کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

تفسير نمونه

جلد اول

(1) سوره فاتحة الكتاب(حمد) اين سوره در مكه نازل شده و هفت آيه است(7)

محتواى سوره چرا نام اين سوره فاتحة الكتاب است؟ سؤال: آيا جمع آورى قرآن در زمان پيامبر بود

(2) سورة البقرة اين سوره در مدينه نازل شده، و(286) آيه است

محتواى سوره بقره فضيلت اين سوره

جلد دوم

ادامه سوره بقره

(3) سوره آل عمران اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 200 آيه است.

فضيلت تلاوت اين سوره: محتواى سوره:

جلد سوم

ادامه سوره آل عمران

سوره نساء مدنى - 177 آيه

1 - محل نزول سوره نساء 2 - محتويات اين سوره 3 - فضيلت تلاوت اين سوره

جلد چهارم

ادامه سوره نساء

(5) سوره مائده مدنى - 120 آيه

محتويات اين سوره

جلد پنجم

ادامه سوره مائده

(6) سوره انعام از سوره‏هاى مكى و داراى 165 آيه مى‏باشد

سوره انعام سوره مبارزه با انواع شرك و بت پرستى

جلد ششم

ادامه سوره أنعام

سوره اعراف اين سوره از سوره‏هاى مكى است بجز آيه و اسئلهم عن القريه - تا - بما كان يفسقون كه در مدينه نازل شده است. عدد آيات اين سوره 206 آيه و به عقيده بعضى 205 آيه است.

دورنمايى از مباحث اين سوره اهميت اين سوره

جلد هفتم

ادامه سوره اعراف

سوره انفال از سوره‏هاى مدنى است و داراى 75 آيه است

سوره انفال دور نما و فشرده مباحث اين سوره

(9) سوره توبه اين سوره داراى 129 آيه است كه همه در مدينه نازل شده

1 - نامهاى اين سوره. 2 - تاريخچه نزول سوره 3 - محتواى سوره 4 - چرا اين سوره بسم الله ندارد؟ 5 - فضيلت و سازندگى اين سوره 6 - يك واقعيت تاريخى كه بعضى سعى دارند آن را بپوشانند توضيح و بررسى:

جلد هشتم

ادامه سوره توبه

سوره يونس(ع) اين سوره در مكه نازل شده و 109 آيه است

محتوى و فضيلت اين سوره

جلد نهم

از آغاز سوره هود اين سوره در مكه نازل شده و 123 آيه است

محتوا و فضيلت اين سوره اين سوره مرا پير كرد. تاثير معنوى اين سوره

سوره يوسف(داراى 111 آيه كه همه در مكه نازل شده است)

1 - مكى بودن اين سوره 2 - محتواى اين سوره 3 - قرآن در تمام ابعادش معجزه است 4 - داستان يوسف قبل از اسلام و بعد از آن 5 - چرا بر خلاف سرگذشتهاى ساير انبياء داستان يوسف يك جا بيان شده است؟ 6 - فضيلت سوره يوسف.

جلد دهم

ادامه سوره يوسف

(13) سوره رعد اين سوره در مكه نازل شده و 43 آيه است

(14) سوره ابراهيم داراى 52 آيه است كه در مكه نازل شده(به استثناى آيات 28 و 29 كه طبق گفته بسيارى از مفسران در مدينه درباره كشتگان مشركان در بدر نازل گرديده است)

محتواى سوره فضيلت اين سوره

جلد يازدهم

(15) سوره حجر جلد يازدهم از آغاز سوره حجر و آغاز جزء 14 قرآن اين سوره در مكه نازل شده و 99 آيه است

محتواى سوره حجر

(16) سوره نحل اين سوره 128 آيه دارد كه قسمتى از آن در مكه و قسمتى در مدينه نازل گرديده است.

