کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

تفسير جامع

جلد اول

ديباچه

مقدمه اول در فرق ميان تفسير و تأويل و ترجمه مقدمه دوم در بيان حرام بودن تفسير برأى و اظهار نظر نمودن در قرآن و كتاب خدا: مقدمه سوم در بيان آنكه علم و دانش قرآن منحصرا نزد ائمه معصومين ميباشد و بس و ديگران را خداوند از اين دانش بهره‏اى نداده است مقدمه ششم در بيان فضيلت قرآن و ثواب تلاوت آن مقدمه دهم در بيان آنكه هر حديث و روايتى كه مخالف با قرآن است از ائمه نميباشد و آنها بر خلاف قرآن حديثى نفرموده‏اند

مقدمه دوازدهم در بيان كتابهائيكه ما از آنها روايت ميكنيم و اين تفسير جامع را از آن گرفته‏ايم

چرا تفسير قمى را مستقلات بيان نموديم على بن ابراهيم در مقدمه تفسيرش ميفرمايد: بخش نمودن آيات قرآن ناسخ و منسوخ آيات محكمات آيات متشابهات آياتيكه لفظ آنها عام و معنايشان خاص است آيات تقديم و تأخير آيات منقطع و معطوف «آياتى كه كلمات آنها بجاى كلمه ديگرى بكار رفته» «آياتى كه بر خلاف نزول است» «آياتى كه تحريف شده است» «آياتيكه لفظ آنها مفرد ولى معنى جمع هستند» «آياتيكه بلفظ ماضى و بمعنى مستقبل است» «آيات غير متصل آياتى هستند كه قسمتى از آن آيه در يكسوره»«و قسمت ديگر در سوره بعد واقع شده» (آياتى كه نصف آن نسخ شده و نصفش بقوت خود باقى است) (آياتيكه تأويلشان با تنزيل است) (آياتى كه تأويل آنها با تنزيل نيست) (آياتيكه تأويل آنها پيش از تنزيل است) (آياتيكه تأويل آنها بعد از تنزيل است) (آياتى كه لفظ آنها يكى است لكن معنايشان اختلاف دارد) (آياتى كه رخصت بعد از عزيمت است) «رخصتى كه ظاهر آن خلاف باطنش ميباشد» «آياتى كه لفظ آنها خبر است و معنايشان حكايت» «آياتيكه خطاب به پيغمبر است و لكن مراد امت است» «خطابى كه براى قومى است و معنايش براى قوم ديگر» «آياتى كه رد بر زنادقه است» «رد بر مشركين و معتقدين بدو خدا» «رد بر بت پرستان» «رد بر دهريها و منكرين حشر و قيامت» «رد منكرين ثواب و عذاب» «رد بر منكرين معراج» «رد گفتار معتقدين به جسم بودن خدا» «رد منكرين خلقت بهشت و دوزخ» «رد بر جبرى مسلكان» «رد گفتار معتزله» «رد انكار كنندگان رجعت» «رد گفتار تشبيه كننده‏گان» (دلالت بر ترغيب) (دلالت بر ترس و عذاب) قصص قرآن

(سوره بقره)

[سوره البقرة(2): آيات 110 تا 114] [سوره البقرة(2): آيات 115 تا 120] [سوره البقرة(2): آيات 268 تا 274] [سوره البقرة(2): آيات 280 تا 286]

سوره آل عمران

[سوره آل‏عمران(3): آيات 21 تا 29] [سوره آل‏عمران(3): آيات 84 تا 95] [سوره آل‏عمران(3): آيات 136 تا 148] [سوره آل‏عمران(3): آيات 149 تا 161] [سوره آل‏عمران(3): آيات 162 تا 173] [سوره آل‏عمران(3): آيات 174 تا 185]

جلد دوم

مقدمه

سوره نساء

[سوره النساء(4): آيات 25 تا 31] [سوره النساء(4): آيات 36 تا 42] [سوره النساء(4): آيات 43 تا 50] [سوره النساء(4): آيات 71 تا 77] [سوره النساء(4): آيات 91 تا 97] [سوره النساء(4): آيات 103 تا 113] [سوره النساء(4): آيات 126 تا 134] [سوره النساء(4): آيات 135 تا 145] [سوره النساء(4): آيات 146 تا 154] [سوره النساء(4): آيات 155 تا 162] [سوره النساء(4): آيات 163 تا 173] [سوره النساء(4): آيات 174 تا 176]

