کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

خلاصة المنهج

جلد ششم

تتمة سورة الحجرات سورة ق خمس و اربعون آية مكية سورة الذاريات سورة الطور سورة النجم سورة القمر سورة الرحمن سورة الواقعة سورة الحديد سورة المجادله سورة الحشر سورة الممتحنة سورة الصف سورة الجمعة سورة المنافقين سورة التغابن سورة الطلاق سوره التحريم سورة الملك سورة القلم سورة الحاقة سورة المعارج سورة نوح سورة الجن سورة المزمل سورة المدثر سورة القيمة سورة الدهر سورة المرسلات سورة النبأ سورة النازعات سورة العبس سورة كورت سورة انفطرت سورة المطففين سورة انشقت سورة البروج سورة الطارق سورة الاعلى سورة الغاشيه سورة الفجر سورة البلد سورة الشمس سورة الليل سورة الضحى سورة الانشراح سورة التين سورة العلق سورة القدر سوره البينة سورة الزلزله سورة العاديات سورة القارعة سورة التكاثر سورة العصر سوره الهمزه سورة الفيل سوره قريش سورة الماعون سوره كوثر سوره الكافرون سورة النصر سورة ابى لهب سورة التوحيد سوره الفلق سورة الناس ذكر موارد اختلاف قرائت ابو بكر بن عياش با قرائت معروف

خلاصة المنهج


صفحه قبل

خلاصة المنهج، ج‏1، ص: 4

روايت كرده كه قرآن، خوان احسان خداست كه بآن جميع بندگان را دعوت فرموده پس از خوان نعمت او بهره‏مند شويد و هر چند توانيد فائده آنرا فرا گيريد چه آنريسمانى محكمست كه هر كه دست در او زند هرگز از رحمت واسعه خدا محروم نشود و نوريست روشن كه گمراهان را بسر منزل مقصود رساند و شفائيست بغاية سودمند كه دردمندان و مستمندان از دار الشفاء معرفة او عارف ميشوند و نجاتيست كه هر كه تابع آن ميشود بمرتبه بلند و درجه ارجمند ميرسد پس تلاوة او نمائيد تا او سبحانه بهر حرفى از آن ده حسنه بنويسد و نميگويم «الم» را ده حسنه است بلكه ميگويم كه الف را ده حسنه است و لام را ده و ميم را ده و حفص بن غياث از زهرى روايت كند كه او گفت من از على بن الحسين زين العابدين عليه السّلام شنيدم كه فرمود قرآن حزينه‏هاى علم خداست پس هر گاه كه در آن خزينه بگشايند بايد كه در آن نظر كنى و از درياى منفعت او در معرفتى حاصل كنى عبد اللّه عباس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقلكرده كه آنحضرت فرمود كه شريفتر و بزرگوار ترين امت من خوانندگان قرآنند و بعد از آن جماعتى كه در شب بعبادت و طاعت مشغول شوند و محمد بن يعقوب از آن سرور روايت كرده كه هر كه حق سبحانه و تعالى او را دانستن قرآن توفيق دهد و او تصور نمايد كه كسى ديگر را زياده از آنچه باو عطا كرده كرامت فرمايد پس تحقير امر عظيمى كرده باشد كه باو ارزانى داشته كه هر گاه كه كارهاى دنيا بر شما مشكل شود و طريق معاش و معاد بر شما پوشيده گردد دست در جمال قرآن زنيد تا حاجت دنيا و آخرت شما روا گردد و هر كه آنرا در پس و پشت خود اندازد و تلاوة آن نكند و بر خلاف راى طريق آن رود ويرا بدوزخ كشند و هر كه بقرآن تكلم كند هميشه راست گفتار و درست كردار باشد و هر كه بوسيله او حكم كند با عدل و داد باشد و از راه راست برنگردد و هر كه قرآن را وسيله طريق دنيا و آخرة خود سازد بمراد دنيا و عقبا برسد و در زمره صلحا و اتقيا باشد و حارث بن اعور از امير المؤمنين على عليه السّلام روايت كرده كه آنحضرت فرمود كه از رسول خدا شنيدم كه ميفرمود زود باشد كه فتنه‏هاى عظيم در ميان امت من پيدا شود من گفتم يا رسول اللّه بچه چيز از آنفتنه ايمن توان شد فرمود بكتاب خداى كه در اوست خبر آنانكه پيش از شما بوده‏اند و خبر آنها كه پس از شما باشند و حكم آنچه در ميان شما واقع ميشود و هوا و آرزوى مردمان آنرا نگرداند و عالمان از درياى معرفت آن سير نشوند و از بسيارى تكرار كهنه نگردد و هر كه قرآن را بجهت تكبر ترك كند خداى تعالى او را در هم شكند و هر كه طلب رستگارى از غير قرآن كند حق تعالى او را گمراه كند و ليث بن سليم روايت كرده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود روشن سازيد خانهاى خود را بخواندن قرآن و بترك قرآن خانهاى خود را تاريك مسازيد همچنان كه روش يهودى و نصارى‏

