کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

ترجمه تفسير الميزان

جلد اول

مقدمه مؤلف(در توضيح روش تفسيرى كتاب)

معنى تفسير و تاريخچه آن روش تفسيرى طبقات اول و دوم مفسرين و بيان علل اختلاف روش اهل علم در تفسير قرآن پس از رسول خدا(ص) روش تفسيرى محدثين و انتقاد آن اشاره به روش متكلمين در تفسير قرآن و بيان فرق بين تفسير و تطبيق روش فلاسفه مشاء و اشراقى و متصوفه در تفسير قرآن و رد بر آنها وضع تفسير در قرن حاضر و پيدايش روش تفسير قرآن بر مبناى علوم طبيعى و اجتماعى نظر مسلمان نماهاى پيرو اين روش درباره روايات روش اينها نيز تطبيق است نه تفسير نقص و انحراف مشترك تمام مسلك‏هاى تفسيرى ياد شده و لازمه اين نقص مفاهيم آيات قرآنى بدون ابهام و اغلاق است و منشا اختلافات، اختلاف در مصاديق است توضيح و تحقيق درباره علت سبقت معانى مادى كلمات وضع شده به ذهن دلالت الفاظ موضوعه با تغيير شكل موضوع له تغيير نمى‏يابد جمود مقلدين از اصحاب حديث به ظواهر آيات و رد بر آنها دو راهى استفاده از علم براى درك حقائق قرآن و جمود به ظواهر آن دو روش براى فهم حقائق قرآن از راه ابحاث علمى و روش مقبول از اين دو طريقه‏اى كه رسول خدا(ص) و ائمه اهل البيت(ع) در تفسير قرآن سلوك كرده‏اند پيروى ما از روش آنان و ذكر جهات و محورهاى مورد بحث در اين تفسير

(1) سوره حمد

[سوره الفاتحة(1): آيات 1 تا 5]

ترجمه آيات: بحث روايتى شاهد احاديثى در باره معنى بسم الله و جزء قرآن بودن آن و معنى رحمن و رحيم و حمد خدا...) بحث فلسفى بيان عقلى اينكه هر ثناء و حمدى به حمد خدا منتهى مى‏شود

[سوره الفاتحة(1): آيات 6 تا 7]

ترجمه آيات:

(2) سوره بقره مشتمل بر دويست و هشتاد و شش آيه(286)

[سوره البقرة(2): آيات 21 تا 25]

ترجمه آيات

بيان

اعجاز و ماهيت آن اعجاز قرآن اعجاز قرآن فقط از نظر اسلوب كلام يا جهتى ديگر از جهات، به تنهايى نيست عموميت اعجاز قرآن براى تمامى افراد انس و جن تحدى قرآن به علم تحدى بكسى كه قرآن بر وى نازل شده تحدى قرآن كريم به خبرهايى كه از غيب داده تحدى قرآن به اينكه اختلافى در آن نيست اشكال بر ادعاى عدم اختلاف در قرآن و پاسخ آن رفع شبهه در باره نسخ كه در قرآن صورت گرفته تحدى قرآن به بلاغت نمونه‏هايى از معارضاتى كه با قرآن شده دو شبهه پيرامون اعجاز بلاغت قرآن اعتقاد به صرف درباره معجزه بودن قرآن نادرستى اعتقاد به صرف پاسخ به دو شبهه ياد شده و توضيح اينكه چگونه بلاغت قرآن معجزه است حق يكى است و چون قرآن حق است ميان اجزاء آن اختلاف نيست معجزه در قرآن بچه معنا است؟ و چه چيز حقيقت آن را تفسير مى‏كند؟
بحث روايتى(شامل يك روايت در باره ازدواج مطهره )

[سوره البقرة(2): آيات 26 تا 27]

ترجمه آيات

[سوره البقرة(2): آيات 47 تا 48]

ترجمه آيات بحث فلسفى در بيان سعادت و شقاوت و رابطه اعمال با آنها و ترتب مجازات بر اعمال بحث اجتماعى در باره حكومت و قانون و بررسى شفاعت از نظر اجتماعى

[سوره البقرة(2): آيه 124]

[سوره البقرة(2): آيات 125 تا 129]

ترجمه آيات

[سوره البقرة(2): آيات 142 تا 151]

[سوره البقرة(2): آيات 153 تا 157]

ترجمه آيات

[سوره البقرة(2): آيات 163 تا 167]

ترجمه آيات بحث روايتى(شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته) بحث قرآنى و روايتى در تكميل بحث سابق(بيان اينكه عذاب خدا نيز از رحمت اوست)

جلد دوم

ادامه سوره بقره

[سوره البقرة(2): آيات 183 تا 185]

ترجمه آيات

[سوره البقرة(2): آيه 213]

ترجمه آيه

بيان آيه

اشاره به علت تشريع دين آغاز خلقت انسان انسان از روحى و بدنى تركيب شده شعور حقيقى انسان و ارتباطش با اشيا دانش‏هاى عملى انسان انسان هر چيزى را جهت انتفاع استخدام مى‏كند انسان به مقتضاى طبيعتش مدنى است پديد آمدن اختلاف ميان افراد انسان راه‏هاى اعمال قانون در جامعه تنها راه صحيح رفع اختلاف، راه دين است اختلاف در خود دين انسان بعد از دنيا معناى كلمه امت ، ريشه و موارد استعمال آن بيان مراد از امت واحده بودن انسانها و اشاره به پيدايش دو اختلاف در ميان آنها تفسيرهاى ديگرى بر كان الناس أمة واحدة و نقد و رد آنها فطرى بودن دين با غفلت و اشتباه منافاتى ندارد نكاتى كه از آيه شريفه كان الناس أمة واحدة استفاده مى‏شود عنايت خداى تعالى به رفع اختلافات انسانها و هدايت بشر بسوى كمال از راه بعث انبياء(ع) تقرير دليل و برهان براى نبوت عامه به حكم عقل و تجربه راه رفع اختلافات انسانها منحصر در تفهيم الهى از راه وحى و نبوت است (نكته ششم) دين اسلام كه خاتم اديان است براى آخرين مرحله كمال انسان تشريع شده است شبهه شريعت اسلام قابل انطباق با همه اعصار نيست و پاسخ بدان

[سوره البقرة(2): آيات 216 تا 218]

ترجمه آيات

گفتارى پيرامون احكام اعمال از حيث جزا

اشاره به اعمال نيك و بدى كه به انحاء مختلف در يكديگر اثر مى‏گذارند نظامى كه از لحاظ پاداش و كيفر اعمال بر اعمال حاكم است مغاير نظام طبيعى اعمال است اختلاف بين اين دو نظام نه تنها مخالف مبانى عقلى نيست بلكه مبتنى بر احكام كليه عقلائيه است بيان عدم اختلاف و تعارض بين دو دسته آيات مربوط به جزاى اعمال مراد از نفى علم از مجرمين در دنيا و آخرت گفتارى از امام غزالى پيرامون نقل اعمال(از شخصى به شخص ديگر) اشكال بر كلام غزالى محفوظ بودن اعمال و تجسم آنها وجود ارتباط بين اعمال انسان و حوادث خارجى اين جهان نتايج اعمال نيك و بد افراد و جوامع در اين عالم اعتقاد به تاثير اعمال انسان در پيدايش حوادث عمومى به معناى انكار نظام عليت در جهان طبيعت نيست عوامل سعادت و خير بر عوامل شقاوت و شر غلبه دارد به علت محدود بودن فكر و درك انسان، غلبه خدايى براى اكثريت مردم مجهول است غلبه معنويات غير غلبه جسمانيات است مؤمن در هر حال منصور و غير مغلوب است و حق در دنيا هم در ظاهر و هم در باطن غالب است اقوال و افعال نيك(حسنات) منطبق بر حكم عقل هستند
بحث روايتى(در ذيل آيات گذشته)

[سوره البقرة(2): آيات 228 تا 242]

ترجمه آيات بحث علمى ديگر(در باره زناشويى و منشا طبيعى و فطرى آن)

[سوره البقرة(2): آيات 244 تا 252]

ترجمه آيات گفتارى در معناى سكينت - آرامش روانى در سايه ايمان - بحث روايتى(در ذيل آيات گذشته، مربوط به قرض دادن به خدا، داستان طالوت، مراد از سكينت...)

[سوره البقرة(2): آيات 253 تا 254]

ترجمه آيات بحث روايتى(در ذيل آيات گذشته، وقوع اختلاف بعد از رسول خدا(ص) و رواياتى در باره تكليم خدا)

[سوره البقرة(2): آيات 258 تا 260]

ترجمه آيات شرح قصه: پيامبرى كه خدا او را ميراند و سپس زنده كرد و توضيح جوانب آن و پاسخ به اشكالاتى كه به نظر ميرسد بحث روايتى(در ذيل آيات محاجه ابراهيم(ع) و درخواست او از خداى تعالى و پاسخ حضرت حق به او...)

