داشته شدم كه عبادت كنم آنان را كه به غير از خداوند مى- خوانيد چون آمد به سوى من بينهها از پروردگارم و فرمان شدهام كه تسليم شوم به پروردگار جهانيان. اوست آن كه آفريد شما را از خاك، سپس از نطفه سپس از خون بسته، سپس خارج مىكند شما را كودكى، پس تا برسيد به كمال قوت،
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج21، ص: 297
(1) سپس بوده باشيد پيرانى و از شما باشد آن كه متوفى شده از پيش، و تا برسيد به سرآمد معين شده و شايد كه شما انديشه كنيد. اوست آن كه زنده ميكند و مىميراند، پس گاهى كه حكم كند به چيزى همانا مىگويد بوده باش، پس باشد، آيا نديدى آنان را كه مجادله ميكنند در آيات خداوند كجا برگردانده شوند. آنان كه تكذيب كردند كتاب را و آن چه را فرستاديم به آن رسولان خود را، پس زود باشد كه بدانند.
تفسير:
سپس خداوند پيامبر خود را مخاطب ساخته و فرمود:
قُلْ (بگو) اى محمد! بر كافران قومت إِنِّي نُهِيتُ (همانا باز داشته شدهام) يعنى خدا نهى كرده است مرا أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ (اين كه عبادت كنم آنان را كه مى- خوانيد به غير از خداوند) يعنى نهى شدهام كه متوجه كنم عبادت خود را به آنان كه غير از خداوند مىخوانيد، آنان را كه از بتها براى خود خدايانى قرار دادهايد.
لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي (چون آمد مرا بينههايى از پروردگارم) يعنى هنگامى كه حجتها و برهانهايى كه از جانب خداوند در اين امر برايم آمده است وَ أُمِرْتُ (و امر شدهام) با اين حال أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ (اين كه تسليم شوم به پروردگار جهانيان) يعنى تسليم شوم به امر پروردگارم كه مالك تدبير همه مخلوقات مىباشد، سپس خداوند به ذكر ادله پرداخته و مىگويد:
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ (اوست كه آفريد شما را) اى گروه انسانها مِنْ تُرابٍ (از خاك) يعنى پدر شما آدم را كه به او ميرسيد، از خاك آفريد ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ (سپس از نطفه) يعنى سپس ايجاد كرد نطفه را از اين
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج21، ص: 298
(1) اصلى كه آن را از خاك آفريده بود، و نطفه عبارت است از آب مرد و زن ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ (سپس از خون بسته) كه قطعهاى از خون است ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا (سپس بيرون آورد شما را كودكى) يعنى كودكانى كه يكى پس از ديگرى متولد مىشوند، و بدين جهت لفظ (طفل) را مفرد آورده است «يونس» گويد: عرب لفظ (طفل) را به هر دو معنى مفرد و جمع به كار مىبرد و لذا خداوند مىگويد: (أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ) ، «يا كودكانى كه اطلاع نيافتهاند به عورتهاى زنان- نور- 31»، پس مقصود چنين است كه خداوند شما را پس از گذراندن چندين مرحله به صورت نوزاد خرد از رحمهاى مادرانتان بيرون مىآورد.
ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ (پس تا برسيد به كمال قوت خود) اين جمله ممكن است كه به معنى جمله (ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا) عطف باشد به اين معنى كه: شما را به صورت طفل خارج كرده تا رشد كنيد و به جوانى رسيده، سپس به كمال قوت و نيروى خود برسيد. و احتمال دارد معطوف به معنى جمله (نخرجكم طفلا) بوده و معنايش چنين باشد: بيرون آورديم به صورت طفوليت سپس برسيد به كمال قوت خود.