خلاصة المنهج، ج‏1، ص: 5

است كه نماز در مسجدهاى خود ميگذارند و خانهاى خود را معطل ميسازند و بدانيد كه هر كه در خانه خود تلاوت قرآن نمايد خير و بركت در او بسيار باشد چه قرآن برخوردار ميسازد اهل خود را و آسمان را روشن ميگرداند همچنان كه روشن ميسازند ستارگان اهل زمين را و از امام جعفر صادق عليه السّلام روايتست كه هر گاه مسلمانى در خانه خود تلاوة قرآن كند اهل آسمان او را بيكديگر مينمايند همچنانكه اهل دنيا ستاره درخشنده را در آسمان بيكديگر مينمايند و نيز فرمود كه من تعجب ميكنم از آنكه در خانه كه قرآن باشد خداى تعالى شيطان را از آنخانه دور نگرداند و نيز آنحضرت فرموده كه بايد بنده مؤمن نميرد تا آنكه قرآن را بداند يا در دانستن آن باشد و از على بن موسى الرضا عليه السّلام منقولست كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه خانهاى خود را نصيبى از تلاوت قرآن بدهيد چه هر كه در خانه تلاوت قرآن نمايد كارهاى دشوار اهل آن خانه آسان گردد و خير و بركت در آن بسيار شود هر خانه كه در او تلاوت نكنند كارها بر اهل آن خانه تنك شود و خير و بركت در او كم گردد و ساكنان آن بى‏بركت باشند و انس بن مالك از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كند كه اهل قرآن كه قاريان‏اند اهل خدايند و از مخصوصات درگاه و مقربان بارگاه اويند و بهترين عبادتى كه بنده مؤمن كند خواندن قرآنست و حسن ديلمى در كتاب خود از رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه خواندن قرآن افضل است از ذكر و ذكر افضل است از صدقه و صدقه افضل است از روزه و روزه سپر آتش دوزخست و نيز آن سرور فرموده كه خواننده قرآن را بهر حرفى كه در نماز خواند اگر ايستاده است صد حسنه است و اگر نشسته است پنجاه حسنه است و اگر در غير نماز است يا در طهارت بيست و پنج حسنه و بى‏طهارت ده حسنه است و از حسين بن على عليه السّلام مذكور است كه هر كه در شب ختم قرآن كند فرشتگان تا صبح بر او صلوات فرستند و براى او استغفار كنند و اگر در روز ختم كند فرشتگانى كه نگهبان اويند تا شب براى او طلب آمرزش كنند و او را دعا مستجاب شود و ثواب ختم قرآن او را بهتر باشد از آنچه در آسمانهاست تا زمين و از ابى عبد اللّه عليه السّلام مرويست كه هر كه استماع حرفى كند از كتاب خداى از براى او حسنه بنويسند و سيئه محو كنند و درجه بردارند و از پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرويست كه هر كه قرآن خواند گوئيا پيغمبرى در ميان هر دو پهلوى او جاى گرفته و بمرتبه پيغمبرى رسيده الا آنست كه وحى باو نازل نشده و ابو سعيد خدرى از رسول خدا روايت كرده كه قاريان قرآن مهتران و بهتران اهل بهشت خواهند بود و در تفسير امام حسن عسكرى عليه السّلام منقولست كه پدر و مادر قاريرا در روز قيامت تاجى بر سر نهند كه نور آن ده هزار سال راه رود و دو حله در او پوشانند كه بقيمت در نيايد چه كمترين تارى از آن مقابل صد هزار دنيا باشد با آنچه‏