[سوره البقرة(2): آيات 261 تا 274]

ترجمه آيات بيان آيات

گفتارى پيرامون انفاق

تعديل ثروت‏ها، كم كردن فاصله طبقاتى، ايجاد برادرى بين مسلمين و... علل و اهداف تاكيد شديد نسبت به انفاق است از بين رفتن انفاق و شيوع ربا در بين مردم بزرگترين عامل فساد اجتماعى كنونى در جهان غرب است توضيحى در مورد امثال و چگونگى تمثيلات قرآن كريم فوائد و آثار اجتماعى انفاق به قصد تحصيل رضاى خدا آثار سوء و مضرات انفاق بدون قصد كسب رضاى خدا رد كردن سائل با زبان خوش و گذشت از بدى او، از صدقه و انفاق همراه با منت و آزار بهتر است ريا كارى در هر عمل مستلزم نداشتن ايمان به خدا و روز جزا در آن عمل است معناى ابتغاء مرضات الله و وجوهى كه در معناى تثبيت نفس ذكر شده و بيان وجه صحيح در معناى آن تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق توأم با من و اذى كيفيت مالى كه بايد انفاق بشود ترس از فقر بر اثر انفاق اموال طيب و دلپسند، وسوسه شيطانى است خود دارى از انفاق مال طيب باعث كفر به خدا، اتلاف نفوس، هتك اعراض، رواج جنايت و فحشا است معناى حكمت چند نكته كه جمله و ما للظالمين من أنصار بر آنها دلالت دارد ترك انفاق از گناهان كبيره است و چون حق الناس است كفاره و توبه پذير نيست آثار و نتايج انفاق علنى و مزيت و فضيلت انفاق پنهانى مؤمنين تا آنجا كه ميتوانند تظاهر به فقر نمى‏نمايند و دست سؤال دراز نمى‏كنند

[سوره البقرة(2): آيات 275 تا 281]

ترجمه آيات

بيان آيات بررسى آيات تحريم ربا

در اسلام در باره هيچ يك از گناهان مانند ربا خوارى و حكومت دشمنان دين بر جامعه اسلامى سخت گيرى و تشديد نشده است معناى مخبط شدن انسان و منحرف شدن او از راه مستقيم و نظام عقلايى زندگى توضيح اينكه ربا خوارى، مخبط و خارج از نظام صحيح زندگى است استدلالى قوى و بجا عليه ربا خواران با استفاده از سخن خودشان، در آيه شريفه پنج نكته در آيه: الذين يأكلون الربا... آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه بعضى از ديوانگى‏ها در اثر مس شيطان رخ مى‏دهد نادرستى گفته برخى از مفسرين كه گفته‏اند تشبيه ربا خوار به جن زده بيان حال ربا خواران در روز قيامت است سخن صاحب المنار در رد نظر آن مفسران به خطا رفتن صاحب المنار در بيان معناى تشبيهى كه در آيه شده است وجه تشبيه بيع به ربا، نه بالعكس، در سخن ربا خواران: قالوا إنما البيع مثل الربا حرمت ربا و حليت بيع و ساير احكام الهى تابع مصالح و مفاسد مى‏باشد جمله: فمن جاءه موعظة من ربه... در باره همه اعمال زشت قبل از ايمان و توبه است و شامل همه مسلمين در تمام اعصار مى‏باشد معناى جمله: و من عاد و پاسخ به معتزله كه براى ادعاى جاودانگى هر مرتكب كبيره در آتش به اين جمله استناد كرده‏اند معناى جمله: يمحق الله الربا و يربي الصدقات - خدا ربا را نابود مى‏كند و صدقات را نمو و زيادت مى‏دهد دو نكته در بيان آثار گناهان و زشتى‏ها در فرد و اجتماع و آثار شوم و ربا خوارى در عصر حاضر بيان ضعف چند قول كه در تفسير جمله: يمحق الله الربا و يربي الصدقات گفته شده است معناى جنگيدن ربا خوار با خدا و رسول(ص) و جنگيدن خدا و رسول با ربا خوار
بحث روايتى(شامل رواياتى در ذيل آيات مربوط به ربا) بحث علمى(تحليل علمى ربا و مفاسد اجتماعى و اقتصادى آن با اشاره‏اى به: تاريخچه ملكيت، قيمت گذارى، پول، معاملات...)

جلد سوم

(3) سوره آل عمران در مدينه نازل شده، و مشتمل است بر دويست آيه(200)

[سوره آل‏عمران(3): آيات 7 تا 9]

ترجمه آيات

بحثى تفصيلى پيرامون محكم و متشابه و تاويل

2 - ام الكتاب بودن آيات محكم چه معنا دارد؟

بحث روايتى ديگر(در باره تفسير به رأى)

منظور از تفسير به رأى كه از آن نهى شده است ده قول كه در باره مراد از تفسير به رأى گفته شده است توضيح مراد از تفسير به رأى با شرحى در مورد تفاوت و اختلاف عمده بين كلام خدا و كلام بشرى تفسير به رأى موجب ناهماهنگى و تنافى آيات قرآن مى‏شود مراد از زدن بعض از قرآن به بعض ديگر در رواياتى كه از آن نهى شده است دور شدن از علم اوصياء رسول الله(ص)، باعث روى آوردن به تفسير به رأى شد نهى از تكلم به رأى و قول به غير علم و ضرب بعض به بعض ، نهى از استمداد از غير قرآن براى فهم قرآن است نهى از تكلم به رأى و قول به غير علم و ضرب بعض به بعض ، نهى از استمداد از غير قرآن براى فهم قرآن است پاسخ به اين توهم كه هر تفسيرى كه از كلمات صحابه و تابعين خارج باشد، تفسير به رأى است شان پيامبر(ص) فقط تعليم كتاب و تسهيل فهم كلام الهى است راه به سوى فهم قرآن به روى كسى بسته نيست قرآن بر معانى خود دلالت دارد و اهل بيت(ع) ما را به طريق اين دلالت و اغراض و مقاصد قرآن راهنمايى مى‏كنند

[سوره آل‏عمران(3): آيات 10 تا 18]

ترجمه آيات

بيان آيات

آهنگ و غرض كلى اين آيات و ارتباط آنها با آيات قبل وجه مقدم ساختن اموال بر اولاد در آيه شريفه تكذيب كنندگان(از كفار) منشا اصلى آتش هستند و ديگران به آتش آنها مى‏سوزند معناى شديد العقاب بودن خداى سبحان آيه شريفه قد كان لكم ناظر بر واقعه بدر است كه در آن با نصرت الهى مؤمنين ظفر يافتند بيان وجوه و احتمالاتى كه در باره مرجع ضميرها در آيه شريفه گفته شده است اموال و لذائذ اين دنيا وسائل و مقدمه نيل به چيزى است كه نزد خدا است و خود مستقلا هدف نيستند چه كسى دنيا و متاع دنيوى را در نظر انسان زينت مى‏دهد؟ فساد نظريه بعضى از مفسرين كه گفته‏اند حقايق و طبايع مستند به خدا است، پس حب مال و لذائذ دنيوى مستند به خداى تعالى است فساد گفته مفسرى ديگر در باره زينت دادن دنيا در نظر مردم منشا اشتباه اين مفسران، غفلت از وجود ارتباط بين تمام اجزاى اين عالم مى‏باشد. در اين عالم نه فقط اعيان خارجى، بلكه اوصاف و افعال نيز با هم مرتبط و وابسته هستند كون و فساد در غير اعمال و در اعمال سعادت آور، بلا واسطه مستند به خدا است ولى در اعمال شقاوت بار با واسطه مستند به او است سه نكته راجع به آيه كريمه زين للناس حب الشهوات... اصناف مردم از لحاظ دلبستگى به اقسام شهوات لذائذ و نعمت‏هاى دنيا و آخرت هم هست با اين تفاوت كه نعمت‏هاى آخرت خالى از قبح و فساد است توضيحى در باره رضوان من الله تقرير يك اشكال: لذائذ دنيوى براى بقاى انسان و حفظ نسل او است، در آخرت كه دار بقاء است، چه حاجتى به اينگونه لذائذ هست جواب به اشكال فوق خلود و جاودانگى انسان در آخرت به معناى ابطال وجود او نيست، بلكه ادامه وجود دنيوى او است انسان علاوه بر نقص و كمال طبيعى، نقص و كمالى نيز دارد كه به اختيار و اعمال او وابسته است پنج خصلت براى متقين توضيحى در باره رابطه بين عادل بودن خداى سبحان و شهادت او به وحدانيت خودش پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته‏اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولى نيست
بحث روايتى(در ذيل آيات گذشته)

[سوره آل‏عمران(3): آيات 26 تا 27]

ترجمه آيات بحث فلسفى(در باره استناد امور اعتباريه به خداى سبحان)

[سوره آل‏عمران(3): آيات 42 تا 60]