محتواى سوره فضيلت سوره

جلد دوازدهم

(17) سوره اسراء جلد دوازدهم تفسير نمونه جزء پانزدهم اين سوره در مكه نازل شده و 111 آيه است

1 - نامهاى اين سوره و محل نزول آن 2 - فضيلت اين سوره 3 - محتواى اين سوره در يك نگاه كوتاه

(18) سوره كهف اين سوره 110 آيه است كه تمام آن - بجز يك آيه -(آيه 28) در مكه نازل شده است

فضيلت سوره كهف محتواى سوره كهف

جلد سيزدهم

(19) از آغاز سوره مريم - جزء 16 قرآن مجيد اين سوره در مكه نازل شده و 98 آيه است

محتواى سوره فضيلت سوره

(20) سوره طه اين سوره در مكه نازل شده و 135 آيه است

فضيلت سوره طه محتواى سوره

(21) سوره انبياء اين سوره در مكه نازل شده، و داراى 112 آيه است

فضيلت سوره انبياء محتواى سوره

جلد چهاردهم

(22) سوره حج اين سوره در مدينه نازل شده و 78 آيه است

محتواى سوره حج فضيلت تلاوت سوره حج

(23) سوره مؤمنون اين سوره در مكه نازل شده و 118 آيه است

فضيلت سوره مؤمنون محتواى سوره مؤمنون

(24) سوره نور اين سوره در مدينه نازل شده و 64 آيه است

فضيلت سوره نور محتواى سوره نور

جلد پانزدهم

(25) سوره فرقان اين سوره در مكه نازل شده و 77 آيه است

محتواى سوره فرقان فضيلت سوره فرقان

(26) سوره شعراء تمامى آيات اين سوره(بجز چهار آيه آخر آن) در مكه نازل شده، و عدد آيات آن 227 آيه است

محتواى سوره شعراء فضيلت سوره شعراء

(27) سوره نمل اين سوره در مكه نازل شده، و عدد آيات آن 93 است

محتواى سوره نمل فضيلت سوره نمل

جلد شانزدهم

(28) سوره قصص در مكه نازل شده و داراى 88 آيه است

محتواى سوره قصص فضيلت تلاوت سوره قصص

(29) سوره عنكبوت اين سوره در مكه نازل شده و داراى 69 آيه است

محتواى سوره عنكبوت فضيلت اين سوره

(30) سوره روم اين سوره در مكه نازل شده و داراى 60 آيه است

محتواى سوره روم فضيلت سوره روم

جلد هفدهم

(31) سوره لقمان اين سوره در مكه نازل شده و داراى 34 آيه است

محتواى سوره لقمان فضيلت سوره لقمان

(33) سوره احزاب اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 73 آيه است

نامگذارى و فضيلت سوره احزاب محتواى سوره احزاب

جلد هجدهم

(34) سوره سبا در مكه نازل شده و داراى 54 آيه است

محتواى سوره سبا فضيلت اين سوره

(34) سوره فاطر اين سوره در مكه نازل شده و 45 آيه است

محتواى سوره فاطر: فضيلت اين سوره:

(36) سوره يس اين سوره در مكه نازل شده و 83 آيه دارد

محتواى سوره يس فضيلت سوره يس

جلد نوزدهم

(37) سوره صافات - جزء 23 قرآن كريم اين سوره در مكه نازل شده، و 182 آيه است

محتواى سوره صافات فضيلت تلاوت سوره صافات

(38) سوره ص اين سوره در مكه نازل شده و داراى 88 آيه است

محتواى سوره ص فضيلت تلاوت اين سوره

(39) سوره زمر اين سوره در مكه نازل شده و 75 آيه است

محتواى سوره زمر: فضيلت سوره زمر :