خلاصة المنهج، ج‏1، ص: 6

در اوست از جميع چيزهاى نفيسه و پادشاهى خلد برين را در نامه نوشته بدست راست و چپ آن بنده قارى دهند و او را گويند كه قرآن ميخوان و بالا ميرو كه منزل تو نزد آخر آيتى خواهد بود كه آنرا ختم نمائى و چون پدر و مادر او بحلتهاى خود نگرند و تاج عزت بر سر خود ببينند گويند بار خدايا اين شرف و بزرگوارى ما از كجاست كه كردار ما بمرتبه نبود كه ما را باين درجه رساند كرام الكاتبين جواب گويند كه اين ثواب آنستكه فرزند خود را تعليم قرآن كردى و نيز از حضرت رسالت پناه روايت است كه چون معلم بسم اللّه را تعليم متعلم نمايد حق تعالى او را و پدر و مادر متعلم را بيامرزد بر وجهى كه گناه در نامه اعمال ايشان نماند و از آنحضرت سؤال كردند كه بهترين عملى كه بنده مؤمن كند كدام است فرمود الحل و الترحال گفتند حل و ترحال چيست فرمود ختم قرآن كردن و باز از اول آن ابتدا كردن و بدانكه قارى را سنتست كه قرائت او بآواز خوش باشد علقمة بن قيس روايت كند كه من بآواز خوش قرآن ميخواندم عبد اللّه مسعود مرا طلبيد و گفت بآواز مليح قرآن را تلاوت كن من آيتى چند بخواندم گفت ديگر قرائت كن كه من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه آواز نيكو آرايش قرآنست و انس مالك نيز از آنحضرت روايت كرده كه هر چيزى را زيوريست و زيور قرآن آواز نيكوست و عبد الرحمن بن سايب گفت كه سعد بن وقاص نزد من آمد و گفت اى برادر شنيدم كه قرآن بآواز حزين ميخوانى گفتم بلى و الحمد للّه على ذلك گفت من از رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه ميگفت قرآن بجهت حزن بندگان نازل شده تا بيخبران باديه غفلت را محزون ساخته بسر حد هدايت رساند پس هر گاه كه قرائت كنيد گريه كنيد و بحسن صوت و حزن قرآن خوانيد و نيز سنتست كه قارى قرائت را از روى مصحف كند اگرچه حافظ باشد تا او را ثواب قرائت و ثواب نظر كردن باشد چنانكه اسحق بن عمار روايت كند كه من از ابى عبد اللّه عليه السّلام پرسيدم كه يابن رسول اللّه من حافظ قرآنم تلاوت از روى مصحف كنم يا از ظهر القلب فرمود نشنيده كه در قرآن نظر كردن عبادتست و هم از صادق عليه السّلام منقولست كه سه چيزند كه شكايت ميكنند بخداى تعالى در روز قيامت يكى مسجدى كه اهل او در او نماز نكنند دوم عالمى كه در ميان جهال باشد و ايشان اطاعت او نكنند سوم مصحفى كه در خانه نهاده باشد و گرد بر او نشسته كسى آنرا نخواند و نيز از آنحضرت روايتست كه هر كه قرآن را از روى مصحف خواند از نور چشم خود برخوردار باشد و از پدر و مادر او تخفيف عذاب شود اگرچه كافر بوده باشند و بايد قارى مداومت كند بر تلاوت قرآن تا بسبب فراموشى قرآن روز قيامت حسرت نخورد و عبد اللّه خسكانى از يعقوب احمر روايت نموده كه ابى عبد اللّه عليه السّلام مرا گفت كه چون شخصى سوره را فراموش كند فرداى قيامت آنسوره بخوبتر صورتى خود را بر او