ترجمه آيات

بيان آيات

منظور از اصطفاء(برگزيدن) و تطهير مريم سلام الله عليها وجه اينكه قضاياى مربوط به مريم عليها السلام از اخبار غيبى شمرده شده است وجه تعبير به ملائكه در جمله إذ قالت الملائكة... معناى كلمه خدا و مراد از كلمه در جمله: يبشرك بكلمة منه... وجه تسميه عيسى بن مريم(عليهما السلام) به مسيح معناى كلمه عيسى اقوالى كه در باره سخن گفتن عيسى(ع) با مردم در سن كهولت، گفته شده است مراد از تورات و انجيل در قرآن كريم بعثت حضرت عيسى(ع) عموميت داشته، هر چند رسالت او به سوى بنى اسرائيل بوده است معجزات عيسى(ع) مستند به اذن خدا بوده است و عيسى(ع) در صدور آن آيات استقلالى نداشته است معجزات حضرت عيسى(ع) در خارج، از آن جناب صادر مى‏شده است جمله مصدقا لما بين يدي من التوراة... بر اينكه عيسى(ع) تورات موجود در روزگار خود را قبول داشته است دلالت نمى‏كند عملى كه عيسى(ع) براى باز شناختن مؤمنين به خود و تشكل دادن به آنها انجام داد مراد از ايمان در جمله: قال الحواريون نحن أنصار الله آمنا بالله... ايمان بعد از ايمان است معناى توفى و تفاوت مورد استعمال اين كلمه با كلمه موت منظور از رفع عيسى به سوى خدا و تطهير او از كافران مراد از تفوق پيروان عيسى(ع) بر كافران تا روز قيامت وعده نيكو به پيروان حقيقى(قولى و عملى) عيسى(ع) دو حجت و دليل بر نفى الوهيت عيسى(ع)، در تمثيل او به آدم عليه السلام جمله الحق من ربك از بديع ترين بيانات قرآنى است

[سوره آل‏عمران(3): آيات 61 تا 63]

ترجمه آيات

[سوره آل‏عمران(3): آيات 64 تا 78]

ترجمه آيات

بيان آيات

معناى كلمه سواء و مراد از دعوت اهل كتاب به كلمه سواء دعوت به كلمه سواء، دعوت به سير بر اساس كلمه توحيد و نفى بغى و فساد مى‏باشد افراد انسان، ابعاض و اجزاى يك حقيقت هستند و خضوع و تذلل يك فرد در برابر فرد ديگر، با فطرت انسانى مخالف است محاجه بيجا و جاهلانه يهود و نصارا بر سر انتساب ابراهيم(ع) به يهوديت و نصرانيت دين، داراى مراتب و مراحلى بوده است و هر يك از انبياء(ع) به منزله بنيانگذار يكى از آن مراحل بوده‏اند نزديكترين مردم به ابراهيم(ع) پيروان او و پيامبر اكرم(ص) و مؤمنين بدويند اشاره به توحيد افعالى، در بيان معناى اينكه: اهل كتاب جز خودشان كسى را گمراه نمى‏كنند كفر به آيات خدا غير كفر به خدا است و اهل كتاب در لسان قرآن كافر به آيات خدا هستند نه كافر به خدا معناى سخن اهل كتاب به يكديگر مى‏گفتند: به آنچه در آغاز روز بر مؤمنين نازل گشته ايمان آوريد و بدانچه در پايان روز نازل شده كافر شويد جواب خداى تعالى به سخنان يهود در قضيه تغيير قبله مسلمين از بيت المقدس به كعبه معناى فضل خدا و بيان جوابى به يهود كه جمله إن الفضل بيد الله متضمن آن است اعتقاد بى اساس يهوديان به اينكه تافته‏اى جدا بافته هستند(ليس علينا في الأميين سبيل) شرط كرامت الهيه و تقرب به خدا وفاى به عهد و تقوا است نه نژاد و دودمان آثار محبت خدا، و خصالى كه خداى تعالى بر آن شكنندگان عهد خدا و سوگند به خدا ذكر فرموده است دروغ بستن يهود به خداى سبحان

[سوره آل‏عمران(3): آيات 79 تا 80]

ترجمه آيات

خاتمة: چند بحث پيرامون اين آيات چند بحث پيرامون آيات مربوط به عيسى(على نبينا و آله و عليه السلام)

1 - داستان عيسى و مادرش ع در قرآن چگونه است 2 - شخصيت عيسى ع و مقامش در درگاه خدا 6 - اين آراء از كجا منشا گرفته؟ 7 - كتابى كه اهل كتاب خود را منسوب به آن مى‏دانند چيست؟ و چگونه كتابى است؟

بحث تاريخى

1 - سرگذشت تورات فعلى:

2 - داستان مسيح و انجيل

انجيل‏هاى چهار گانه بى اعتبارى انجيل‏هاى چهار گانه از لحاظ سند و مجهول الحال بودن آنها عدم اعتبار كتب مسيحيت باعث شده است بعضى منكر وجود خارجى عيسى و بعضى معتقد به وجود دو عيسى شوند امور ديگرى كه موجب ترديد در باره انجيل‏هاى مسيحيت مى‏شوند ظهور دعوت مسيحيت بعد از خود عيسى عليه السلام بوده است سهم بزرگ جوامعى مانند روم، هند، چين و مصر و... كه مسيحيت در آنها گسترش يافته، در اعتقاد به تثليث و ظهور لاهوت در ناسوت و مساله تفديه به جهت عجز از دعوت بر اساس مبانى عقلى و عقلايى، مبلغين مسيحيت اساس دعوت خود را بر مكاشفه و رهبانيت قرار دادند و اصول و فروع مسيحيت را در قالب وثنيت ريختند علت موفقيت دعوت به مسيحيت، در امپراطورى روم بطلان و فساد مبناى دعوت مسيحى، موجب درگيرى و مشاجره بين مدارس مسيحى و سپس مراقبت كليسا و تفتيش عقائد گرديد اجمالى از سير تاريخى مسيحيت و پيدايش انشعابات و مذاهب مختلف مسيحى اتهامات و دروغ پردازى‏هاى كليسا در باره مسلمين در زمان جنگ‏هاى صليبى و حتى پس از آن افول كليسا و رشد الحاد و بى دينى، در اثر تعليمات غلط مسيحيت
بحث روايتى(رواياتى در باره شان نزول آيه كريمه: ما كان لبشر... )

جلد چهارم

ادامه سوره آل عمران

[سوره آل‏عمران(3): آيه 200]

ترجمه آيه بيان آيه

گفتارى پيرامون مرابطه در جامعه اسلامى

1 - انسان و اجتماع 3 - اسلام و عنايتش به امر اجتماع 7 - انگيزه‏هاى عقلانى، غير انگيزه احساس است 8 - معناى پاداش خواستن از خدا و اعراض از غير خدا چيست؟ 9 - حريت در اسلام به چه معنا است؟ 11 - آيا اسلام با همين احكام و شرايعى كه دارد مى‏تواند انسان عصر حاضر را به سعادتش برساند؟ 13 - حد و مرز كشور اسلامى مرز جغرافيايى و طبيعى و يا اصطلاحى نيست بلكه اعتقاد است. 15 - سرانجام دين حق بر همه دنيا غالب خواهد شد
بحث روايتى(در ذيل آيه شريفه: يا أيها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا... )

(4) سوره نساء مدنى است و 176 آيه دارد

[سوره النساء(4): آيات 2 تا 6]

ترجمه آيات بحث علمى ديگر مربوط به تعدد زوجات رسول خدا(ص)

[سوره النساء(4): آيات 23 تا 28]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در ذيل آيات گذشته مربوط به نكاح) بحث علمى(در باره انتقال نسب و قرابت از طريق زنان، در اسلام) بحث علمى ديگر(پيرامون حكمت ممنوعيت ازدواج‏هاى محرم در شرع مقدس اسلام)

[سوره النساء(4): آيات 59 تا 70]

ترجمه آيات

جلد پنجم

ادامه سوره نساء

[سوره النساء(4): آيات 105 تا 126]

ترجمه آيات بحث روايتى(در ذيل آيات گذشته)

[سوره النساء(4): آيات 153 تا 169]

ترجمه آيات

(5) سوره مائده مدنى است و يكصد و بيست آيه دارد(120)

[سوره المائدة(5): آيات 1 تا 3]

ترجمه آيات

بيان آيات

تحريم خون و سه نوع گوشت معناى استقسام به ازلام كه از آن نهى شده است جمله اليوم يئس الذين كفروا من دينكم معترضه است و ربطى به صدر و ذيل آيه حرمت عليكم... ندارد منظور از روزى كه كافران از(غلبه بر) دين مسلمانان نااميد شدند چه روزى است؟ يكى از احتمالاتى كه در باره مراد از يوم در اليوم يئس الذين كفروا داده شده و رد آن مراد از يوم در آيه شريفه از نظر ما، با دقت نظر در تفسير آيه شريفه آخرين اميد كافران براى محو دين اسلام، به مرگ پيامبر(ص) بسته شده بود آيه شريفه در مورد ولايت على(ع) و در روز غدير خم كه قيام دين به حامل شخصى مبدل به قيام به حامل نوعى شد، نازل گشته است جمله فلا تخشوهم و اخشون در مقام تهديد است نه در مقام منت گذارى معناى تمام و كمال و فرق آن دو آنچه كه انسان با تصرف در آن راه خدا را طى كند نعمت است دين اسلام از حيث اشتمال آن بر ولايت خدا و رسول و اولياء امر، نعمت است جمله: اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتي... ناظر است بر كمال يافتن دين خدا در تشريع، و تماميت يافتن ولايت نعمت با نصب اولى الامر