جلد بيستم

(40) سوره مؤمن در مكه نازل شده و داراى 85 آيه است

محتواى سوره مؤمن فضيلت تلاوت اين سوره

(41) سوره حم سجده فصلت اين سوره در مكه نازل شده و داراى 54 آيه است

محتواى سوره فصلت فضيلت تلاوت اين سوره

(42) سوره شورى اين سوره داراى پنجاه و سه آيه است و همه آن در مكه نازل شده(جز چند آيه كه محل گفتگو است)

محتواى سوره شورى فضيلت تلاوت اين سوره

جلد بيست و يكم

(43) سوره زخرف، اين سوره در مكه نازل شده و 89 آيه است

محتواى سوره زخرف: فضيلت تلاوت سوره

(44) سوره دخان اين سوره در مكه نازل شده، و 59 آيه است

محتواى سوره دخان فضيلت تلاوت اين سوره

(45) سوره جاثيه اين سوره در مكه نازل شده، و داراى 37 آيه است

(46) سوره احقاف اين سوره در مكه نازل شده و داراى 35 آيه است

محتواى سوره احقاف فضيلت اين سوره

(47) سوره محمد ص اين سوره در مدينه نازل شده و 38 آيه است

محتواى سوره محمد(ص) فضيلت تلاوت سوره

جلد بيست و دوم

(48) سوره فتح اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 29 آيه است

محتواى سوره فتح فضيلت تلاوت سوره فتح

(49) سوره حجرات اين سوره در مدينه نازل شده و 18 آيه است

محتواى سوره حجرات فضيلت تلاوت اين سوره

(51) سوره ذاريات اين سوره در مكه نازل شده و داراى 60 آيه است

محتواى سوره ذاريات فضيلت تلاوت اين سوره

(53) سوره النجم اين سوره در مكه نازل شده و 62 آيه دارد

محتواى سوره النجم فضيلت تلاوت اين سوره

جلد بيست و سوم

(54) سوره قمر اين سوره در مكه نازل شده و داراى 55 آيه است

محتواى سوره قمر فضيلت تلاوت اين سوره

(55) سوره الرحمن اين سوره در مكه نازل شده و داراى 78 آيه است

محتواى سوره الرحمن فضيلت تلاوت سوره الرحمن

(56) سوره واقعه اين سوره در مكه نازل شده و داراى 96 آيه است

محتواى سوره واقعه فضيلت تلاوت اين سوره

(57) سوره حديد اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 29 آيه است

محتواى سوره حديد فضيلت تلاوت سوره حديد

(58) سوره مجادلة اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 22 آيه است

محتواى سوره مجادله فضيلت تلاوت سوره مجادله

(59) سوره حشر اين سوره در مدينه نازل شده و داراى 24 آيه است

محتواى سوره حشر: فضيلت تلاوت اين سوره

جلد بيست و چهارم

(68) سوره قلم اين سوره در مكه نازل شده و داراى 52 آيه است

(69) سوره حاقه اين سوره در مكه نازل شده و داراى 52 آيه است

جلد بيست و پنجم

جلد بيست و ششم

جلد بيست و هفتم

تفسير نمونه


صفحه قبل

تفسير نمونه، ج‏2، ص: 282

از آنچه گفته شد پاسخ تبليغات مسموم دشمنان اسلام از جمله كليسا روشن مى‏شود زيرا جمله‏اى صريحتر از" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ‏ " كه در متن قرآن آمده است در اين زمينه نمى‏توان پيدا كرد.

البته آنها براى تحريف به مجاهدات و جنگهاى اسلامى متشبث مى‏شوند در حالى كه از بررسى جنگهاى اسلامى به خوبى آشكار مى‏شود كه قسمتى از اين جنگها جنبه دفاعى داشته، و قسمت ديگرى كه جنبه جهاد ابتدايى داشته است براى كشورگشايى و اجبار افراد به آيين اسلام نبوده بلكه براى واژگون كردن نظامات غلط و ظالمانه و اجازه يافتن مردم براى مطالعه آزاد در باره مذهب و شيوه‏هاى زندگى اجتماعى بوده است.