سوره مائده

[سوره المائدة(5): آيات 13 تا 19] [سوره المائدة(5): آيات 46 تا 53] [سوره المائدة(5): آيات 60 تا 65] [سوره المائدة(5): آيات 72 تا 81] [سوره المائدة(5): آيات 87 تا 93] [سوره المائدة(5): آيات 101 تا 108] [سوره المائدة(5): آيات 109 تا 115] [سوره المائدة(5): آيات 116 تا 120]

سوره اعراف

[سوره الأعراف(7): آيات 1 تا 9] [سوره الأعراف(7): آيات 10 تا 18] [سوره الأعراف(7): آيات 19 تا 27] [سوره الأعراف(7): آيات 28 تا 32] [سوره الأعراف(7): آيات 33 تا 40] [سوره الأعراف(7): آيات 41 تا 50] [سوره الأعراف(7): آيات 51 تا 56] [سوره الأعراف(7): آيات 94 تا 101] [سوره الأعراف(7): آيات 153 تا 160] [سوره الأعراف(7): آيات 181 تا 190] [سوره الأعراف(7): آيات 191 تا 200] [سوره الأعراف(7): آيات 201 تا 206]

جلد سوم

ديباچه

جلد چهارم

مقدمه

جلد پنجم

مقدمه

جلد ششم

مقدمه

جلد هفتم

مقدمه

تفسير جامع


صفحه قبل

تفسير جامع، ج‏1، ص: 87

بود و كتب آسمانى را خوانده بود گفت اى خديجه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بگو نترس و اگر باز اين آواز را شنيد مقاومت نمايد خديجه سخن نوفل را بمن رسانيد در آن روز كه جبرئيل امين را بچشم خود مشاهده نمودم و گفت بخوان گفتم چه بخوانم منكه خواندن نميدانم و نميتوانم بخوانم گفت بخوان‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ تا آخر سوره رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيد و ياد گرفت برخاسته و از كوه حرى بخانه تشريف آورده تبى بر آن حضرت عارض شد بخديجه فرمود

«زملونى دثرونى»

مرا بپوشان خديجه جامه‏اى بر آنحضرت افكنده و او را بخوابانيد و دست بر پشت آنحضرت گذاشت ديد مانند بچه كبوتر ميلرزد و ساعتى خوابيد و از خواب بيدار شد گفت اى خديجه جبرئيل باز آمد بمن گفت بخوان، خديجه گفت جبرئيل چه گفت؟

فرمود گفت بگو بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ خديجه به تعجيل خود را حضور عمويش ورقة بن نوفل رسانيد و باو خبر داد گفت اى خديجه شوهر تو پيغمبر آخر زمان است كه وصفش را در توراة و انجيل خوانده‏ام آنگاه اشعارى در مدح آنحضرت سروده و حضورش شرفياب شده و عرض كرد بشارت باد ترا همان شخصى هستى كه حضرت عيسى آمدند را بشارت داده بخلايق عالم و شما مانند عيسى پيغمبرى و خداوند شما را امر بجهاد فرمايد اگر من زنده بمانم در ركابت جهاد نمايم پيغمبر فرمود نوفل را مى‏بينم كه در بهشت جامه‏هاى حرير بر تن دارد (تمام شد روايت رازى اين روايت شاهد است كه سوره حمد در مكه نازل شده).

[سوره الفاتحة (1): آيات 1 تا 7]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (1)

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (3) مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5)

اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّينَ (7)

معانى‏ بِسْمِ اللَّهِ‏

بدان كه‏ بِسْمِ اللَّهِ‏ آيه است از قرآن چنانكه بيان خواهيم نمود و باى آن تعلق دارد بفعل مقدرى زيرا حرف «ب» متعلق لازم دارد و آن فعل مقدر محذوف يا خبر باشد از خداوند جل عظمته و يا امر است از جانب خدا بما و اگر خبر باشد اينطور ميباشد «ابتدا ميكنيم اين قرآن مجيد را بنام خداوند» و اگر امر باشد چنين باشد «ابتدا كنيد ايمردم كارهاى خود را بنام من» پيغمبر اكرم (ص) فرمود هر كارى كه بنام خدا شروع نشود آن كار بپايان نرسد.

