کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

تفسير جامع

جلد اول

ديباچه

مقدمه اول در فرق ميان تفسير و تأويل و ترجمه مقدمه دوم در بيان حرام بودن تفسير برأى و اظهار نظر نمودن در قرآن و كتاب خدا: مقدمه سوم در بيان آنكه علم و دانش قرآن منحصرا نزد ائمه معصومين ميباشد و بس و ديگران را خداوند از اين دانش بهره‏اى نداده است مقدمه ششم در بيان فضيلت قرآن و ثواب تلاوت آن مقدمه دهم در بيان آنكه هر حديث و روايتى كه مخالف با قرآن است از ائمه نميباشد و آنها بر خلاف قرآن حديثى نفرموده‏اند

مقدمه دوازدهم در بيان كتابهائيكه ما از آنها روايت ميكنيم و اين تفسير جامع را از آن گرفته‏ايم

چرا تفسير قمى را مستقلات بيان نموديم على بن ابراهيم در مقدمه تفسيرش ميفرمايد: بخش نمودن آيات قرآن ناسخ و منسوخ آيات محكمات آيات متشابهات آياتيكه لفظ آنها عام و معنايشان خاص است آيات تقديم و تأخير آيات منقطع و معطوف «آياتى كه كلمات آنها بجاى كلمه ديگرى بكار رفته» «آياتى كه بر خلاف نزول است» «آياتى كه تحريف شده است» «آياتيكه لفظ آنها مفرد ولى معنى جمع هستند» «آياتيكه بلفظ ماضى و بمعنى مستقبل است» «آيات غير متصل آياتى هستند كه قسمتى از آن آيه در يكسوره»«و قسمت ديگر در سوره بعد واقع شده» (آياتى كه نصف آن نسخ شده و نصفش بقوت خود باقى است) (آياتيكه تأويلشان با تنزيل است) (آياتى كه تأويل آنها با تنزيل نيست) (آياتيكه تأويل آنها پيش از تنزيل است) (آياتيكه تأويل آنها بعد از تنزيل است) (آياتى كه لفظ آنها يكى است لكن معنايشان اختلاف دارد) (آياتى كه رخصت بعد از عزيمت است) «رخصتى كه ظاهر آن خلاف باطنش ميباشد» «آياتى كه لفظ آنها خبر است و معنايشان حكايت» «آياتيكه خطاب به پيغمبر است و لكن مراد امت است» «خطابى كه براى قومى است و معنايش براى قوم ديگر» «آياتى كه رد بر زنادقه است» «رد بر مشركين و معتقدين بدو خدا» «رد بر بت پرستان» «رد بر دهريها و منكرين حشر و قيامت» «رد منكرين ثواب و عذاب» «رد بر منكرين معراج» «رد گفتار معتقدين به جسم بودن خدا» «رد منكرين خلقت بهشت و دوزخ» «رد بر جبرى مسلكان» «رد گفتار معتزله» «رد انكار كنندگان رجعت» «رد گفتار تشبيه كننده‏گان» (دلالت بر ترغيب) (دلالت بر ترس و عذاب) قصص قرآن

(سوره بقره)

[سوره البقرة(2): آيات 110 تا 114] [سوره البقرة(2): آيات 115 تا 120] [سوره البقرة(2): آيات 268 تا 274] [سوره البقرة(2): آيات 280 تا 286]

سوره آل عمران

[سوره آل‏عمران(3): آيات 21 تا 29] [سوره آل‏عمران(3): آيات 84 تا 95] [سوره آل‏عمران(3): آيات 136 تا 148] [سوره آل‏عمران(3): آيات 149 تا 161] [سوره آل‏عمران(3): آيات 162 تا 173] [سوره آل‏عمران(3): آيات 174 تا 185]

جلد دوم

مقدمه

سوره نساء

[سوره النساء(4): آيات 25 تا 31] [سوره النساء(4): آيات 36 تا 42] [سوره النساء(4): آيات 43 تا 50] [سوره النساء(4): آيات 71 تا 77] [سوره النساء(4): آيات 91 تا 97] [سوره النساء(4): آيات 103 تا 113] [سوره النساء(4): آيات 126 تا 134] [سوره النساء(4): آيات 135 تا 145] [سوره النساء(4): آيات 146 تا 154] [سوره النساء(4): آيات 155 تا 162] [سوره النساء(4): آيات 163 تا 173] [سوره النساء(4): آيات 174 تا 176]