[سوره المائدة(5): آيات 4 تا 5]

ترجمه آيات

[سوره المائدة(5): آيات 15 تا 19]

ترجمه آيات

بيان آيات

مراد از نور در قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين قرآن مجيد است هادى حقيقى خداى سبحان است و رسول و كتاب آلت و وسيله ظاهرى هدايت هستند راههاى خدايى بسياراند ولى بر خلاف راههاى غير خدايى، همه آن راهها به يك راه(صراط مستقيم) منتهى مى‏شوند در مواردى كه اخراج مردم از ظلمات به نور به رسول يا كتاب نسبت داده مى‏شود اذن خدا به معناى رضاى او است برهانى بر بطلان اعتقاد مسيحيان به اينكه مسيح فرزند خدا است يهود و نصارى ادعاى فرزندى حقيقى براى خدا را ندارند بلكه مدعى اختصاص و تقرب به خدايند احتجاج با يهود و نصارى و ابطال ادعاى آنان از دو راه: راه نقض و راه اثبات نقيض مردم به اختلاف مقام و موقعيتى كه نسبت به پروردگارشان دارند، در ابتلاء به بلايا و مصائب دنيوى بر سه دسته‏اند حوادث و بلايا براى مسلمين، امتحان و براى منحرفين از اسلام نكال و عذاب بوده است سه مقدمه براى بيان حجت عليه دعوى يهود و نصارا كه مى‏گفتند خدا راهى به عذاب كردن ما ندارد اعتقاد به محال بودن نسخ و بداء مستلزم محدود دانستن قدرت خداى تعالى است

گفتارى در اينكه قرآن كريم چه طريقه‏اى براى تفكر پيشنهاد كرده و اين بحثى است مختلط از مطالب قرآنى و فلسفى و روايتى

قرآن، تشخيص فكر صحيح و اقوم را به عقل فطرى بشر احاله نموده است خداى تعالى بندگان را به اطاعت كور كورانه مامور نكرده است فطرت انسانها در تشخيص طريقه فكر صحيح يكسان است و هيچگاه دستخوش تغيير و تبديل نگشته طريقه استنتاج از قضاياى اوليه بديهى(طريقه منطقى) راهى است اجتناب ناپذير چند نمونه از گفته‏هاى منكرين منطق و پاسخ به آنها جواب به اين سخن كه بعضى گفته‏اند نيازهاى ما در كتاب و سنت مخزون است پس چه نيازى به نيم خورده كفار؟ بررسى و رد سخنان شخصى كه طريقه علماى دين و سلف صالح را مباين طريقه فلسفى و عرفانى دانسته و دخالت مبانى عقلى و عرفانى را در معارف دينى از اواسط قرن سيزدهم مى‏داند خلط فاحشى كه اين گوينده بين فلسفه و كلام مرتكب شده است وجود اختلاف بين فلاسفه و منطقى‏ها و لغزش يك فيلسوف دليل بر بطلان اصل فلسفه و منطق نيست توضيحاتى در باره مكتب تذكر دلائل بطلان مكتب تذكر پاسخ به اين گفته كه براى درك و تعقل كلام الهى نيازى به منطق و فلسفه نيست، علاوه بر اينكه ما از پيروى از راه و روش كفار و مشركين نهى شده‏ايم جواب كسانى كه با انكار وجود مقدماتى كلى و دائمى و ثابت، طريقه منطقى را منكر شده‏اند وجود رابطه بين علم و تفكر با تقوا و عمل صالح به اين معنا نيست كه تقوا طريقى مستقل براى تفكر است توضيح اينكه اثر تقوا، استقامت فطرى انسان و در نتيجه تفكر صحيح و منطبق با فطرت انسانى مى‏باشد اعمال صالح خلق و خوى پسنديده را و اخلاق پسنديده معارف حق و علوم و افكار نافع و صحيح را بدنبال دارد آياتى از قرآن كه آثار تقوا را و آياتى ديگر كه آثار بى تقوايى و هوا پرستى را در طرز تفكر انسان بيان مى‏كنند اين حقيقت قرآنى كه با تقرب الى الله، انسان مى‏تواند به آگاهيهايى خاص دست يابد با سخن ما منافات ندارد
بحث روايتى(رواياتى در مورد شان نزول آيات گذشته)

[سوره المائدة(5): آيات 27 تا 32]

ترجمه آيات بحث علمى و يك تطبيق(يك تطبيق بين داستان هابيل و قابيل در تورات و در قرآن)

[سوره المائدة(5): آيات 33 تا 40]

ترجمه آيات

[سوره المائدة(5): آيات 41 تا 50]

ترجمه آيات

[سوره المائدة(5): آيات 51 تا 54]

ترجمه آيات

جلد ششم

ادامه سوره مائده

[سوره المائدة(5): آيه 67]

ترجمه آيه

بيان آيه

مراد از ناس در آيه شريفه، يهود نيست و موضوع ماموريت جديد امرى بسيار مهم و خطير مى‏باشد خطرى كه رسول الله(ص) از آن نگران بوده خطر جانى نبوده بلكه پيامبر(ص) از خطر اضمحلال دين بيمناك بوده است اين احتمال كه آيه در اوايل بعثت نازل شده و مراد از: ما انزل مجموع دين باشد مردود است اين چه تكليفى است كه لازمه ابلاغ نكردن آن(به تنهايى) عدم ابلاغ اصل دين و مجموع آن مى‏باشد؟ اين تكليف تكليفى بوده حائز كمال اهميت و رسول الله(ص) در ابلاغ آن از ناحيه مسلمين انديشناك بوده است نه از ناحيه كفار و مشركين علت نگرانى رسول الله(ص) از ابلاغ آنچه بدان مامور شده است آن امر مهم و خطيرى كه پيامبر(ص) مامور به ابلاغ آن شده است ولايت و جانشينى امير المؤمنين(ع) است نكاتى كه در آيه شريفه: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك مى‏باشد جمله و إن لم تفعل فما بلغت رسالته گر چه صورت تهديدى دارد ولى در حقيقت مبين اهميت موضوع است معناى عصمت در جمله: و الله يعصمك من الناس مفهومى كه كلمه ناس متضمن آنست و مراد از ناس در: و الله يعصمك من الناس دو توضيح لازم در باره معناى جمله: و الله يعصمك من الناس و جمله: إن الله لا يهدي القوم الكافرين

[سوره المائدة(5): آيات 68 تا 86]

ترجمه آيات

بيان آيات

نكته‏اى در باره اقامه دين كه جمله: لستم على شي‏ء در آيه شريفه: قل يا أهل الكتاب لستم على شي‏ء... متضمن آنست اسم و لقب هيچ اثرى در سعادت آدمى ندارد و فقط ايمان به خدا و روز جزا و عمل صالح مايه سعادت است چون يهود براى خود برترى مى‏پنداشتند كور و كر شدند(از ديدن حق و شنيدن پند عاجز گشتند) بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا كه گفته‏اند: إن الله ثالث ثلاثة چگونگى اعتقاد به تثليث در ميان عوام نصارا احتجاج بر نفى الوهيت مسيح(ع) و نيز نفى الوهيت مادر مسيح(بنا بر يك احتمال در معناى آيه) استدلال بر وجوب عبادت خداى سبحان و عبادت نكردن هر چه جز او نكاتى كه در استدلال و احتجاج فوق در آيه شريفه وجود دارد نكته اينكه در جمله: ما لا يملك لكم ضرا و لا نفعا و جملات مشابه آن ضر قبل از نفع آورده شده است غلو اهل كتاب كه از آن نهى شده‏اند اين بوده كه انبياء و احبار و راهبان خود را تا مقام ربوبيت بالا مى‏برده‏اند اعتقاد به پدرى و پسرى از اقوام بت پرستى به مسيحيت راه يافته است علت اينكه نصارا نزديك ترين ملت‏ها به مسلمين از جهت دوستى معرفى شده‏اند وجود علماء و پارسايان بسيار در ميان نصارا و استكبار نورزيدن آنها علت انس بيشتر آنان با مسلمين بوده است
بحث روايتى(شرح و تفسير سخنانى از امير المؤمنين(ع) در باره توحيد خداى سبحان، نفى وحدت عددى و نفى حد از ذات اقدس الهى و...) بحثى تاريخى(در باره اعتقاد به وحدت عددى خداوند و رد آن در سخنان امام على(ع))

[سوره المائدة(5): آيات 90 تا 93]

ترجمه آيات

[سوره المائدة(5): آيه 105]