و خداوند در چند موضع مخصوص ما را امر فرموده كه شروع به هر كارى را باين نام كنيم در سوره علق فرموده‏ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ‏ اى پيغمبر قرآن را بنام پروردگارت‏

تفسير جامع، ج‏1، ص: 88

بر خلق قرائت كن و در سوره انعام فرمود فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ‏ شما مؤمنان اگر بآيات خدا ايمان داريد از آنچه نام خدا بر آن ياد شده تناول كنيد.

پس انسان هر كارى ميكند بايد بنام خدا شروع نمايد و هر يك از معانى باء در اينجا درست باشد چه الصاق يا استعانت يا مع و عمل آن هميشه جر دادن بمعمول خود باشد زيرا با حرف جراست و بآن اسم مجرور ميشود.

اما علت آنكه اين با را بر خلاف باهاى ديگر دراز و كشيده مينويسند دو علت دارد يكى آنست كه عمر بن عبد العزيز بنويسندگان دستور داد كه با را طولانى و سين را پهن و ميم را مدور كنند از نظر تعظيم كلمات خدا، وجه ديگر آنست كه چون الف را از اسم انداختند با را طولانى كردند تا دليل باشد بر آنكه حرف طولانى اينجا حذف شده و اگر گفته شود چرا در اينجا الف را حذف نمودند و در اقراء باسم نيفكندند با آنكه هر دو جا در تلفظ ساقط شوند گوئيم براى زيادى استعمال اينجا ساقط نمودند.

اما اسم گرفته شده از سمو واو لام الفعل را از آخرش افكندند و حركت واو را بميم دادند و سكون ميم را بسين و چون ابتداء بساكن محال است همزه وصل در اول آن در آوردند و بمعناى رفعت و بلندى باشد.

اشتقاق‏

اما اللّه اصل اين كلمه اله است لام تفخيم در اولش در آوردند الاله شد دو همزه در يك كلمه ثقيل بود همزه فاء الفعل را انداختند دو لام كه از يك جنس بود در يك كلمه جمع گشت لام اول را در لام دوم ادغام كردند اللّه شد و اهل لغت در ماده اشتقاق آن عقايد مختلف دارند بعضى گفتند از تاللّه مشتق است كه بمعناى تعبد باشد پس اله فعال باشد بمعنى مفعول يعنى معبود كه پرستيده شده باشد مانند حساب و كتاب كه بمعناى محسوب و مكتوب است و بعضى ديگر گفتند مشتق است از اله بمعناى اعتماد و فزع پس معناى اللّه آن بود كه خلق باو گريزند و بسوى او فرياد كنند و در كارها باو تكيه و اعتماد نمايند و بعضى هم آنرا مشتق از كلمه و له بمعنى حيران ماندن دانند كه همزه آن بدل از واو است خلاصه ما در صدد ادبيات قرآن نبوديم لكن چون فهم بعضى از روايات موقوف بر اين قبيل تحقيقات بود لذا ما

تفسير جامع، ج‏1، ص: 89

تا اين حدود بيان نموديم.

خواص‏ بِسْمِ اللَّهِ‏ و ثواب آن‏

اما روايات وارده در خواص قرائت‏ بِسْمِ اللَّهِ‏ زياد است ما بجهت تيمن و تبرك چند روايات ذكر مينمائيم در تهذيب بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده فرمود بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ باسم اعظم خدا نزديكتر است از سياهى چشم بسفيدى آن.

ابن بابويه بسند خود از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه فرمود هر كس بخواهد خداوند او را از زبانه‏هاى آتش جهنم نجات دهد قرائت كند بِسْمِ اللَّهِ‏ را كه نوزده حرف است و خداوند هر حرفى را در مقابل يكى از زبانه‏ها قرار داده است.