سوره مائده

[سوره المائدة(5): آيات 13 تا 19] [سوره المائدة(5): آيات 46 تا 53] [سوره المائدة(5): آيات 60 تا 65] [سوره المائدة(5): آيات 72 تا 81] [سوره المائدة(5): آيات 87 تا 93] [سوره المائدة(5): آيات 101 تا 108] [سوره المائدة(5): آيات 109 تا 115] [سوره المائدة(5): آيات 116 تا 120]

سوره اعراف

[سوره الأعراف(7): آيات 1 تا 9] [سوره الأعراف(7): آيات 10 تا 18] [سوره الأعراف(7): آيات 19 تا 27] [سوره الأعراف(7): آيات 28 تا 32] [سوره الأعراف(7): آيات 33 تا 40] [سوره الأعراف(7): آيات 41 تا 50] [سوره الأعراف(7): آيات 51 تا 56] [سوره الأعراف(7): آيات 94 تا 101] [سوره الأعراف(7): آيات 153 تا 160] [سوره الأعراف(7): آيات 181 تا 190] [سوره الأعراف(7): آيات 191 تا 200] [سوره الأعراف(7): آيات 201 تا 206]

جلد سوم

ديباچه

جلد چهارم

مقدمه

جلد پنجم

مقدمه

جلد ششم

مقدمه

جلد هفتم

مقدمه

تفسير جامع


صفحه قبل

تفسير جامع، ج‏3، ص: 419

كه ميخواهند از شير بگيرند به بندند بآسانى از شير گرفته خواهد شد و از ترس و گريه آسوده شود.

خلاصه مطالب اين سوره بيان داستان پيغمبران گذشته و امتهاى ايشان و عاقبة كسانيكه تكذيب كرده‏اند آنها را و دعاى حضرت ابراهيم است.

[سوره إبراهيم (14): آيات 1 تا 8]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (1) اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ (2) الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (3) وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (4)

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (5) وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (6) وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ (7) وَ قالَ مُوسى‏ إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ (8)

قوله تعالى: الر در سوره‏هاى ديگر بيان نموديم مقطعات اوايل سور حروفاتى هستند كه پيغمبر و امام آنها را تركيب ميكند اسم اعظم از آن حاصل ميشود كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ‏ اين قرآن كتابيست كه بر تو نازل كرده‏ايم تا بامر و توفيق پروردگار خلايق را از تاريكى كفر و جهل بنور ايمان بگشانى و مردم را براه خداى مقتدر و ستوده صفات هدايت و رهبرى نمائى اين آيه دلالت دارد كه حق تعالى ميخواهد تمام مكلفين ايمان آورند چه لام در لتخرج براى غرض است نه غاية و الا بايستى تمام مردم مؤمن باشند إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ جمله بيانيه است از براى الى النور و اللّه بدل از الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ است و معناى آيه چنين باشد اى پيغمبر ما قرآن را بر تو فرود آورديم تا باذن و توفيق‏

تفسير جامع، ج‏3، ص: 420

پروردگار مردم را از تاريكى كفر و گمراهى جهل براه خداى مقتدر و پروردگارى كه مالك آسمان و زمين و هرچه در آنها است و بسوى معرفت و نور ايمان برسانى و رهنما و دليل باشى واى بحال كافرين و انكار كنندگان نعمت پروردگار از عذاب سخت و شديد دوزخ سپس بيان ميكند اوصاف كافرين را بقولش‏ الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ كفار كسانى هستند كه اختيار نموده و برگزيده‏اند زندگانى فانى دنيا را بر حياة جاويد آخرت صفت ديگر آنها آنستكه مردم را از راه راست و خداشناسى منحرف نموده و در اثر ايجاد شك و ترديد و الغاء شبهه راه مستقيم را كج ميكنند و در حقيقت مردمانى باشند كه در گمراهى بسيار دورى فرو رفته‏اند و از راه استقامت و صواب عدول كرده‏اند و اين بيان نهايت ذم و سرزنش از آنها است چه دنيا منزل عبور و گذر است و آخرت سراى بقاء و مقام جاويد است با اينوصف كفار دنيا را بيش از آخرت دوست ميدارند.

فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم‏

حب الدنيا رأس كل خطيئة

دوستى دنيا سر آمد تمام گناهانست و فرمود فرداى قيامت جماعتى از امت من را حاضر كنند و صحايف اعمال ايشان را بنگرند مشاهده كنند كه تمام آنها را در اوقات خود بجا آورده‏اند و زكوة مال داده و شب زنده دارى كرده و بذكر خدا مشغول بوده‏اند حق تعالى امر فرمايد آنان را بدوزخ ببرند اصحاب عرض كردند ايرسول خدا بچه جرم ايشان را بدوزخ ببرند؟ فرمود گناه آنها آنست كه هرچه از مال دنيا بدست آورند باز حرص و طمع كنند و دنبال زيادتى بروند پس از آن ميفرمايد ما هيچ پيغمبرى نفرستاديم مگر بزبان قوم خود تا حقايق را بمردم با بيان روشنى برساند چه زبان خود آنها نزديكتر بفهم و دانش ميباشد و هركرا خدا بخواهد گمراه نموده و دور گرداند او را از راه بهشت زيرا مستحق كيفر و عذاب باشد و هركرا خواسته باشد براه بهشت راهنمائى كند و هر كس انديشه كند و بنظر عبرت در آيات خدا بنگرد پروردگار او را هدايت فرمايد بلطف خود و كسيكه از خدا و آيات او اعراض كند و دورى بجويد حق تعالى او را خوار و ذليل گرداند و لطف خود را از او دريغ بدارد.

ابن بابويه ذيل آيه‏ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ‏ از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده‏

تفسير جامع، ج‏3، ص: 421

فرمود آنچه كتاب و يا وحى نازل فرموده بزبان و لغت عرب بوده ولى چون بر گوش پيغمبران ميرسيد بزبان قوم آنها مسموع ميشد و هر كس و بهر زبانى با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سخن ميگفت جبرئيل آنرا بلغت عربى بگوش آنحضرت ميرسانيد و اين شرافت و بزرگى را بآن حضرت عطا فرموده بود كه آشنا بتمام لغت بوده و نيازى بمترجم نداشت.

قوله تعالى: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا اين آيه بيان ميفرمايد كه ما موسى را با آيات و بينات و دلالات و معجزات بسوى قوم خود فرستاديم و گفتيم آنها را از تاريكى كفر و جهل خارج كرده و بنور توحيد و خداپرستى رهبرى نمايد وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ‏ اين جمله چند معنى دارد: يكى آنكه ايام كنايه از نعمت باشد يعنى بياد آور آنها را نعمتهائيكه خداوند بايشان كرامت فرموده ديگر مراد از ايام نقمت و عذاب دشمنان ميباشد يعنى تذكر بده بقوم خود اتفاقاتيكه براى پيشينيان رخ داده در اثر معصيت و تكذيب آنها پيغمبران خود را و هلاك شدن آنان و خالى ماندن ديار و خانه‏هاى ايشان تا آنقوم از آن وقايع عبرت و پند گرفته و مرتكب چنان معاصى نشوند سوم مقصود از ايام سنن و افعال پروردگار است نسبت به بندگان از عطا كردن نعمت و كيفر و عقاب نمودن آنها و كنايه آورده از نعمت و نقمت بايام چه ايام ظرف آنها ميباشد و تمام آن اتفاقات در روزهائى رخ ميدهد.

ابن بابويه از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از روزها سه روز است يكى روز ظهور حضرت ولى عصر عليه السّلام ديگر روز سختى و مشقت مرگ سوم روز قيامت است و اينحديث را على بن ابراهيم نيز نقل نموده است.

إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ در اين آيه تذكر و ياد آورى دلائل و حجت روشنى است براى مردم بردبار و شكر گذار و جمع كرد ميان صبر و شكر چه مؤمن از اين دو حال خارج نيست يا خداوند نعمتى باو عطا كند شكر و سپاس آن نعمت را بجا آورد و يا براى آزمايش و امتحان او را مبتلا بمحنت و بلا گرداند صبر و بردباريرا پيشه خود قرار دهد تا خداوند دفع آن ابتلاءات را بنمايد وَ إِذْ قالَ‏

