کتابخانه تفاسیر
تفسير جامع، ج1، ص: 2
جلد اول
تفسير جامع
ديباچه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سپاس و ستايش بىپايان خداى را جل شأنه كه قرآن مبين را با جبرئيل امين از مصدر فيض وجود و عالم پاك بساحت خاك فرود آورد، تا بدلالت كلمات تا ملت و آيات با هرات و هدايت محكمات و متشابهاتش بندگان را از وادى گمراهى و پستى بسر منزل معرفت و حق پرستى كشاند و نادانان را بشاهراه حقيقت برساند و راهنمائى فرمايد، و اين تنزيل و فرقان را معجزه ثابته و باقيه سيد رسل ساخت تا كسى را در حقيقت دين اسلام و مذهب جعفرى تا روز بازپسين حاجت بدليل و برهان نبوده و شك و شبهتى نماند، و توسل بآن قرآن و عترت را تا روز رستاخيز حصار و قلعه محكم ايمان و ايمنى از ضلالت و كفران مقرر فرمود، و درود فراوان بر جسم پاك و روان تابناك رسول اكرم و نبى خاتم صاحب شرع قويم و خلق عظيم مهبط وحى و الهام برگزيده پروردگار منان شرف دودمان حضرت خليل عقل كل و هادى سبل محمد مصطفى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بر آل و عترت اطهار و اوصياى ابرارش كه قرينان كتاب خدا و مترجمان وحى و مبلغان اوامر و نواهى و خزائن حكمت الهى و مفسران قرآن و دانايان بتاويل و متشابهانند، و لعنت دائمى و عذاب سرمدى بر دشمنان و مخالفان و منكران آنان تا روز محشر باد.
اما بعد دير زمانى بود شوق و آرزو داشتم كه ايكاش پروردگار جهانيان اين
تفسير جامع، ج1، ص: 3
بنده ضعيف (حاج سيد محمد ابراهيم بروجردى) ساكن تهران را بلطف و كرم خود مفتخر ميفرمود و عنايت سبحانى و توفيق رحمانى شامل حالم ميشد تا تفسيرى فارسى با بيانى سهل و ساده از فرمودههاى ائمه اطهار و اولياى بزرگوار مينوشتم تا شيعيان فارسى زبان و تابعان آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن بهرهمند شوند و ذخيرهاى براى روز معاد بشود ليكن ابتلاآت روزگار و آلام روحى و جسمى موجب تأخير ميشد تا بر سبيل اتفاق بمنزل يكى از دوستان متدين گذارم افتاد و صحبتى از تفسير قرآن و ودائع پيغمبر اكرم و اهميت آن دو ثقل بزرگ شد مرا تحريص و ترغيب نمودند در همان مجلس توفيق حضرت كبريائى و توجه نظر اعليحضرت ولى عصر حجة بن الحسن عسكرى روحى و ارواح العالمين له الفداه كه روز مولود مسعودش بود قرينم شد و بنام نامى آن امام همام از همانروز فيروز شروع بكار نموده و آرزوهاى گذشته را بمرحله عمل در آوردم.
بايد دانست كتابهاى زيادى بنام تفسير بزبان عربى و فارسى از طرف خاصه و عامه نگاشته شده ليكن در حقيقت بيشتر آنها را نميتوان تفسير ناميد زيرا اكثر آنها تفسير برأى بوده و تفسير به رأى حرام است چنانچه بعد از اين شرح داده خواهد شد در قرآن كريم خداوند عظيم فرموده تأويل قرآن را نميداند كسى غير از خدا و راسخون در علم كه ائمه اطهار عليهم السلام ميباشند و تفسير منحصرا بيان ائمه و روايات رسيده از آنهاست و اينگونه تفسير معدود و آنهم بيش از چند تفسير نيست و در بعضى از آنها هم بذكر ادبيات و اعراب قرآن پرداخته و از معانى صرف نظر شده و در اطراف قشر دور زده و از لب قرآن دور گشتند كجايند آنها و مقصود قرآن- و ما بخواست خداوند آنچه را اهل نزول و خاندان وحى و تنزيل بيان و تفسير فرمودهاند عينا نقل بمعنى نمائيم و بزبان فارسى بيان كنيم و از هر گونه اظهار نظر چون بنص روايات متواترة حرام است خود دارى مينمائيم و از پيشگاه حضرت احديت و ساحت قدس امام عصر توفيق و استمداد ميطلبم و پيش از شروع به تفسير ناگزير مقدماتى چند براى روشن شدن مطالب بيان خواهد شد.