خلاصة المنهج، ج‏1، ص: 7

عرض كند او گويد سلام الهى بر تو باد چه كسى كه به اين صورت زيبا و زينت دل ربا آراسته آنسوره گويد من فلان سوره‏ام كه در دنيا تلاوت ميكردى بعد از آن مرا گذاشتى و فراموش كردى اگر ترك نميكردى اين درجه عاليه نامزد تو ميبود او در اين صورت اندوه و حسرت خورد و تأسف او را فائده ندهد و شكى نيست كه مقصود از قرائت قرآن بجهت يادكردن معانى آنست تا پيوسته باو امر او عمل كند و از نواهى آن بپرهيزد پس بايد لفظ قرآن را با معنى آن جمع كند تا هم ثواب قرائت كردن و هم اجر معنى آن دانستن داشته باشد ابن عباس گويد كه هر كه قرآن خواند و تفسيرش نداند بمنزله كسى باشد كه چيزى گويد و نداند كه چه ميگويد و حسن بصرى گويد كه سوگند ميخورم بخدا كه خداى تعالى هيچ آيتى نفرستاد الا كه خواست معانى آن را بدانند و باوامر و نواهى آن عارف شوند

سوره فاتحة

[فضيلت سوره حمد]

اكنون وقت شروعست در مقصود بعون الملك المعبود از ابن عباس روايتست كه هر چيزيرا اصليست اصل دنيا مكه است و اصل آسمانها آسمان هفتم و اصل زمينها زمين هفتم و اصل بهشت بهشت عدن و اصل دوزخ دركه هفتم و اصل مخلوقات آدم عليه السّلام و اصل پيغمبران نوح عليه السّلام و اصل بنى اسرائيل يعقوب و اصل كتابها قرآن و اصل قرآن فاتحه و اصل فاتحه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايتست كه فاتحه شفاى جميع دردها و بيماريهاست ابو سلمان رواية كند كه با رسول خداى بغزا رفته بوديم مردى در ميان ما صرع پيدا كرد يكى از صحابه سوره فاتحه در گوش او خواند شفا يافت اين قصه بعرض آن حضرت رسانيدند فرمود كه اين سوره اصل قرآنست و شفاى همه دردها و مرضهاست مسلم بن حجاج در صحيح خود روايت كرده از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه حق تعالى فرموده كه من فاتحه را قسمت كردم ميان خود و بنده خود نصفى از براى خود و نصفى از براى بنده خود هر گاه كه بنده گويد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ حق تعالى گويد بنده من ابتدا بنام من ميكند بر من واجب شد كه جميع كارهاى دنيا و آخرة او را بر او تمام گردانم و در مال او بركت دهم و چون بگويد الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ او سبحانه فرمايد بنده من ثنا و ستايش من ميكند و مدح مرا ورد زبان خود ميسازد بحق و جلال من كه بر او بخشاينده گناهانم و مهربان بلطف عام خود و چون گويد مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ‏ حق تعالى گويد كه بنده من بزرگى و بزرگوارى من ميگويد و چون گويد إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‏ خداى تعالى گويد اينست ميان من و بنده من و اين عهدى است كه در روز الست از او فراگرفته‏ام و اين صفتهاى مذكور مخصوص است بمن و غير مرا در آن راهى نيست و چون گويد اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‏ تا آخر حق سبحانه و تعالى فرمايد كه صفات‏