ترجمه آيه

بحث علمى(شامل چند اشاره تاريخى و چند بحث علمى مربوط به نفس در چند فصل)

[سوره المائدة(5): آيات 106 تا 109]

ترجمه آيات

[سوره المائدة(5): آيات 116 تا 120]

ترجمه آيات

گفتارى پيرامون معناى ادب معناى ادب و بيان اختلاف مفهوم آن با اختلاف مقاصد در جوامع مختلف

اخلاق وصف روح، و ادب وصف عمل است و ادب، ناشى از اخلاق مى‏باشد و ادب الهى انبياء هيات زيباى اعمال دينى ايشان است اسلام سر تا پاى زندگى را داراى ادب نموده است و آن عبارت است از انجام دادن اعمال بر هيات توحيد اثر عمل در پرورش خود و ديگران، و بيان اينكه مربى بايد بدانچه به ديگران مى‏آموزد ايمان داشته، عملش مطابق علمش باشد مراد از هدايت انبياء(ع) توحيد ايشان است و امر به اقتداء به هدايت آنان(فبهديهم اقتده) امر به پيروى آنان است در عمل تاديب الهى انبياء(ع) از طريق وحى تسديدى و تاديبى است كه جداى از وحى نبوت و تشريع بوده است ادب الهى انبياء(ع) هم شامل ادب نسبت به خداوند مى‏شود و هم شامل ادب نسبت به مردم(ادب فردى و ادب اجتماعى) عدم تكلف و استفاده از طيبات و رزق حلال از آداب انبياء(ع) بوده است ادب آدم و حوا در دعاى خود: ربنا ظلمنا أنفسنا... پس از آنكه نهى ارشادى از خوردن درخت را مخالفت كردند ادب نوح(ع) در گفتگويش با خداى تعالى در داستان دعوت فرزندش ادب ابراهيم(ع) در احتجاج با قوم خود و در دعا و درخواست‏هايش از خداوند ادب اسماعيل(ع) نسبت به خداوند تعالى ادب يعقوب(ع) در كلامش كه گفت: إنما أشكوا بثي و حزني إلى الله... ادب در دعاى يوسف صديق(ع) به هنگامى كه همسر عزيز مصر او را تهديد كرد و در كلام او پس از ديدار پدر ادب موسى(ع) در دعاهايش و بيان اينكه اعتراف آن جناب(رب إني ظلمت نفسي) اعتراف به گناه نيست فرق بين دعا و نفرين و بيان آدابى كه موسى(ع) در نفرين خود به فرعون و فرعونيان رعايت نموده است ادب در دعا و ثناى حضرت شعيب، داوود و سليمان(ع) ادب در دعاى يونس(ع) در شكم ماهى دعاى ايوب و زكريا(ع) وجوه لطيفى از ادب عبوديت عيسى(ع) در مقام دعا براى نزول مائده و در مقام تبرئه خود از شرك ورزيدن نصارا دعائى كه ادب بندگى پيامبر اسلام(ص) و مؤمنين به آن حضرت را نشان مى‏دهد يكى از آداب انبياء(ع) ادبى بود كه در گفتگوى با قوم خود از طرف پروردگار خود آن را رعايت مى‏كردند مقايسه طرز گفتار و رفتار طواغيت همچون فرعون و نمرود، با رفتار و گفتار انبياء(ع) ادب ديگر انبياء(ع)، ادبى است كه در معاشرت و گفتگو با مردم و در برابر مكذبين و معاندين مراعات مى‏نمودند خود را از مردم شمردن و متناسب با ميزان عقل مردم سخن گفتن، از آداب انبياء(ع) است در باطل و در حقى كه آميخته با باطل است ادب نيست و انبياء در دعوت به حق صراحت داشته‏اند هر چند با ادبهاى دروغين سازگار نباشد نفى امتيازهاى مادى و طبقاتى و بزرگداشت اهل علم و تقوا، از جمله آداب انبياء(ع) است

گفتارى پيرامون بندگى و بنده‏دارى

اعتبار عبوديت براى خداى سبحان سلطنت حقيقى و مالكيت واقعى پروردگار منشا وجوب انقياد موجودات در برابر اراده او است برده گيرى و اسباب آن سير تاريخى برده گيرى لغو دو سبب از اسباب بردگى(سلطه و قلدرى - ولايت پدر و شوهر) در اسلام برده گيرى اسراى جنگى در جنگ مسلمين با كفار، در اسلام پذيرفته شده است راه برده گيرى در اسلام رفتار و سيره اسلام در باره غلامان و كنيزان و عنايت به آزاد گشتن بردگان سير برده گيرى در تاريخ انديشه الغاى بردگى تا چه اندازه صحيح بوده است لازمه زندگى اجتماعى، محدوديت آزادى‏هاى فردى است ميزان محدوديت آزادى در اجتماع؟ و بيان صحت نظر و روش اسلام در باره برده گيرى و انطباق آن با عقل و فطرت سر انجام داستان الغاء بردگى، ادامه برده گيرى در اشكال مختلف و با شدت بيشتر، در قرن بيستم و توسط مدعيان آزادى و حقوق بشر بوده است! بررسى اين سخن كه منشا انديشه الغاء بردگى، تساوى حقوق افراد بشر بوده است چرا اسلام براى بردگان تملك و دارا شدن مال را تشريع نكرده و چرا بردگى را موقت، و محدود به اسلام ننموده است؟

گفتارى چند در پيرامون عفو و مجازات

لزوم وجود سنخيت بين عمل و كيفر و پاداش كيفر دادن در مقابل جرائم نشان دهنده يك نوع بردگى است عفو و بخشش، حد مشروعيت آن و اسبابى كه براى مغفرت در قرآن آمده است:(توبه و شفاعت) مراتب عفو كه مترتب است بر مراتب گناه انواع امر و نهى: جزائى - اخلاقى ميزان حسن و قبح عمل براى افراد و طبقات مختلف به ميزان تعقل و افق انديشه آنان بستگى دارد نوعى ديگر از احكام و قوانين، مخصوص افق حب و بغض مى‏باشد كه مربوط به انبياء و اولياء(ع) است غفلت بعضى مفسرين از قرائن لفظى و مقامى متصل و منفصل، و اكتفاء به فهم عاميانه آنان را به تاويل و حتى جسارت به ساحت مقدس خداوند و انبياء(ع) مبتلا ساخته است خرافات و مجعولات اهل كتاب بخصوص يهود، از طريق عالم نمايان مسلمان در بين مسلمين نشر يافته است اقسام گناه و اقسام عفو آيا بدون گناه مؤاخذه و مغفرت معقول است؟ اعتبار عقل در ثواب و عقاب، و حكم افراد غير عاقل و مستضعفين از نظر ثواب و عقاب در دنيا و آخرت سه گونه عفو و مغفرت خداوند و اشاره به اينكه صفت عفو و مغفرت در خداوند مثل صفت رحمت و هدايت او به امور تكوينى و تشريعى تعلق مى‏گيرد در بيان قرآن، رابطه ميان عمل و جزا رابطه حقيقى است نه آن گونه كه اهل اجتماع قائلند اعتبارى و قرار دادى ثواب و عقاب در حقيقت بر حالاتى كه دل‏ها از راه عمل كسب مى‏كنند مترتب مى‏شود

جلد هفتم

(6) سوره انعام، مكى است و 165 آيه دارد

[سوره الأنعام(6): آيات 37 تا 55]

ترجمه آيات

بيان آيات

نكته‏اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى، گاه به وصل و گاه به فصل، وجود دارد در شدائد و سختى‏ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است بيان اينكه دعا در مورد امر حتمى الوقوع و نيز دعا با ياس از اجابت، دعا نيست، و دعاى كافران از اينگونه است ابتلاء امم قبل از امت اسلام به باساء و ضراء ، تا شايد در برابر خدا سر فرود آورند تا زمانى كه شدت باسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدى انسان مشرك بروز نمى‏كند احتجاج عليه مشركين به عجز شركاى ادعايى و بت‏هايشان از هر دخل و تصرفى در عالم مشركين، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان عذاب نمى‏شوند مراد از: خزائن الله مراد از اينكه فرمود: من علم غيب ندارم اينست كه از ناحيه خودم مستقلا علم به غيب ندارم جمله: و لا أقول لكم إني ملك تعبير ديگرى است از: إنما أنا بشر مثلكم فرق بين پيامبر(ص) و ديگر مردمان، مانند فرق بينا و نابينا است وجه اينكه در جمله: ليس لهم من دونه ولي و لا شفيع شفاعت، بدون استثناء، نفى شده است. معناى جمله: و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا با توجه به اينكه مشركين مورد خطاب در سوره انعام، معتقد به حشر نبوده‏اند بر حذر داشتن رسول خدا(ص) از راندن مؤمنين فقير، كه خواست امتياز طلب‏هاى ثروتمند بود نظر راغب اصفهانى در مورد معناى وجه در: وجه الله ، وجه ربك و امثال آن مراد از وجه الله ذات خدا نيست، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى‏باشد. معناى جمله: ما عليك من حسابهم من شي‏ء و ما من حسابك عليهم من شي‏ء كرامت و عزت، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى‏باشد و تفاوت‏هاى مادى، امتحان است چند نكته در باره توبه كه از آيه: و إذا جاءك الذين يؤمنون... استفاده مى‏شود