تفسير جامع، ج1، ص: 4
مقدمه اول در فرق ميان تفسير و تأويل و ترجمه
(تفسير) ظاهر نمودن مراد متكلم از كلام و دانستن شأن نزول آيات است و از اين باب است سفرة المرأة وجهها (باز كرد بانو صورت خود را و اسفر الصبح (هويدا گشت صبح) و (تاويل) برگردانيدن الفاظ است بسوى معانى مختلف يعنى كسانى كه بلغت عرب آشنائى و تسلط دارند كلمه را بمعانى لغوى آن حمل و تبديل كنند و بعضى گويند تأويل را در جائى استعمال كنند كه الفاظ مشتركى ميان معانى چند باشد و ترجمه لفظى باشد كه اختصاص بمعناى واحدى دارد.
مقدمه دوم در بيان حرام بودن تفسير برأى و اظهار نظر نمودن در قرآن و كتاب خدا:
روايت كرده ثقة الاسلام كلينى قدس سره در كتاب كافى بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام فرمود آن حضرت تأويل نميكند كسى قرآن يا بعضى از آيات آنرا مگر آنكه تأويل او كفر است و اين حديث را نيز عياشى بسند خود در تفسيرش روايت نموده.
و در كافى بسند خود از زيد شحام روايت كرده زيد گفت در حضور حضرت باقر عليه السّلام بودم ديدم قتادة بن دعامه وارد شد حضور آن حضرت و فرمود باو حضرت باقر عليه السّلام اى قتاده توفيقه و مفتى ايالت بصره هستى عرض كرد بلى فرمود بمن خبر دادند كه تو تفسير قرآن مينمائى آيا از روى دانش تفسير ميكنى يا از راه نادانى عرض كرد از راه علم و دانش تفسير ميكنم فرمود اگر راست ميگوئى از تو سؤال ميكنم از تفسير آيه 17 سوره سباء كه ميفرمايد وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ قتاده گفت مراد كسى است كه با زاد و توشه و راحله حلال از خانه و ديار خويش خارج و قصد مكه معظمه را نموده چنين شخصى در امان است تا برگردد بسوى اهلش- آن حضرت فرمود اى قتاده ترا بخدا سوگند ميدهم
تفسير جامع، ج1، ص: 5
انصاف بده كسى كه با زاد و راحله حلال بقصد مكه معظمه از شهر خود خارج گرديد چنانچه دزدان و راهزنان باو رسيده و نفقه او را بربايند و محتاج و سرگردان در بيابان بماند آيا آن شخص ايمن ميباشد قتاده گفت بلى آنحضرت فرمود واى بر تو كه قرآن را برأى و هواى نفس خود تفسير مينمائى البته هلاك شدى و بجهت اينكه تفسير برأى و هواى نفست ميكنى مردم را نيز هلاك مينمائى و چنانچه اينگونه تفسير را از مردمان ديگر گرفته و بيان نمودى آنان و تو و مردم هلاك شدند واى بر تو اى قتاده مراد از آيه كسانى هستند كه از ديارشان بيرون آمدهاند و عارف بحق ما اهل بيت پيغمبرند و دل و هواى آنان بسوى ما امامان ميباشد آيا نمىبينى كه خداوند در آيه ديگر ميفرمايد فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ و قصد نكرده خانه كعبه را از اين آيه اى قتاده بخدا قسم مراد از دعوت ابراهيم خليل كه فرمود وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ تا آخر آيه ما هستيم و هر آن كس هواى ما در دل اوست قبول شود حج او و اگر دل او خالى از ما باشد قبول نشود حج او اى قتاده آگاه باش هر آنكه بهواى ما آمد ايمن باشد از آتش جهنم قتاده گفت بخدا قسم تفسير نكردم آن آيه را بعد از آن مگر بآنچه آن حضرت فرمود و فرمود واى بر تو اى قتاده قرآن را فقط كسى ميداند كه مخاطب به قرآن است و بس و ما اهل بيت پيغمبريم كه مخاطب بقرآن ميباشم.
و روايت كرده عياشى بسند خود در تفسيرش از حضرت باقر عليه السّلام فرمود هر كه برأى خود قرآن را تفسير نمايد اگر بر سبيل اتفاق راست گفته باشد اجر و پاداش نخواهد داشت و اگر خطا كند آنمقدار از خداوند دور شود كه آسمان از زمين دور است.
و روايت كرده در كافى بسند خود از حضرت باقر عليه السّلام فرمود چيزى دورتر بعقل هاى مردم از تفسير قرآن نيست زيرا كه يك آيه اولش در موضوعى است و آخرش در موضوع ديگر و قرآن كلام متصلى است كه در او معانى مختلف ميباشد.