کتابخانه تفاسیر
تفسير احسن الحديث
جلد اول
مقدمه
جلد دوم
جلد چهارم
جلد پنجم
جلد ششم
جلد هفتم
سوره فرقان در مكه نازل شده و هفتاد و هفت آيه است
جلد هشتم
جلد نهم
جلد دهم
جلد يازدهم
تفسير احسن الحديث، ج1، ص: 26
سبكى كه در نوشتن تفسير اتخاذ كردهام:
در اين تفسير ابتدا قسمتى از آيات كه به نظر نگارنده با هم ارتباط دارند، نوشته شده، و ترجمه آيات در ذيل آنها بيان مىگردد.
سپس مطالب تفسيرى در سه بخش: كلمهها، شرحها و نكتهها بررسى مىشود بدين طريق كه ذيل عنوان «كلمهها» متن آنها توضيح داده مىشود و ذيل عنوان «شرحها» آيات شريفه مورد تفسير قرار مىگيرد و در ذيل عنوان سوم برداشتهايى كه مىشود از آيات كرد و مطالبى كه مربوط بآنهاست بيان مىشود از خداوند اميدوار چنانم كه اين نوشته براى همگان مفيد و مورد استفاده قرار گيرد و اين تلاش از مؤلف موجب رضايت او و مورد قبولش واقع شود «ربنا عليك توكلنا و اليك انبنا و اليك المصير».
اروميه: سيد على اكبر قرشى 22/ 6/ 1360
تفسير احسن الحديث، ج1، ص: 27
سوره فاتحة الكتاب در مكه نازل شده و هفت آيه است
نظرى به سوره مباركه
1- بنا بر آنكه در مقدمه تفسير گفتهايم اين سوره پنجمين سوره است كه در سال اول بعثت بعد از «المدثر» نازل گشته است.
2- تعداد آيات آن بالاتفاق هفت آيه است با اين فرق كه اهل مكه و كوفه بسم اللَّه ... را يك آيه شمرده و صِراطَ الَّذِينَ ... تا آخر سوره را، نيز يك آيه گفتهاند و آنها كه بسم اللَّه ... را يك آيه نمىدانند صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ را يك آيه دانستهاند، آنهايى كه آن را شش يا هشت آيه گفتهاند اعتنايى به قولشان نيست اين سوره داراى بيست و هفت كلمه و صد و چهل حرف است.
«تفسير خازن» 3- اين سوره در مكه نازل شده و از سورههاى مكى است، بعضى گفتهاند:
در مدينه نازل گشته و به نظر بعضى دو دفعه نازل گرديده است يكى در مكه و ديگرى در مدينه. به مكى بودن آن از دو راه استدلال شده است. اول اينكه:
مراد از «سبع مثانى» در آيه وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ حجر/ 87 سوره حمد است، اين آيه بلاخلاف در مكه نازل شده است، پس در وقت نزول سوره حجر، سوره حمد نازل شده بود.
دوم- به ضرورت مسلمين نماز در مكه واجب گرديده است و در اسلام نماز بدون حمد نيست، شيعه و اهل سنت اتفاق دارند بر اينكه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله
تفسير احسن الحديث، ج1، ص: 28
فرمودهاند
«لا صلوة الا بفاتحة الكتاب»
اما آنها كه گفتهاند: دو دفعه نازل شده است اين سخن نيز محتمل مىباشد بعلت كثرت فضيلتش، هر چند كه دليلى بر- آن نيست «1» .
4- اين سوره بواسطه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فاتحة الكتاب نامگذارى شده است زيرا چنان كه گفته شد شيعه و اهل سنت بالاتفاق نقل كردهاند كه آن حضرت فرموده است.
«لا صلوة الا بفاتحة الكتاب»
وانگهى اين حديث بهترين دليل است كه قرآن كريم در زمان آن حضرت بترتيب فعلى در آمده و سوره حمد در اول آن قرار گرفته است.
5- محتويات سوره مباركه از اين قرار است:
1- رحمت خدا همه موجودات را فرا گرفته و آن رحمت دائمى و ابدى است، بايد سخن و كار با نام چنين خدايى آغاز گردد.
2- پرورش دهنده همه مخلوقات او است، رحمتش گسترده و ابدى است.
3- جهان ديگرى غير از اين جهان وجود دارد كه گرداننده آن نيز خداست.
4- پرستش خاص خداست، فقط بايد او را پرستيد و فقط بايد از او مدد خواست كه آفريننده و اداره كننده همه جهان اوست.
5- مردمان در مسير زندگى به سه گروه تقسيم مىشوند: هدايت يافتگان غضب شدگان و گمراهان، بايد تلاش كرد و از خدا خواست تا از گروه اول شد بقيه مطالب در «نكتهها» خواهد آمد.
(1)- البيان ج 1 ص 444 تأليف علامه خويى.
تفسير احسن الحديث، ج1، ص: 29
[سوره الفاتحة (1): آيات 1 تا 7]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (1)
1- بنام خداى رحمان رحيم.
2- ستايش خدا را كه پروردگار جهانيان است.
3- رحمان و رحيم است «1» .
4- مالك روز جزاست.
5- فقط تو را مىپرستيم و فقط از تو يارى مىجوئيم.
6- ما را به راه راست هدايت كن.
7- راه آنان كه به آنها نعمت دادهاى نه راه غضبشدگان و نه راه گمراهان.
(1)- ترجمه رحمن و رحيم به بخشنده مهربان بنا بآنچه گفته خواهد شد درست نيست علت اختيار ترجمه متن خواهد آمد.