[سوره الأنعام(6): آيات 56 تا 73]

ترجمه آيات بيان آيات

بيان آيات

معناى خزائن غيب و مراد از مفاتح الغيب مراد از كتاب مبين فرق كتاب مبين با مفاتح غيب عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن(يعلم ما في البر و البحر...) حقيقت انسان كه از آن به من تعبير مى‏شود، همان روح انسانى است و بس جهت و هدف از گماشتن ملائكه حفظه براى آدمى تا زمان مرگ ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارى‏هاى شديد تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى وجوهى كه در معناى عذاب از فوق در آيه شريفه گفته شده است پيشگويى تفرقه امت و درگيرى‏هاى بين آنها پس از رسول خدا(ص) مراد از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده، مخالفت و اعتراض كردند و راه مخالفت را براى سايرين باز كردند پيغمبر(ص) معصوم از فراموشى است و خطاب ينسينك در حقيقت خطاب به امت است آميزش با گناهكاران و حضور در مجلس معصيت، خطر وقوع در معصيت را براى انسان افزايش مى‏دهد استدلال فاسد و عجيب برخى، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده‏اند معناى اينكه هدايت خدا هدايت است(إن هدى الله هو الهدى) وجه و جهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت

[سوره الأنعام(6): آيات 74 تا 83]

ترجمه آيات

بيان آيات

بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم(ع) در اين آيات، كه به رفتار فطرى يك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بار به مظاهر مادى عالم برخورد مى‏كند، شباهت دارد هر چه اشتغال و سرگرمى به امور مادى بيشتر باشد، توجه به مبدأ و معاد كمتر مى‏شود ضمير مذكر آوردن براى شمس در كلام ابراهيم(ع): هذا ربي هذا أكبر شاهد بر اينست كه آن حضرت همچون انسانى فرضى كه خبر از هيچ چيز ندارد سخن گفته است اختلاف مفسرين در معناى كلمه آزر و اينكه آزر چه نسبتى با ابراهيم عليه السلام داشته است استغفار و دعاى ابراهيم(ع) براى آزر، دعاى صورى بوده و در دنيا واقع شده، نه در آخرت براى شفاعت آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم عليه السلام نبوده است توهم عجيب و غريب بعضى از مفسرين در مورد داستان‏هايى كه در قرآن كريم نقل شده است كلام الهى، كلام حق و فصل است و هزل و خلاف واقع در آن راه ندارد بت‏ها(اصنام) چه بوده‏اند؟ مالكيت حقيقى خداى سبحان، مانند مالكيت انسان است نسبت به قوا و افعالش ملكوت همان وجود اشياء است به لحاظ انتسابشان به خدا و رؤيت ملكوت به معناى ديدن خدا است با ديدن اشياء و موجودات ستاره‏اى كه مردم مى‏پرستيدند و ابراهيم(ع) به آن اشاره فرمود و گفت: هذا ربي ستاره زهره بوده است مراد از رب در كلام ابراهيم(ع)(هذا ربي)، خداوند آفريدگار هستى نيست اينكه ابراهيم(ع) نخست ستاره و ماه و خورشيد را رب دانست، از باب محاجه به زبان خصم بوده است ربوبيت ملازم با محبوبيت است و لا أحب الآفلين يعنى من چيز متغير را رب خود نمى‏دانم وجه آوردن ضمير مذكر براى شمس كه مؤنث است در كلام ابراهيم(ع): هذا ربي هذا أكبر اقوال مختلفى كه در توجيه تذكير ضمير در جمله مزبور گفته شده است سخن غريب و نادرست يكى از مفسرين كه مدعى است ابراهيم(ع) به زبان عربى سخن مى‏گفته است جمله: لا أحب الآفلين حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت، نه حجتى عوامانه و غير برهانى وجه اينكه ابراهيم(ع) افول را در احتجاج آورد نه طلوع را. و بيان اينكه مشركين معتقد به اينكه اجرام سه گانه داراى مقام ايجاد و تدبيرند، نبوده‏اند اشكالاتى كه بر اقوالى كه در توجيه لا أحب الآفلين بر مبناى اينكه افول مبناى برهان است وارد شده است وجه جامعى كه فخر رازى براى توجيه آيه بر همان مبنا ذكر كرده است و اشكال آن وجه نكته‏اى در مورد ترتيب احتجاجات ابراهيم(ع) عليه بت پرستان و ستاره پرستان هدايت، هميشه از ناحيه خدا است و ضلالت از ناحيه انسان - هيچ چيز غروب كننده و از كف رونده، شايسته محبت و تعلق خاطر نيست معناى فطر و فطرت و حنيف توجيه وجه به سوى خدا به معناى عبادت او است اسلام، دين مطابق با فطرت انسانى و نوع وجودى آدمى است بخش دوم احتجاجات ابراهيم(ع) كه محاجه آن حضرت است با مشركين بعد از اعلام بيزارى از بت‏ها اقوال متعدد مفسرين در توضيح و توجيه جملات ابراهيم(ع) در محاجه با مشركين وجه اينكه ابراهيم(ع) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت پرستى آورده است امن و اهتدا از خواص و آثار ايمان است، اگر با ظلم پوشيده نشود ظلم داراى مفهوم وسيعى است ولى تمام اقسام آن به ايمان ضرر نمى‏رساند گناه و ظلم اختيارى داراى مصاديق و مراتبى است كه شخص مؤمن مناسب با درجه تقوا و معرفت و ايمانش از مصاديق و مراتب بيشترى از گناه دورى مى‏كند ايمان به خدا فقط مشروط به دورى از شرك و گناهان كبيره نيست سخن بعضى از مفسرين در تفسير آيه: الذين آمنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم... و اشكال وارد بر آن...

گفتارى در باره شخصيت ابراهيم خليل(ع) و سرگذشت او(در چند فصل)

1 - داستان ابراهيم از نظر قرآن: 2 - منزلت ابراهيم در نزد خداوند و موقف بندگى‏اش - و مواهب خدا به او 3 - آثار پر بركتى كه ابراهيم(ع) از خود در جامعه بشرى به يادگار گذاشت: 4 - تورات فعلى در باره ابراهيم(ع) چه مى‏گويد؟:

[سوره الأنعام(6): آيات 84 تا 90]

ترجمه آيات گفتارى در معناى حكم از نظر قرآن

[سوره الأنعام(6): آيات 91 تا 105]

ترجمه آيات بيان آيات

[سوره الأنعام(6): آيات 151 تا 157]

ترجمه آيات بحث روايتى(چند روايت در ذيل آيه: قل تعالوا أتل... و در باره صراط مستقيم)

جلد هشتم

(7) سوره اعراف در مكه نازل شده و 206 آيه دارد

[سوره الأعراف(7): آيات 10 تا 25]

ترجمه آيات

بيان آيات

معناى تمكين انسان در زمين در جمله: و لقد مكناكم في الأرض سجده ملائكه براى جميع بنى آدم و براى عالم بشريت بوده است بيان اينكه خلقت آدم در حقيقت، خلقت جميع بشر بوده است و اشاره به اقوال ديگرى كه در توجيه نسبت دادن خلقت آدم به همگان گفته شده است ابليس با ملائكه بوده و فرقى با آنان نداشته و او و همه فرشتگان در مقامى قرار داشتند كه آن مقام مامور به سجده شده است بيان اينكه مراد از امتثال و تمرد در امر ملائكه به سجود براى آدم و تمرد ابليس، امور تكوينى است باز گشت تمامى معاصى به تكبر است و ابليس با استدلال به برترى خود بر آدم و مستقل ديدن خود، نافرمانى كرد ملاك برترى در تكوينيات بستگى دارد به بيشتر بودن عنايت الهى و استدلال ابليس به برترى آتش غلط بوده است وجوب امتثال امر الهى از جهت اينست كه امر، امر او است و دائر مدار مصالح و جهات خير نيست توضيح در مورد اينكه امر ملائكه به سجده امرى تكوينى بوده است كبريا خاص خداى سبحان است و تكبر از او پسنديده است و از غير او كه از خود جز فقر چيزى ندارند مذموم است مقصود از پيش رو، پشت سر، سمت راست و چپ، كه شيطان گفته است از اين چهار سو به سراغ بندگان خدا مى‏رود مراد از مخلصين و شاكرين كه شيطان نمى‏تواند ايشان را بفريبد و اشاره به طريقه گمراه كردن شيطان مراد از جمله إلا أن تكونا ملكين در خطاب به آدم و حوا

بحث عقلى و قرآنى(مناظره‏اى كه شارح اناجيل نقل كرده و در تورات ذكر شده كه بين ابليس و ملائكه واقع شده است)