تفسير جامع، ج‏3، ص: 422

مُوسى‏ لِقَوْمِهِ‏ اين آيه خطاب به پيغمبر است يعنى اى رسول ما بياد آور وقتى را كه موسى بقوم خود گفت نعمتهاى خدا را كه بشما ارزانى داشته و شما را از ظلم و بيداد فرعونيان نجات بخشيده فراموش نكنيد و ما شرح حال بنى اسرائيل با فرعونيان را در سوره اعراف بخش دوم تفسير بيان نموديم در اين آيه بيان فرمود نعمتهاى خود را سپس امر ميفرمايد كه بايد سپاس گذار نعمتهاى من باشيد تا بر نعمت شما بيافزايم بقولش‏ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ‏ در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود شكر نعمت دورى كردن و اجتناب از محرمات است و كامل‏ترين كلمه شكرگزارى گفتن‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ است.

عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود هر وقت شخصى كه خداوند باو نعمتى عطا فرموده متوجه آن نعمت شده و در ضمير خود شاكر بآن مرحمت و عطا گرديده و براى ستايش پروردگار زبان بشكر گذارى باز كند خداوند امر ميفرمايد كه آن نعمت را بر آن شخص سپاسگزار بيفزايند و معناى‏ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ‏ همين است.

تفسير جامع، ج‏3، ص: 423

ابن بابويه در كتاب امالى از داود بن سرحان روايت كرده گفت حضور حضرت صادق عليه السّلام بودم سدير صيرفى وارد شد آنحضرت التفاتى باو نمود و فرمود خداوند مال فراوانى بكسى عطا نميكند جز آنكه حجت بزرگى بر او تمام كرده اگر بتوانيد دفع كنيد از نفس خود حجت پروردگار را، سدير عرض كرد حضورش ايفرزند رسول خدا بچه چيز دفع كنيم آن را؟ فرمود به برآوردن حاجات برادران خود در اثر دادن بعضى از اموال بآنها و نيكى كردن با همسايگان و عطا كردن بر اشخاصيكه شكر و سپاس شما را بجا ميآورند اگر اينطور معامله كنيد مستوجب ازدياد نعمت شويد سپس تلاوت نمود آيه را. و در روايت ديگر فرمود هر كه دعا كند محروم نشود از اجابت و كسيكه شكرانه نعمت بجا آورد ممنوع نشود از ازدياد نعمت فرمود حضرت امام زين العابدين به بعضى از فرزندانش اى فرزند اگر شكر و سپاس گذار پروردگار باشى براى خاطر نعمتيكه بتو مرحمت فرموده هرگز نعمتهاى تو زايل نشود و چنانكه كفران كنى نعمت براى تو باقى نخواهد ماند.

فرمود حضرت صادق عليه السّلام هر بنده‏اى كه خداوند باو نعمتى عطا فرمايد و آن‏

تفسير جامع، ج‏3، ص: 424

بنده قدردانى كند و بشناسد آن را بدل و بزبان شكر و سپاسى بجا آورد هنوز كلام او تمام نشده پروردگار امر فرمايد كه نعمت او را زياد گردانند.

[سوره إبراهيم (14): آيات 9 تا 12]

أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَؤُا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لا يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا كَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَيْهِ مُرِيبٍ (9) قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (10) قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (11) وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى‏ ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (12)

قوله تعالى: أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَؤُا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ‏ اين آيه خطاب بامة محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و بر سبيل تنبيه و تنبه بآنها ميفرمايد آيا اخبار پيشينيان و گذشتگان مانند قوم نوح و عاد و ثمود و اقوام بعد از ايشان كه جز خداى كسى بر احوالشان آگاه نيست بشما نرسيده پيغمبرانى بر اين اقوام با آيات و معجزات فرستاده شد فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ‏ براى اين جمله چند معنى بيان كرده‏اند: يكى آنكه آن اقوام انگشت حيرت بدهان فرو برده ديگر آنكه در وقت دعوت پيغمبران دست بر دهن ايشان مى‏نهادند براى تسكيت آنها تا آنان را از گفتار خاموش كنند و منع نمايند از دعوت كردن سوم انگشتان خود را بر لب خود نهادند و اشاره به پيغمبران ميكردند كه خاموش باشند چنانكه يكى از ما بديگرى اينعمل را بجا ميآورد و بادست گذاشتن بزبان متوجه كند غير را كه خاموش باش و سخن‏

تفسير جامع، ج‏3، ص: 425

صفحه بعد