خلاصة المنهج، ج‏1، ص: 8

بنده منست و بر من واجبست كه او را براه راست رسانم و جميع حاجتهاى او را روا گردانم و از رسول خداى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل است كه فاتحة الكتاب گنجيست از گنجهاى عرش و افسون جميع گزندگان و درندگانست سلمة بن محرر از امام جعفر صادق روايت كرده كه هر كه او را فاتحه به نكند هيچ شربتى و داروئى او را به نخواهد ساخت ابى سعيد خدرى رواية كند كه من با جمعى مسافران در قبيله عرب گذر كرديم يكى از ايشانرا مار گزيده بود و چاره علاج او را نميتوانستند كرد يكى از آنها طلب علاج از ما كرد و گله گوسفند قبول كرد بما دهند يكى از ياران ما فاتحه بآن مار گزيده خواند و دست بآن عضو نهاد فى الحال شفا يافت و گله گوسفند را بما دادند ابى بن كعب روايت كرده كه هر كه فاتحه را بخواند ثواب قرائت چهار دانك قرآن براى او بنويسند و بروايت ديگر جميع قرائت قرآن باو دهند و ثواب كسى كه بر جميع مؤمنان صدقه كرده باو دهند و نيز از أبو ذر منقولست كه فاتحه را نزد رسول ميخواندم آنحضرت فرمود كه بحق آنكسيكه مرا بحق بخلق فرستاده كه خداى تعالى مثل اين سوره در تورية و انجيل و زبور و قرآن فرو نفرستاده هر كه او را بخواند جميع مقصودات دنيا و آخرة او روا گردد محمد بن مسعود عياشى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده كه آنحضرت جابر بن عبد اللّه انصارى را گفت اى جابر تو را تعليم كنم بهترين سوره كه حق تعالى در كتاب خود فرو فرستاده جابر گفت بلى يا رسول اللّه فرمود كه آن فاتحة الكتابست كه شفاى همه دردها و بلاهاست مگر مرك و از امير المؤمنين عليه السّلام رواية استكه حق تعالى پيغمبر ما را از همه پيغمبران (بندگان) برگزيد و او را بفاتحة الكتاب مكرم و بزرگوار ساخت و هيچ پيغمبرى را در اين كرامت و بزرگوارى باو شريك نساخت مگر سليمان پيغمبر را كه او را از جمله اين سوره بسم اللّه الرّحمن الرّحيم عطا نمود چنانكه بزبان بلقيس از اين خبر داد كه «انى» القى الى كتاب كريم انه من سليمان و انه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» پس هر كه قرائت فاتحه كند حق تعالى بهر حرفى از آن حسنه باو كرامت فرمايد كه بهتر از جميع دنيا باشد حذيفه يمانى گويد كه قومى نزول عذاب بر ايشان واجب شده بود طفلى از ايشان در مكتب الحمد للّه رب العالمين را قرائت كرد حق تعالى ببركت آن عذاب را از ايشان تا مدت چهل سال متأخر ساخت ابن عباس روايت كند كه نزد رسول خداى بودم ناگاه فرشته نزد آنحضرت ظاهر شد گفت بشارت باد تو را ايمحمد كه دو چيز را بتو داده‏اند كه بهيچ پيغمبرى نداده‏اند و آن فاتحة الكتابست و آخر سوره بقره هيچ حرفى از اين دو نخوانى مگر داده شوى آنچه طلبيده از حق تعالى و در خبر آمده كه خداى تعالى صد و چهار كتاب از آسمان فرو فرستاده از آن جمله تورية و انجيل و زبور و قرآن را برگزيد و علوم همه كتابها را در آن درج كرد و ثواب دنيا و آخرت در آن مندرج ساخت بعد از آنهمه علوم و بركات و ثواب قرآن را جمعكرد و در سوره‏هاى مفصل كه از سوره محمد است تا آخر

خلاصة المنهج، ج‏1، ص: 9

وضع نمود و بعد از آن فاتحه را اختيار كرد و همه آنعلوم و بركات و مثوبات تلاوة و دانستن آنرا در آن جمع نمود پس هر كه فاتحه بخواند چنان باشد كه چهارصد كتاب خدا را خوانده و هر كه بمعنى آن رسد چنان باشد كه همه معانى آنكتابها را دانسته و از اينجاست كه ابن عباس از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل كرده كه فرمود اگر جميع معانى و حقايق فاتحة الكتاب را بنويسم هفتاد شتر از آن پر بار كنم و نيز ابن عباس گفت كه حضرت امير از اول شب تا وقت نماز صبح براى من تفسير فاتحة الكتاب ميگفت و ادا ميفرمود و هنوز از تفسير باء بسم اللّه در نگذشته بود و بعد از آن فرمود كه من آن نقطه‏ام كه در زير با است در آثار آمده ابليس لعين در جميع عمر خود چهار نوبت مضطرب و بى‏تاب گشته و بناله و فغان در آمده اول وقتى كه طوق لعنة بگردن او فرود آمد دوم زمانى كه از بهشت بيرونش كردند سوم ساعتى كه حضرت سالت پناه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مبعوث شد

