کتابخانه تفاسیر
تفسير جامع، ج7، ص: 114
الْفاسِقُونَ ابن بابويه ذيل آيه فوق از عبد العزيز بن مسلم روايت كرده گفت تفسير آيه را از حضرت رضا عليه السّلام سؤال كردم فرمود خداوند هيچ سهو و فراموشى ندارد مخلوقات كه حادثند داراى سهو و فراموشى ميباشند آيا نمىشنوى قول خداوند را كه مىفرمايد وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا و معناى آيه آنستكه خداوند ترك مىكند او را تا استعداد و قابليت ملاقات روز قيامت را پيدا نكند لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ هرگز اهل دوزخ و اهل بهشت با هم يكسان نيستند اهل بهشت سعادتمند خواهند بود-. ابن بابويه ذيل آيه فوق از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمود چون پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيه را تلاوت مىنمود ميفرمود اصحاب بهشت كسانى هستند كه امر مرا اطاعت كنند و تسليم على بن أبي طالب عليه السّلام باشند و اقرار بولايت آنحضرت نمايند حضورش عرض كردند اصحاب دوزخ چه كسانى هستند فرمود آنهائى كه نقض كنند عهد مرا بعد از من و با على مجادله و قتال كنند و غضب نمايند در باره ولايت على عليه السّلام- و از مخالفين موفق بن احمد در كتاب مناقب خود از جابر انصارى روايت كرده كه در خانه كعبه حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نشسته بودم امير المؤمنين عليه السّلام وارد شد رسول خدا فرمود آمد بسوى شما برادرم على عليه السّلام پس از آن پرده خانه كعبه را بدست مبارك گرفت و فرمود بآنخدائيكه جانم بدست قدرت او است اين على و شيعيانش رستگارانند و نيز روايت كرده روزى حضرت فاطمه (ع) گريه مينمود پيغمبر باو فرمود اى فاطمه گريه نكن فرداى قيامت كه مبعوث و از طرف پروردگار خوانده شدم على با من است اى فاطمه (ع) على و شيعيان او فائز و رستگار وارد بهشت ميشوند لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ پروردگار در اين آيه خبر ميدهد از عظمت قرآن و بر سبيل مثل مىفرمايد اگر ما اين قرآن را بر كوهى نازل كرده بوديم و آن كوه از چيزهائى بود كه ميشنيد و تعقل و انديشه مىنمود مشاهده ميكردى اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه كوه خاشع و ذليل شده و از ترس خدا متلاشى و شكافته ميشد ولى كفار قسى القلب دلهايشان بمواعظ قرآن نرم نخواهد شد و اين مثلها را در قرآن ميزنيم براى مردم تا فكر و انديشه كنند و پند و عبرت بگيرند پس از آن خبر ميدهد
تفسير جامع، ج7، ص: 115
بعظمت و ربوبيت خود هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ. هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ. هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ فرمود او آنخدائى است كه جز او خدائى نيست، داناى نهان و آشكار است، بخشنده و مهربانست در حق بندگان، او آنخدائى است كه جز او خدائى نيست، پادشاه است، و پاك است از هر عيب و وصفى كه لايق او نباشد منزه و مبرا است، تصديق كننده پيغمبران خود است، و ايمنى دلهاى هراسان، و امين و گواه است بر بندگان خود، غالب و قاهر است بر مخلوقات، با جبروت و بزرگ و بزرگوار است، برتر از حد فكرت، و پاك و منزه است از آنچه مشركين باو شرك مىآورند او آنخدائى آفريدگار است و پديد آورنده معدومات، نگارنده صورتهاى مخلوقات است او راست نامهاى نيكوتر و هر چه در آسمانها و زمين است همه به تسبيح و ستايش اوصاف جلال و جمالش مشغولند و او است خداى قاهر و غالب حكيم.
انس بن مالك از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده فرمود هر كس سه آيه آخر سوره حشر را بخواند خداوند گناه گذشته و آينده او را بيامرزد و هر كه در صبح بگويد
اعوذ باللّه السميع العليم من الشيطان الرجيم
و سه آيه آخر اين سوره را تلاوت كند خداى تعالى هفتاد فرشته را بر او موكل گرداند تا شب صلوات بفرستند و اگر آنروز بميرد شهيد مرده است و همچنين است اگر شب بخواند آنها را، و از آنحضرت سؤال كردند از اسم اعظم خدا فرمود بر شما باد به تلاوت كردن آخر سوره حشر در كافى ذيل آيه لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى از هشام بن حكم روايت كرده گفت سؤال نمودم از حضرت صادق عليه السّلام اسماء خداوند و اشتقاق آنها را فرمود اللّه مشتق است از اله بمعناى پرستش كردن و هر پرستشى پرستش كرده شدهاى ميخواهد يعنى هر عابدى معبودى لازم دارد و اسم غير معنى و مسمى است و هر كس پرستش كند اسم را بدون توجه به معنا كافر است و عبادت نكرده خدا را و اگر پرستش نمايد اسم و معنى هر دو را مشرك است و عبادت كرده دو چيز را و آنكه پرستش كند معناى تنها را او موحد و خدا پرست است عرض كردم حضورش فدايت گردم توضيح بيشترى بيان فرمائيد فرمود اى هشام براى خداوند نود و نه اسم ميباشد اگر هر اسمى بعينه همان معنى و مسمى بود همانا هر اسمى
تفسير جامع، ج7، ص: 116
خدائى است لكن خداوند معنائى است كه دلالت دارند بر او تمام اسامى و جميع آنها غير معنى ميباشند اى هشام مثلى برايت ميزنم تا روشن شود نان اسم است براى چيزى كه ميخورند و آب براى آنكه مىآشامند و لباس براى آنچه مىپوشند آتش اسم است براى آنچه ميسوزاند اى هشام فهميدى اينها را حفظ كن تا بتوانى با دشمنان ما مباحثه كنى و بر آنها غالب شوى هشام عرض كرد فدايت گردم فهميدم فرمود خداوند بتو نفع برساند و بر حق ثابت گرداند هشام ميگويد سوگند بخدا از آنروز كه حضرت صادق عليه السّلام اين فرمايشات را بمن فرمود در توحيد و خدا شناسى كسى بر من غالب نشد.
ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرموده براى خداوند نود و نه اسم باشد هر كس آنرا حفظ كند و بشمارد داخل بهشت مىشود و آنها بدين قرار است-
اللّه- الاله- الواحد- الاحد- الصمد- الاول- الاخر- السميع- البصير- القدير- القادر- القاهر- العلى- الاعلى الباقى- البديع- البارى- الاكرم- الظاهر- الباطن- الحى- الحكيم- العليم- الحليم- الحفيظ- الحق- الحسيب- الحميد- الخفى- الرب- الرحمن- الرحيم الذارى- الرزاق- الرقيب- الرؤف- البار- السلام- المؤمن- المهيمن- العزيز الجبار- المتكبر- السيد- السبوح- الشهيد- الصادق- الصانع- الطاهر- العدل العفو- الغنى- الغياث- الفاطر- الفرد- الفتاح- الفالق- القديم- الملك- القدوس القوى- القريب- القيوم- القابض- الباسط- قاضى الحاجات- المجيد- المولى- المنان- المحيط- المبين- المقيت- المصور- الكبير- الكافى- كاشف الضر- الوتر- النور- الوهاب- الناصر- الواسع- الودود- الهادى- الوفى- الوكيل الوارث- البر- الباعث- التواب- الجليل- الجواد- الخبير- الخالق- خير الناصرين الديان- الشكور- العظيم- اللطيف- الشافى-.
و فرمود آنحضرت عالم غيب چيزيست كه در اين جهان نيست و مشاهده نميشود و عالم شهادة چيزيست كه موجود بوده مشاهده ميشود- و از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند بر پيغمبرش محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل فرموده لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُ
تفسير جامع، ج7، ص: 117
الْقَيُّومُ را و ناميده مىشود باين اسماء الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ...
در باره خداى تعالى بحيرت افتادند و هوشها از دست داده شده لذا براى خدا مثلها زدهاند و او را باشيائى تشبيه كردند و اشباهى براى او قرار دادند و گفتند خدا حلول ميكند در اشياء و زايل ميشود از اشيائى اين قبيل از مردم در درياى بىپايانى فرو رفتند نمى دانند انتهاى آن را و درك نكنند اندازه دورى آنرا. و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده فرمود بخل نكنيد در سلام كردن و غضب نكنيد نيكو و پاكيزه سخن بگوئيد شبانگاه وقتى كه مردم در خوابند نماز بجا آوريد تا داخل بهشت شويد پس از آن تلاوت فرمود اين آيه را: السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ ...
پايان سوره حشر
تفسير جامع، ج7، ص: 118
سوره ممتحنه
سوره ممتحنه در مدينه نازل شده و سيزده آيه و سيصد و چهل كلمه و هزار و پانصد و ده حرف است.
خواص و ثواب تلاوت آن- ابن بابويه از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده فرمود هر كس سوره ممتحنه را در نمازهاى واجب و مستحب تلاوت نمايد خداوند امتحان فرمايد دل او را از براى ايمان و ديده او را نورانى گرداند و فقر و ديوانگى در اولادش بهم نرسد هرگز. و در خواص قرآن از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده فرمود هر كس اين سوره را قرائت كند فرشتگان بر او رحمت فرستاده و استغفار كنند و اگر در آنروز بميرد شهيد مرده است و مؤمنين شفيع او بشوند در روز قيامت. و هر كه آنرا بنويسد و بآب بشويد و سه روز متصل بياشامد درد جگر بر او باقى نماند و ايمن باشد از بادها و امراض در مدت حيات خود باذن خداوند.
خلاصه مطالب سوره ممتحنه عبارت است نهى نمودن مؤمنين از مراوده و
تفسير جامع، ج7، ص: 119
دوستى با كفار و يارى كردن از آنها و تأسى كردن بحضرت ابراهيم و حكم زنان مهاجرات و بيعت نمودن آنها در روز فتح مكه قوله تعالى
[سوره الممتحنة (60): آيات 1 تا 9]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ اين آيات نازل شده در حق خاطب بن ابى بلتعه و سبب نزول آن بود، زنى بنام سارة مولاة ابى عمرو بن صيفى بن هاشم بن عبد مناف از مكه بمدينه آمد حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دو سال بعد از جنگ بدر آنحضرت باو فرمود آمدهاى مسلمانان بشوى گفت خير فرمود هجرت كردهاى عرض كرد خير چون مولاى من شمائيد و من در مكه مولائى ندارم بسيار محتاج شدهام آمدهام تا بمن چيزى مرحمت بفرمائيد تا باز گردم بسوى مكه فرمود چرا از اهل مكه درخواست ننمودى و آن زن در مكه پيشهاش غنا و نوح سرائى بود عرض كرد پس از روز بدر كسى رغبت و ميل پيدا نكرد و خوانندگى من رسول خدا بفرزندان عبد المطلب فرمود چيزى باو بدهيد تا بر گردد بمكه، آنها ده دينار و لباس و شترى باو دادند.
رفت نزد خاطب بن ابى بلتعه و از او چيزى خواست خاطب اسلام آورده و هجرت نموده بود عيالش حاضر نشد با او هجرت نمايد در مكه توقف كرد قريش چون خائف
تفسير جامع، ج7، ص: 120