در آفريدن خلايق و مخصوصا كفارى كه نتيجه خلقتشان خلود در آتش است چه حكمتى است؟ با اينكه تكليف بندگان براى خداى تعالى نفع و ضررى ندارد چرا خدا بندگان را مكلف ساخته است؟ چرا خداوند انسان را بدون اينكه مكلف نمايد كامل نساخت و چرا او را كامل نيافريد؟ تكليف ابليس و ملائكه به سجده بر آدم براى چه بود و لعن و عقاب ابليس بعد از نافرمانى چرا؟ بيان و توضيح جمله: لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون از نظر فلسفه و برهان و وحى اشاره به ابحاث ممتد متكلمان اشاعره و معتزله در باره افعال خدا و توضيح مسئول نبودن خداوند و بيان يك حقيقت كه روشن كننده مطلب است تقسيم علوم و مدركات انسان به: علوم كاشف از خارج و علوم اعتبارى و ذهنى تمام علوم و احكام، بر فعل خداى تعالى اعتماد دارد زيرا به عالم خارج كه عالم صنع و فعل خدا است باز مى‏گردند عقل نظرى را حاكم بر خدا كردن(عقيده معتزله) خدا را محدود و معلول دانستن است، همانطور كه بى اعتبار دانستن عقل در تشخيص افعال خدا(عقيده اشاعره) به بى اعتبارى حكم عقل به وجود صانع منتهى مى‏شود جريان احكام عقل عملى در افعال خداى تعالى با اينكه عقل ما به كنه ذات و صفات خدا نمى‏تواند احاطه يابد، عقل نظرى در تشخيص‏هاى خود در باره معارف مربوط به خدا مصيب است افعال خداوند معلل به اغراض است. عقل مى‏تواند در احكام تشريعى در پى جستجوى مصالح و مفاسد بر آيد آياتى كه جريان عقل نظرى و عقل عملى را در ناحيه پروردگار تاييد مى‏كند

[سوره الأعراف(7): آيات 26 تا 36]

ترجمه آيات

بيان آيات

خطابات يا بني آدم تعميم خطابات به خود آدم است اشاره به اينكه جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند مراد از لباس تقوى و بهتر بودن لباس تقوى از لباس ظاهر بيان ولايت شيطان بر غير مؤمنين و اشاره به اينكه بيرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشت تمثيلى است از در آوردن لباس تقوى از اندام همه آدميان توسط شيطان آنچه در مورد مراد از فاحشه در: إذا فعلوا فاحشة قالوا... گفته شده است معناى قسط وجوهى كه در معناى جمله: أقيموا وجوهكم عند كل مسجد گفته شده است معناى جمله: كما بدأكم تعودون وجوه ديگرى كه در معناى جمله فوق محتمل است اگر انسان به جايى برسد كه باطل را حق بپندارد، اميدى به رستگارى و هدايت يافتن او نيست اختلاف مفسرين در بيان ارتباط جمله: كما بدأكم تعودون... با آيات قبل از آن معناى اخراج زينت و طيبات رزق(در ذيل آيه: قل من حرم زينة الله...) چرا خداوند به ضروريات زندگى از قبيل لباس پوشيدن و خود را آراستن امر نموده است؟

بحثى آزاد پيرامون چند روايت

بررسى آيات و رواياتى كه ذاتى بودن سعادت و شقاوت را مى‏رسانند و بيان اينكه قضاى الهى در آغاز خلقت در باره سعادت و شقاوت انسان‏ها مشروط به عمل اختيارى آنان است بررسى رواياتى كه به خلقت انسان‏ها از طينت‏هاى مختلف دلالت دارند و بيان مراد آن روايات سعادت و شقاوت آدمى، به نحو اقتضاء نه عليت، ارتباط مستقيمى با آب و گل(مواد اصلى) او دارد وجه دقيق‏ترى در بيان روايات گذشته بررسى رواياتى كه مى‏گويند خلقت انسان منتهى به آب گوار و آب تلخ و شور است بررسى رواياتى كه به انتقال حسنات اشقياء به نامه اعمال سعداء و انتقال سيئات سعداء به نامه عمل اشقياء دلالت دارند توضيح اينكه جميع حسنات از هر كس سر بزند، در حقيقت عمل كسانى است كه محسن و سعيدند و جميع سيئات نيز از هر كس صادر شود عمل كسانى است كه ذاتا بد كار و شقى هستند وجه استشهاد در روايت به آيه: لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون براى اينكه نقل حسنات سعداء به اشقيا و به عكس، ظلم و خلاف عدل نيست اختصاص حسنات به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبيثه از جهت روابط تكوينى و خارجى است و معناى آن استغناء از خداى سبحان در ابراز اثر نيست

[سوره الأعراف(7): آيات 37 تا 53]

ترجمه آيات

بيان آيات

مراد از افتراء بر خدا به كذب در آيه فمن أظلم ممن افترى... شرك ورزيدن به خدا و انكار توحيد است مشاجره و گفتگوى دوزخيان با يكديگر جمله: لا نكلف نفسا إلا وسعها مفيد رفع نگرانى از عدم قدرت بر انجام دادن جميع اعمال صالح است معناى غل و اشاره به اينكه غل از بزرگترين ناملايمات است توضيحى در مورد تعبير به اينكه مؤمنين بهشت را به ارث مى‏برند وجه اختلاف تعبير در وعدنا ربنا و وعد ربكم در آيه شريفه اشاره به نفوذ حكم و امر انسان در قيامت معناى اعراف و مراد از آن در آيه شريفه رجال اعراف از طايفه جن يا ملك نيستند مراد از رجال اعراف، مستضعفين نيستند اصحاب اعراف از جنس بشر هستند و خصوصياتى كه براى آنان ذكر شده با جمله: و الأمر يومئذ لله منافات ندارد اشاره به اقوال متعددى كه در باره معناى اعراف و مراد از اصحاب اعراف گفته شده است روايتى كه آلوسى در باره مراد از رجال اعراف نقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است سخن ما با صاحب المنار كه با مقايسه مسائل قيامت با نظام جارى در دنيا روايت مذكور را مردود دانسته است

[سوره الأعراف(7): آيات 54 تا 58]

ترجمه آيات

[سوره الأعراف(7): آيات 138 تا 154]

ترجمه آيات

بيان آيات

اشاره به اينكه بنى اسرائيل مردمى مادى و حس‏گرا و تحت تاثير مرام بت پرستى قبطيان بوده‏اند برهانى كوتاه و لطيف در بيان مصنوع نبودن خداى تعالى مواعده خداوند با موسى(ع) مراد از خطاب موسى(ع) به هارون: و أصلح و لا تتبع سبيل المفسدين مراد از رؤيت در درخواست موسى(ع): رب أرني أنظر إليك و در آيات مشابه ديگر، علم ضرورى است حقيقت علم ضرورى كه از آن به رؤيت تعبير مى‏شود در مواردى كه تعبير رؤيت خدا آمده است خصوصياتى ذكر شده كه مراد از رؤيت را مى‏رساند علم ضرورى مخصوص به خداى تعالى، حقيقتى است كه قرآن پرده از آن برداشته است نفى رؤيت خدا لن ترانى مربوط به دنيا است و معناى نفى رؤيت نفى طاقت و قدرت بر آن است مراد از تكلم خدا با موسى(ع) و چگونگى آن مقصود از جمله: سأريكم دار الفاسقين در آيه شريفه و وجوهى كه در معناى آن گفته شده است وجه تقييد تكبر و امثال آن به بغير الحق حبط عمل و بى اجر بودن آن، خود يك نحو كيفر است و عقاب بر معصيت مشروط به عمل منافى اطاعت نيست اشاره به ماجراى گوساله پرستيدن بنى اسرائيل معناى جمله: و لما سقط في أيديهم... در آيه شريفه معناى جمله: أ عجلتم أمر ربكم رفتار تند موسى(ع) با هارون(ع) بعد از باز گشتن به سوى بنى اسرائيل و مواجه شدن با گوساله پرستى آنان توضيح در مورد رفتار موسى(ع) با برادر و وجوهى كه در اين باره گفته شده و اشاره به اينكه اشتباه در امورى كه به حكم الهى مربوط نيست از امور زندگى، با عصمت منافات ندارد چرا با اينكه موسى(ع) قبل از باز گشت از ميقات از گوساله پرستى بنى اسرائيل خبر داشته غضبناك نشد؟

[سوره الأعراف(7): آيات 155 تا 160]