در فضيلت استعاذه‏

چهارم وقتى كه فاتحة الكتاب نازل گشت و چون از حقوق قرآنى آنست كه قارى در وقتى كه قدم در حريم حرم قرآنى نهد ابتدا باستعاذه نمايد بدليل قوله تعالى‏ «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ» تا از وسوسه شيطان ايمن باشد از اينجهت پيش از شروع در تفسير فاتحه ابتدا استعاذه نموده در معنى آن اشارتى ميرود اعوذ باللّه پناه ميگيرم بمعبود يكتا و خداوند بى‏همتا من الشّيطان از شر وسوسه ديو سركش از فرمان حضرت عزت يا دور از رحمت الرّجيم رانده شده از روضه جنة به تير لعنة يا رانده شده از طبقات آسمان چه هر گاه قصد آسمان كنند بجهة شنيدن كلام فرشتگان ستارها بر آن ريزان ميشود و او را از آن منع ميكنند و بدانكه استعاذه بسبب رستگارى دنيوى و اخرويست و قرب منزلت نزد بارى تعالى از اينجاست كه همه انبيا بوسيله استعاذه بمقام قرب الهى رسيده‏اند و بر همه كفار غالب گشته‏اند چنانكه نوح وقتى كه گفت‏ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ‏ حق تعالى خلعت سلامت و بركت و كرامت در او پوشانيد و فرمود يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ‏ و ابراهيم خليل عليه السّلام در وقتى كه نمرود او را در آتش مى‏انداخت گفت (اعوذ باللّه الذى خلقنى فهدانى من شر ما عصاه و آذاني) حق تعالى بآتش امر كرد (يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهِيمَ) و او را خليل خود ساخت كه‏ (وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلًا) و يوسف صديق با حق تعالى مناجات كرد كه معاذ اللّه حق تعالى او را از مكر زنان نگاه داشت چنانكه فرمود (كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ) و موسى با حق تعالى مناجات كرد كه‏ (إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ) حق تعالى او را كليم نام نمود كه‏ (وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً) و مادر مريم گفت‏ (إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ) حق تعالى مريم را كه مادر

خلاصة المنهج، ج‏1، ص: 10

اكثر پيغمبران بود باو عطا فرمود و در حق او گفت‏ (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ) و مريم عليها السلام نيز در وقتى كه گفت (انى اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا) حق تعالى عيسى عليه السّلام را باو داد و بجهت رفع تهمت او بروح اللّه امر فرمود كه در تولد گفت‏ (إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا) و حضرت خاتم الانبيا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در وقتى كه گفت‏ (أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ) حق تعالى او را بمقام قرب رسانيد و در حق او فرمود (ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏) و او را پيشواى همه مخلوقات گردانيد و در حق او گفت‏ (وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ) و او را رحمة للعالمين گردانيد كه‏ (وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ) و منصب شفاعة را نامزد او گردانيد كه‏ (عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً) و بجهت استعاذه او بود كه ذرية طاهره او را ائمه معصومين گردانيد و در حق ايشان فرستاد (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) پس بنده مؤمن بايد باين كلمه استعاذه نمايد تا بمقام رضى اللّه عنهم و رضوا عنه رسيده مقرب درگاه الهى شود از معقل بن يسار مرويست كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه هر كه در وقت صبح سه بار بگويد اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم و سه آيه از آخر سورة الحشر بآن ضم كند حق تعالى هفتاد هزار فرشته برو موكل گرداند كه بر او صلوات ميفرستند تا بشب و اگر در آنروز بميرد شهيد مرده باشد و اگر در وقت شام به اين طريق استعاذه كند هم اين ثواب يابد و از ابن عباس مرويست كه حق تعالى اول رسول خود را باستعاذه امر كرد

[در فضيلت بسم الله‏]

صفحه بعد