شاهد گوياى اين سخن اين است كه در تاريخ اسلام كرارا ديده مى‏شود كه مسلمانان هنگامى كه شهرها را فتح مى‏كردند، پيروان مذاهب ديگر را همانند مسلمانها آزادى مى‏دادند.

و اگر ماليات مختصرى به نام" جزيه" از آنان دريافت مى‏شد به خاطر تامين امنيت و هزينه نيروهاى حافظ امنيت بود زيرا كه جان و مال و ناموس آنها در پناه اسلام محفوظ بود و حتى مراسم عبادى خويش را آزادانه انجام مى‏دادند.

تمام كسانى كه با تاريخ اسلام سرو كار دارند اين حقيقت را مى‏دانند و حتى مسيحيانى كه در باره اسلام كتاب نوشته‏اند به اين موضوع اعتراف كرده‏اند. مثلا در كتاب" تمدن اسلام و عرب" مى‏خوانيم:" رفتار مسلمانان با جمعيتهاى ديگر به قدرى ملايم بود كه رؤساى مذهبى آنان اجازه داشتند براى خود مجالس مذهبى تشكيل دهند".

و در پاره‏اى از تواريخ نقل شده: جمعى از مسيحيان كه براى گزارشها و تحقيقاتى خدمت پيامبر ص رسيده بودند مراسم نيايش مذهبى خود را آزادانه در مسجد پيامبر ص در مدينه انجام دادند.

***

تفسير نمونه، ج‏2، ص: 283

اصولا اسلام در سه مورد به قدرت نظامى توسل مى‏جسته است:

1- در مورد محو آثار شرك و بت پرستى، زيرا از نظر اسلام بت پرستى دين و آيين نيست بلكه انحراف، بيمارى و خرافه است و هرگز نبايد اجازه داد جمعى در يك مسير صد در صد غلط و خرافى پيش روند و به سقوط كشانده شوند، لذا اسلام بت پرستان را از راه تبليغ به سوى توحيد دعوت كرد و آنجا كه مقاومت كردند متوسل به زور شد بتخانه‏ها را در هم كوبيد و از هر گونه تظاهرى به نام بت و بت پرستى جلوگيرى كرد تا اين بيمارى روحى و فكرى به كلى ريشه كن گردد، و آيات قتال با مشركين مانند آيه 193 سوره بقره و قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ :" به كارزار با مشركين ادامه دهيد تا آنكه شرك از روى زمين برافتد." نظر به همين موضوع دارد و بنا بر اين هيچگونه تباين و تضادى بين آيه مورد بحث و اين آيات نيست تا سخن از نسخ پيش آيد.

2- در برابر كسانى كه نقشه نابودى و حمله به مسلمانان را مى‏كشند دستور" جهاد دفاعى" و توسل به قدرت نظامى داده شده است و شايد بيشتر جنگهاى اسلامى در زمان پيامبر ص از همين قبيل باشد به عنوان نمونه جنگ احد- احزاب- حنين- موته- و تبوك را مى‏توان نام برد.

3- براى كسب آزادى در تبليغ زيرا هر آيينى حق دارد به طور آزاد به صورت منطقى خود را معرفى كند و اگر كسانى مانع از اين كار شوند مى‏تواند با توسل به زور اين حق را به دست آورد.

***

تفسير نمونه، ج‏2، ص: 284

[سوره البقرة (2): آيه 257]

اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (257)

ترجمه:

257- خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‏اند، آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مى‏برد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند، كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مى‏برند، آنها اهل آتش‏اند و هميشه در آن خواهند ماند.

تفسير: نور ايمان و ظلمات كفر

با اشاره‏اى كه در مساله ايمان و كفر و روشن بودن حق از باطل و راه راست از مسير انحرافى در آيه قبل آمده بود در اينجا وضع مؤمنان و كافران را از نظر راهنما و رهبر مشخص مى‏كند، مى‏فرمايد:" خداوند ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‏اند" ( اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا ).