و نيز بسند خود از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود وقتى معلم‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ بياموزد خداوند در نامه عمل طفل و پدر و مادر او و معلم بيزارى از جهنم بنويسد.

و در تفسير امام فرمود حضرت صادق عليه السّلام فرموده اگر شيعيان مادر شروع به كارهاى خود گفتن‏ بِسْمِ اللَّهِ‏ را ترك نمايند خداوند آنها را بمكروهى مبتلا نمايد تا متنبه شده و شكر و ثناى او را بجا آورند.

و فرمود روزى عبد اللّه بن يحيى بر امير المؤمنين عليه السّلام داخل شد و جلوى آن حضرت كرسى گذاشته بودند به عبد اللّه امر فرمودند كه روى آن كرسى بنشيند هنوز بر كرسى قرار نگرفته بود كه بسختى بزمين افتاده استخوان سرش شكست و خون جارى شد و از شدت درد متألم گرديد حضرت آب طلبيده و او را پاكيزه نمود و دست مبارك بر سرش كشيد چنان شد كه اصلا اتفاقى روى نداده بود فرمودند ستايش ميكنم خداى را كه ابتلاآت دنيا را موجب خلاصى و نجات از گناه شيعيان ما قرار داده تا عبادات و طاعات آنها سالم مانده و مستحق ثواب شوند عبد اللّه گفت يا امير المؤمنين آيا كيفر و جزاى گناهان ما فقط در دنيا داده ميشود فرمودند بلى مگر فرمايش پيغمبر را كه ميفرمودند دنيا زندان مؤمنان و بهشت كفار است نشنيدى خداوند شيعيان ما را با ابتلا و محنت دادن آنان از لوث گناه پاك فرمايد و خداوند در سوره شورى مى‏فرمايد وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ يعنى آنچه از رنج و

تفسير جامع، ج‏1، ص: 90

مصيبت بشما ميرسد همه از نتيجه اعمال زشت خود شماست در صورتى كه خدا بسيارى از اعمال زشت شما را عفو ميكند كه در روز قيامت ثواب عبادات شما زياد باشد و دشمنان ما در همين دنيا جزاى عبادات خود را دريابند، چه عبادات آنها چون داراى خلوص نيست وزن و قيمتى ندارد و زمانى كه در قيامت وارد شوند گناهانشان را بر آنها وادارند و بعلت بغض و عداوتى كه بآل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داشته‏اند آنانرا در آتش جهنم بيفكنند.

عبد اللّه گفت يا امير المؤمنين فهميدم لكن ميخواهم گناهى كه در اين مجلس نمودم بدانم تا ديگر مرتكب آن نشوم فرمودند وقتى خواستى بنشينى از گفتن‏ بِسْمِ اللَّهِ‏ خوددارى نمودى آيا نميدانى كه پيغمبر فرموده هر كارى كه خواستى انجام دهى بنام خدا آغاز كن عرض كرد يا امير المؤمنين هرگز ترك نخواهم نمود.

تفسير بِسْمِ اللَّهِ‏

عبد اللّه عرض كرد يا امير المؤمنين تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ «1» چيست فرمود هرگاه بنده بخواهد قرائت كند يا كارى انجام دهد بگويد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ يعنى باين اسم خدا اين عمل را انجام ميدهم پس كارى را كه با ذكر اين جمله شروع ميكنيد مبارك باشد.

صدوق بسند خود از ابن سنان روايت كرده گفت از حضرت رضا عليه السّلام سؤال نمودم اسم چيست فرمود صفتى است از براى موصوف.