تفسير احسن الحديث، ج1، ص: 30
كلمهها
اللَّه: اسمى است كه فقط بر خداى تبارك و تعالى گفته مىشود به نظر بعضى اصل آن «اله» است همزهاش حذف شده و الف و لام بر آن اضافه گشته و لام در لام ادغام شده است، در اين صورت معنى آن «معبود» است «1» فيروزآبادى در قاموس گويد اصح آنست كه علم غير مشتق است بايد دانست در لفظ «اللَّه» صفت بخصوص از صفات حق تعالى در نظر نيست ولى التزاما به همه آنها دلالت دارد لذا گفتهاند: اللَّه واجب الوجودى است كه جامع همه صفات كمال است از آيه 110 سوره اسراء معلوم مىشود كه آن از اسماء حسنى است «2» .
رحمن: صيغه مبالغه است از رحمت كه دلالت بر كثرت و گسترش و احاطه رحمت دارد يعنى: خدايى كه رحمتش همه موجودات را فرا گرفته وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ (اعراف/ 159) (رحمت عرضى).
رحيم: صفت مشبهه است و دلالت بر دوام و هميشه بودن رحمت دارد، يعنى: خدايى كه رحمتش پيوسته و دائمى است (رحمت طولى).
حمد: ستايش، ثناگويى و ستودن در مقابل بذل و احسان، آن از «مدح» اخص و از «شكر» اعم است (قاموس قرآن- حمد).
رب: پرورش دهنده. «رب الصبى ربا: رباه حتى ادرك» آن در اصل مصدر است كه به معنى فاعل (مربى) بكار رفته است. به معناى
(1)- جوامع الجامع طبرسى.
(2)- ناگفته نماند: ترجمه اللَّه ب «خدا» ترجمه صحيحى نيست كه خدا بمعنى «خودآ» است يعنى آنكه آمدن و وجودش از خودش است و اين جزئى از ترجمه اللَّه است.
تفسير احسن الحديث، ج1، ص: 31
رئيس، مالك، مصلح و مانند آن نيز بكار مىرود.
عالمين: آن جمع عالم (بفتح لام) است. به معنى همه مخلوقات، به معنى مردمان نيز آيد مانند وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (بقره/ 47).
مالك: اين كلمه بمعنى صاحب مال و سرپرست هر دو آمده است، در آيه معناى دوم بهتر است.
صراط: راه آن با «سين» و «صاد» هر دو خوانده شده و هر دو به يك معنى است، آن در اصل با «سين» است ولى گويند: با صاد افصح است كه صاد با طاء قريب المخرج است.
شرحها
در اين آيات، ابتدا، خداوند بطور غائب با صفات رب العالمين، رحمن، رحيم و مالك يوم الدين ياد شده است. گويى نماز خوان با ذكر اين صفات به تدريج به خداوند نزديك مىشود و در مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ با خدا روبرو شده و طور خطاب مىگويد: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ... و ادامه مىدهد كه ما را از هدايت يافتگان و الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بگردان و از گمراهان و غضبشدگان بدور كن، بالاتر از همه، مرد مؤمن با ذكر بسم اللَّه ... به درياى رحمت بيكران حق كه همه جا را پر كرده و هميشگى است اتصال پيدا مىكند.
1- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» به اتفاق شيعه بسم اللَّه ... يك آيه مستقل و جزء فاتحة الكتاب و سورههاى ديگر است، به جزء سوره توبه و در سوره (نمل/ 30) در صدر نامه حضرت سليمان واقع است كه به ملكه سبأ نوشت، ترك آن در نماز مبطل است خواه واجب باشد و خواه مستحبّ. «بسم اللَّه» متعلق است به فعل مقدر مانند (ابدء- ابتدء) يعنى، شروع مىكنم با نام خدا (يا شروع كن با نام خدا) از امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه نقل شده: اللَّه بزرگترين اسم از اسماء خداست
تفسير احسن الحديث، ج1، ص: 32
سزاوار نيست غير خدا با آن خوانده شود
«اللَّه اعظم اسم من اسماء اللَّه عز و جل لا ينبغى ان يتسمى به غيره» (صافى).
«رحمن» حاكى از احاطه رحمت و شمول آن بر همه موجودات است، «رحيم» دلالت بر دوام و هميشگى رحمت دارد، يعنى بنام اللَّه كه رحمتش همه را فرا گرفته و هميشگى است «1» على هذا رحمن و رحيم هر يك معناى مستقلى دارند و تأكيد يكديگر نيستند.
به عبارت روشنتر: رحمت خدا داراى دو بعد و دو جنبه است يكى وسعت و احاطه آن كه همه ما سوى اللَّه را فرا گرفته است چنان كه فرموده وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ (اعراف/ 159) و از فرشتگان نقل كرده كه گفتهاند رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً (غافر/ 7) دوم جنبه دوام و هميشه بودن آن اولى رحمت عرضى دومى رحمت طولى است.
كلمه «رحمن» به علت صيغه مبالغه بودن، دلالت بر گسترش و احاطه رحمت دارد و «رحيم» به مناسبت صفت مشبهه بودن مفيد دوام و هميشگى است قطع نظر از مدلول لفظ رحيم، جملههاى اسميه در آيات وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره/ 160) إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقره/ 128) إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (يوسف/ 98) و مانند آنها، به خوبى روشن مىكنند كه رحمت از خدا غير قابل انفكاك است. على هذا بهترين ترجمه بسم اللَّه ... اين است: بنام اللَّه كه رحمتش همگانى و هميشگى است، ترجمهاى كه نگارنده عين رحمن و رحيم را آوردهام براى آن است كه خود لفظ «رحمن، رحيم» در بيان اين حقيقت از هر لفظى زيباتر است.