و در پرتو اين ولايت و رهبرى" آنها را از ظلمتها به سوى نور خارج مى‏سازد" ( يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ ).

لغت" ولى" چنان كه بعدا به طور مشروح در ذيل آيه‏ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ... «1» خواهد آمد در اصل به معنى" نزديكى و عدم جدايى" است به همين جهت به سرپرست و مربى و راهبر" ولى" گفته مى‏شود، به دوستان و رفقاى صميمى نيز اين واژه اطلاق مى‏گردد اما روشن است كه در آيه مورد بحث به معنى اول است و لذا مى‏فرمايد:

(1) سوره مائده، آيه 55.

تفسير نمونه، ج‏2، ص: 285

" خداوند كه ولى مؤمنان است آنها را از تاريكيها به نور هدايت مى‏كند".

ممكن است گفته شود كه هدايت مؤمنان از ظلمتها به نور تحصيل حاصل است ولى با توجه به سلسله مراتب هدايت و ايمان روشن مى‏شود كه چنين نيست زيرا مؤمنان در مسير هدايت و قرب الى اللَّه، شديدا محتاج راهنماييهاى الهى در هر مرحله هستند، و نيازمند هدايتهاى او در هر قدم و در هر كار و برنامه‏اند، درست شبيه آنچه شبانه روز در نمازها مى‏گوييم: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‏ ،" خدايا پيوسته ما را به راه راست هدايت فرما".

سپس مى‏افزايد:" اما كسانى كه كافر شدند، اولياء آنها طاغوت (بت و شيطان و افراد جبار و منحرف) هستند كه آنها را از نور به سوى ظلمتها بيرون مى‏برند" ( وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ‏ ).

" به همين دليل آنها اهل آتش‏اند و براى هميشه در آن خواهند بود" ( أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ‏ ).

*** نكته‏ها:

1- تشبيه" ايمان" و" كفر" به" نور" و" ظلمت" رساترين تشبيهى است كه در اين مورد به نظر مى‏رسد نور منبع حيات و همه بركات و آثار حياتى و سرچشمه رشد و نمو و تكامل و جنبش و تحرك است نور آرام بخش و مطمئن كننده و آگاه كننده و نشان دهنده است در حالى كه ظلمت رمز سكوت و مرگ، خواب و نادانى، ظلالت و وحشت مى‏باشد ايمان و كفر نيز چنين هستند.

2- نكته ديگر اين كه: در اين آيه و آيات مشابه آن در قرآن مجيد ظلمت به صيغه" جمع" آورده شده (ظلمات) و نور به صيغه" مفرد" و اين اشاره به آن است كه در راه حق هيچگونه پراكندگى و دوگانگى وجود ندارد بلكه سراسر وحدت و

تفسير نمونه، ج‏2، ص: 286

يگانگى است.

مسير حق مانند خط مستقيمى است كه ميان دو نقطه كشيده شود كه هميشه يكى است و تعدد در آن ممكن نيست.

ولى باطل و كفر مركز انواع اختلافها و پراكندگيها است حتى اهل باطل در باطل خود هماهنگ نيستند و وحدت هدف ندارند درست مانند خطوط انحرافى است كه در ميان دو نقطه كشيده مى‏شود كه تعداد آن در دو طرف" خط مستقيم" بى‏شمار و نامحدود است.

اين احتمال را نيز بعضى داده‏اند كه صفوف باطل نسبت به اهل حق زيادتر است.

3- ممكن است گفته شود كه كفار نورى ندارند كه از آن خارج شوند، ولى با توجه به اينكه نور ايمان در فطرت همه وجود دارد اين تعبير كاملا صحيح به نظر مى‏رسد.