و نيز بسند خود روايت نموده از محمد بن زياد و محمد بن يسار كه هر دو از بزرگان شيعه هستند گفتند از حضرت عسكرى عليه السّلام تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ را سؤال نموديم فرمود اللّه كسى است كه مردم پس از نااميد شدن از مخلوق در موقع حاجت و ابتلاى شديد باو توجه كامل مينمايند، چون گوئى‏ بِسْمِ اللَّهِ‏ يعنى يارى و استعانت‏

(1) ترجمه تفسير على ابن ابراهيم على بن ابراهيم بسندهاى خود از حضرت باقر و حضرت صادق و حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا (ع) روايت كرده در تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ فرمودند باء اشاره است به بهاء خدا و سين بسنا و ميم بملك و سلطنت پروردگار و اللّه ملجاء و پناه هر موجوديست و رحمن نعمت دهنده بتمام مخلوقات و رحيم نعمت عطا كردن بمؤمنين خاصه‏

تفسير جامع، ج‏1، ص: 91

ميطلبم در كار خود بخدائى كه نيست مستحق پرستش جز آن خدائى كه هرگاه بسويش استغاثه كنى بفريادت ميرسد و هر وقت او را بخوانى و دعا كنى مسئولت را اجابت نمايد.

و در كتاب توحيد بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه مردى حضورش عرض نمود اى پسر رسول خدا مرا دلالت فرموده و بيان كنيد اللّه چيست زيرا مردم با من زياد مجادله ميكنند در باره خدا و مرا بحيرت انداخته‏اند آن حضرت فرمود اى بنده خدا آيا هرگز سوار كشتى شده عرض كرد بلى فدايت شوم فرمود آيا كشتى شما شكسته شده و در دريا كشتى ديگرى كه شما را نجات بدهد وجود نداشته و شنا هم نميدانستى كه بوسيله شنا كردن بساحل برسى آيا در چنين حالى دلت بجائى متوجه شده و تصور نموده‏اى كه ممكن است چيزى از موجودات توانائى داشته باشد كه تو را بدون اسباب از غرق شدن نجات دهد عرض كرد بلى تمام اينها كه فرمودى برايم اتفاق افتاده، فرمود همان موجود كه دلت متوجه آن شده بود كه توانائى دارد ترا وقتى كه چاره نداشتى نجات دهد و بفرياد كسى كه فرياد رس ندارد ميرسد خداست.

و نيز روايت نموده بسند خود از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام كه مردى حضورش عرض نمود كه مرا از معنى‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ آگاه فرما فرمود خبر داد پدرم از پدرش امير المؤمنين كه مردى از آنحضرت معناى آنرا سؤال نمود فرمودند گفتن كلمه اللّه بزرگترين اسم از اسامى پروردگار است و اللّه اسمى است كه ناميده نشود بآن بجز خداوند عالم، آن مرد عرض كرد پس تفسير اللّه چيست؟ فرمود آن كسى است كه مردمان پس از مأيوس شدن از ما سوى اللّه هنگام شدايد و نيازمندى‏ها بسوى او توجه كنند زيرا هر كس هر چند بزرگ و با ثروت باشد و مردم محتاج باو باشند باز هم ممكن است نيازمندى بچيزهائى داشته باشد كه مردم نتوانند آنها را مرتفع كنند و براى انجام آن خواهش‏ها

در عالم آخرت ميباشد و نيز بسند خود از حضرت صادق (ع) روايت نموده فرمود سزاوار است‏ بِسْمِ اللَّهِ‏ بلند تلاوت بشود و همان آيه‏اى ميباشد كه اشاره فرموده خداوند باو در سوره بنى اسرائيل «آيه 49 وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً » اى پيغمبر زمانى كه تلاوت قرآن نمائى و خدا را بيگانگى ياد كنى كافران پشت گردانيده و گريزان شوند،

تفسير جامع، ج‏1، ص: 92

بسوى خدا توجه نمايد و همينكه حوائج او را خداوند برآورد مجددا به طغيان و سركشى و نافرمانى اوليه خود برميگردد.

و در اين زمينه خداوند عظيم در قرآن كريم در سوره انعام آيه 40 ميفرمايد قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ‏ يعنى اى پيغمبر بگو اگر عذاب خدايا ساعت مرگ شما فرا رسد چه خواهيد كرد اگر راستگو هستيد آيا در آنساعت غير خدا را ميخوانيد يا آنكه در آن لحظات سخت تنها متوجه خدا ميشويد تا چنانچه مشيت او تعلق بگيرد شما را از سختى برهاند و البته در آن هنگام آنچه را كه شريك خدا فرض مينموديد بكلى فراموش خواهيد نمود.