4- ناگفته پيدا است كه خداوند نه به اجبار مؤمنان را از ظلمات (گناه و جهل و صفات رذيله و دورى از حق) به نور خارج مى‏كند و نه كفار را به اجبار از فطرت توحيدى بيرون مى‏برد بلكه اعمال آنها است كه ايجاب چنين سرنوشتى را از سوى پروردگار مى‏كند.

***

تفسير نمونه، ج‏2، ص: 287

[سوره البقرة (2): آيه 258]

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْراهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ قالَ إِبْراهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (258)

ترجمه:

258- آيا نديدى (و آگاهى ندارى از) كسى [نمرود] كه با ابراهيم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو كرد؟ زيرا خداوند به او حكومت داده بود، (و بر اثر كمى ظرفيت، از باده غرور سرمست شده بود،) هنگامى كه ابراهيم گفت:" خداى من آن كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند." او گفت:" من نيز زنده مى‏كنم و مى‏ميرانم!" (و براى اثبات اين كار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانى را حاضر كردند، فرمان آزادى يكى و قتل ديگرى را داد) ابراهيم گفت:" خداوند، خورشيد را از افق مشرق مى‏آورد، (اگر راست مى‏گويى كه حاكم بر جهان هستى تويى،) خورشيد را از مغرب بياور!" (در اينجا) آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمى‏كند.

تفسير: محاجه ابراهيم با طاغوت زمان!

به دنبال آيه قبل كه از هدايت مؤمنان در پرتو ولايت و راهنمايى پروردگار و گمراهى كافران بر اثر پيروى از طاغوت سخن مى‏گفت خداوند چند نمونه ذكر مى‏كند كه يكى از آنان نمونه روشنى است كه در آيه مورد بحث آمده است، و آن ماجراى گفتگو و محاجه ابراهيم قهرمان بت‏شكن با جبار زمان خود" نمرود" است، مى‏فرمايد:" آيا نديدى (آگاهى ندارى) از كسى كه با ابراهيم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو كرد" ( أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْراهِيمَ فِي رَبِّهِ‏ ).

تفسير نمونه، ج‏2، ص: 288

و در يك جمله اشاره به انگيزه اصلى اين محاجه مى‏كند و مى‏گويد:" به خاطر اين بود كه خداوند به او حكومت داده بود" و بر اثر كمى ظرفيت از باده كبر و غرور، سرمست شده بود ( أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ‏ ).

و چه بسيارند كسانى كه در حال عادى، انسانهاى معتدل، سر به راه، مؤمن و بيدارند اما هنگامى كه به مال و مقام و نوايى برسند همه چيز را به دست فراموشى مى‏سپارند، و مهم‏ترين مقدسات را زير پا مى‏نهند.

و در ادامه مى‏افزايد: در آن هنگام كه از ابراهيم ع پرسيد خداى تو كيست كه به سوى او دعوت مى‏كنى؟" ابراهيم گفت: همان كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند" ( إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ‏ ).

در حقيقت بزرگترين شاهكار آفرينش يعنى قانون حيات و مرگ را به عنوان نشانه روشنى از علم و قدرت پروردگار مطرح ساخت.

ولى نمرود جبار راه تزوير و سفسطه را پيش گرفت و براى اغفال مردم و اطرافيان خود" گفت: من نيز زنده مى‏كنم و مى‏ميرانم" و قانون حيات و مرگ در دست من است ( قالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ‏ ).

و براى اثبات اين مدعاى دروغين طبق روايت معروفى دست به حيله‏اى زد و دستور داد دو نفر زندانى را حاضر كردند و فرمان داد يكى را آزاد كنند و ديگرى را به قتل برسانند سپس رو به ابراهيم و حاضران كرد و گفت:" ديديد چگونه حيات و مرگ به دست من است؟".

ولى ابراهيم ع براى خنثى كردن اين توطئه، دست به استدلال ديگرى زد كه دشمن نتواند در برابر ساده‏لوحان در مورد آن مغالطه كند،" ابراهيم گفت:

صفحه بعد