و خداوند براى بندگان فقير خود ميفرمايد اى فقرائى كه محتاج من هستيد شما در هر حال پيوسته محتاج من بوده و در ذلت و خوارى بندگى خداى خود ميباشيد بسوى من توجه كنيد تا بمقصود و مطلوب خود برسيد چه اگر من بخواهم چيزى بشما عطا نمايم هيچ قدرتى نميتواند مانع بر آن شود و چنانچه چيزى از شما سلب و منع كنم كسى قدرت عطاى آنرا بشما ندارد پس من سزاوارترم كه مورد سؤال شما باشم و اوليترم كه در شدائد و سختى‏ها بدرگاه من تضرع و زارى كنيد.

موقع شروع به هر كار بزرگ و كوچك بگوئيد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ يعنى در اين كارم از كسيكه جزا و سزاوار پرستش نيست يارى ميجويم و هر كه بدرگاه او آيد و استغاثه نمايد اجابت شود و خداوند رحمن است چون روزى را بتمام مخلوقات خود ميگستراند و در امور دين و دنيا و آخرت بر ما رحيم است و دين را بر ما سبك و سهل و آسان و مقرر داشت و بما ترحم فرمود و ما را از گروه دشمنان خود امتياز و برترى بخشيد.

سپس امير المؤمنين فرمود هرگاه بشما حزنى دست بدهد و يا كارى پيش آمد نمايد از روى خلوص دل بگوئيد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ و با دل پاك توجه تام بخدا نمائيد تا خداوند حاجات شما را در دنيا برآورد و يا آنكه نزد خود ذخيره كند و البته هر چه نزد پروردگار ذخيره شود براى مؤمن بهتر است.

تفسير جامع، ج‏1، ص: 93

و در كافى بسند خود از هشام بن حكم روايت نموده گفت از حضرت صادق عليه السّلام از اسماء خداوند و وجه اشتقاق آنها سؤال نمودم فرمود اللّه از اله مشتق است كه بمعناى عبد است.

و هر عبادتى اقتضا كند معبودى را كه پرستش او مينمايند، اى هشام اسم غير از معنى و مسمى است هر كس اسم را بدون توجه به معنى و مسمى پرستش كند كافر است و هرگز خدا را عبادت نكرده و اگر اسم و معنى هر دو را عبادت كند مشرك است و دو كس را عبادت نموده و هر كس معنى را بدون اسم عبادت نمايد همان توحيد و يگانگى است آيا فهميدى اى هشام؟ عرض كرد بيشتر از اين توضيح و بيان فرمائيد فرمود از براى خداوند نود و نه اسم است اگر اسم همان مسمى باشد هر آينه هر يك از اسماء خدائى باشند لكن خداوند معنائى است كه هر يك از آن اسامى دلالت بر آن معناى واحد كند و تمام اين اسامى غير معنى و غير خدا ميباشند، اى هشام نان اسم است براى چيز خوردنى و آب براى مايع آشاميدنى و لباس اسم است براى جامه پوشيدنى و آتش اسم است براى چيزى سوختنى آيا حالا بطور روشن و واضح فهميدى كه جواب كفار و كسانى كه براى خدا شريك قائل هستند بدهى و گفتار و سخنان آنها را رد كنى عرض كردم بلى فرمودند خداوند سخنان مرا براى تو نافع نمايد و موجبات ثبات دين تو سازد هشام گفت بخدا قسم از وقتى كه حضرت صادق عليه السّلام اين بيان را فرمود هيچكس نتوانست مرا در توحيد مغلوب نمايد.

و از بيان آنحضرت كاملا روشن شد آنانكه گفتند اسم با مسمى يكى است اشتباه كرده‏اند چه اين معنى شرك است علاوه اسم شنيده و نوشته و خوانده شود و مسمى چنين نباشد مسمى در يكجا نامش پراكنده و در محلهاى مختلف باشد.

اخبار و روايات در تفسير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ زياد است و اگر بخواهيم تمام آنها را بيان نمائيم خود يك كتاب مفصل ميشود لذا بهمين مقدار اكتفا شد.

بيان حكم شرعى‏

صفحه بعد