ترجمه آيات

بيان آيات

انتخاب هفتاد نفر از بنى اسرائيل و حضور آنان در ميقات و نزول رجفه، جزئى از داستان ميقات و نزول تورات است سخن صاحب المنار مبنى بر اينكه داستان هفتاد نفر غير داستان ميقات موسى(ع) است اشكال بر كلام صاحب المنار و اشاره به روش قرآن در نقل داستان‏ها و اشاره به اينكه عذاب در برابر خود عمل نيست، بلكه در مقابل لازمه عمل و قول است بيان اينكه رحمت خدا عام و عذاب او خاص است اشاره به دو قسم رحمت براى خداى تعالى: رحمت عام و رحمت خاص آيه: فسأكتبها للذين يتقون... استجابت و تقييد دعاى موسى(ع) را مى‏رساند معناى اصر در و يضع عنهم إصرهم امر به معروف، نهى از منكر، تحليل حلائل، تحريم خبائث، و بر داشتن تكاليف شاقه، از مختصات اسلام است كامل و جامع بودن اسلام، خود دليلى است مستقل بر حقانيت آن وجوهى كه در معناى جمله: انزل معه و علت تعديه كلمه: انزل با مع گفته شده است عموميت و شمول رسالت پيغمبر اكرم اسلام(ص) و استدلال براى رفع استيحاش يهود و مردم غير عرب از بعثت آن حضرت مراد از هدايت و امت در: و من قوم موسى أمة يهدون بالحق معناى اسباط و اشاره به آيات و معجزاتى كه از موسى(ع) در سوره اعراف آمده است

[سوره الأعراف(7): آيات 161 تا 171]

ترجمه آيات

[سوره الأعراف(7): آيات 172 تا 174]

ترجمه آيات

[سوره الأعراف(7): آيات 180 تا 186]

ترجمه آيات

جلد نهم

(8)(سوره انفال در مدينه نازل شده و داراى هفتاد و پنج آيه مى‏باشد)(75)

[سوره الأنفال(8): آيات 15 تا 29]

ترجمه آيات

بيان آيات بيان آيات شريفه متضمن دستوراتى راجع به جهاد اسلامى و نهى از فرار از جنگ

پيروزى مسلمين در جنگ بدر مرهون عنايت الهى و امدادهاى غيبى بوده است(... و ما رميت إذ رميت...) معناى: كالذين قالوا سمعنا و هم لا يسمعون و اينكه مراد از آن در آيه شريفه چه كسانى است بدترين جنبدگان، كر و لالهايى هستند كه تعقل نمى‏كنند شرحى در مورد حيات و اقسام آن از نظر قرآن، در ذيل آيه شريفه: استجيبوا لله و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم آيه شريفه، ناظر به زندگى حقيقى انسان است كه اشرف و اكمل از حيات دنيوى است و با علم و عمل درك مى‏شود وجوهى كه در باره مراد از آنچه كه رسول الله(ص) بدان دعوت مى‏كند و موجب احياء است گفته شده است معناى قلب در قرآن كريم و توضيح در باره جمله: أن الله يحول بين المرء و قلبه از آنجا كه خدا مالك حقيقى تمام موجودات است و انسان به تمليك او مالك مى‏شود، پس خداوند ميان انسان و متعلقات او حائل و رابط است براى ترك اجابت دعوت پيامبر(ص) هيچ عذرى مقبول نيست از آنجا كه دلها مسخر خداوند است، غرور به خاطر تمايل قلب به صلاح و تقوا، و ياس و نوميدى از عدم اقبال قلب به خيرات و صالحات بى مورد است اشاره به اينكه آيه شريفه: أن الله يحول بين المرء و قلبه از جامع‏ترين آيات قرآنى است فتنه‏اى كه دامنه آن همه را(ظالمين و غير ظالمين) فرا مى‏گيرد و از آن زنهار داده شده است عبارتست از اختلاف داخلى بين امت معناى آيه شريفه: و اتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصة بنا بر قرائت مشهور و بنا بر قرائت لتصيبن روزگار استضعاف و نگرانى خود و تاييد و يارى خدا را بياد آوريد معناى: و تخونوا أماناتكم و أنتم تعلمون در آيه شريفه كه از خيانت به خدا و رسول(ص) نهى مى‏كند نهى از خيانت به خدا و رسول(ص) ناظر به عمل بعضى از مسلمين بوده است كه تصميمات سرى را به دشمن اطلاع مى‏داده‏اند

[سوره الأنفال(8): آيات 30 تا 40]

ترجمه آيات

[سوره الأنفال(8): آيات 55 تا 66]

ترجمه آيات

بيان آيات

بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمى‏آورند(يهود) دستور مقابله به مثل در برابر پيمان شكنان و مقاتله و نبرد با آنان توضيح مفردات آيه شريفه: و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة... و معناى آن و بيان اينكه خطاب در آن عام است و متوجه تمامى مسلمين مى‏باشد معناى اينكه فرموده است: آنچه در راه خدا انفاق كنيد(از مال و جان) به شما باز گردانده مى‏شود صلح با دشمن، با توكل بر خداى سميع عليم شرحى در مورد غريزه حب و بغض و تاييد نمودن خداوند پيامبر(ص) را با ايجاد الفت بين قلوب مؤمنين مبانى تربيتى اسلام كه با توجيه مؤمنين به سوى حيات حقيقى و جاودان و تمتعات معنوى، بين ايشان الفت و برادرى برقرار مى‏سازد معناى جمله: حسبك الله و من اتبعك من المؤمنين رمز اينكه يك نفر مؤمن صابر مى‏تواند بر ده نفر كافر چيره گردد اثر مستقيم ضعف روحى در كاستن از ميزان توان در كسب پيروزى بر دشمن اشاره به اينكه هر قدر بر عزت و شكوت ظاهرى مسلمين افزوده مى‏گشت از درجه ايمان و قوت معنويات آنان كاسته مى‏شده است

(9)(سوره توبه در مدينه نازل شده و داراى 129 آيه است)(129)

[سوره التوبة(9): آيات 1 تا 16]

ترجمه آيات

بيان آيات

اشاره به اختلاف در اينكه سوره توبه سوره‏اى مستقل است يا ملحق به سوره انفال مى‏باشد اعلام برائت در: براءة من الله و رسوله... صرف تشريع نيست بلكه انشاء حكم و قضاء بر برائت است عهد شكنى مشركين، مجوز مقابله به مثل به آنان بوده است اقوال مفسرين در باره مراد از چهار ماه در آيه: فسيحوا في الأرض أربعة أشهر مراد از يوم الحج الأكبر در آيه: و أذان من الله و رسوله... و اقوال مختلف در اين مورد عهد و پيمانى كه با مشركينى كه به پيمان خود وفادار بوده‏اند منعقد شده تا پايان مدت محترم است امر به از ميان برداشتن مشركين پيمان شكن و منقرض ساختن آنان بعد از انقضاء مهلت چهار ماهه، مگر آنكه توبه كنند... امر به امان دادن به مشركى كه امان مى‏طلبد تا به بحث و بررسى در باره دين حق بپردازد حكم وجوب امان دادن براى استماع كلام خدا، قابل نسخ نيست پذيرش دين حق بايد با اختيار باشد و در اصول اعتقادى بايد علم يقينى حاصل شود مشركين به هيچ ميثاق طبيعى يا قراردادى در برابر مؤمنين وفادار نيستند هر چند چرب زبانى كنند برادر خوانده شدن مؤمنين در قرآن كريم به نحو مجاز و استعاره نيست بلكه آثارى بر آن مترتب است تحريك و تشويق مسلمين به قتال و كارزار با بيان اينكه جهاد صحنه آزمون است و...

بحث روايتى

رواياتى در مورد نزول آيات برائت و مامور شدن على(ع) براى اعلان آن آيات در مكه و باز گرداندن ابو بكر از نيمه راه اين ماموريت فرستادن على(ع) براى بردن آيات برائت به مكه و عزل ابو بكر به امر خدا بوده و على(ع) در ماموريت خود علاوه بر اعلام برائت چند حكم ديگر را نيز اعلام نمود علاوه بر وظيفه اعلان برائت، على(ع) در آن سال امير الحاج نيز بوده است سخن بعض مفسرين مانند ابن كثير كه گفته‏اند آيه مخصوص به حكم برائت است و احكام ديگر را ابو بكر و ابو هريره رساندند و... نقد و رد آن گفته‏ها سخن صاحب المنار در مورد ابلاغ آيات برائت و بدگويى او از شيعه و كوششى كه براى اثبات افضل بودن ابو بكر به عمل آورده است اشكالات وارده بر گفته‏هاى صاحب المنار موضوع امارت حاج با مساله وحى آسمانى كه احدى حتى رسول خدا(ص) هم حق مداخله و دخل و تصرف در آن را نداشته است فرق دارد اضطراب و اختلاف روايات راجع به اعلان آيات برائت خدشه‏اى كه صاحب المنار خواسته است بر يكى بودن نفس پيامبر(ص) و على(ع) كه از جمله وحى استفاده مى‏شود وارد كند و جواب او رواياتى در باره اينكه اعلام كننده آيات برائت على(ع) بوده است در روايات شيعه روز حج اكبر، روز عيد قربان دانسته شده است چند روايت در ذيل آيه: فقاتلوا أئمة الكفر... چند روايت در ذيل آيه شريفه: أ لا تقاتلون قوما نكثوا أيمانهم...

[سوره التوبة(9): آيات 17 تا 24]

ترجمه آيات

[سوره التوبة(9): آيات 29 تا 35]

ترجمه آيات

بيان آيات

چرا در آيه شريفه: قاتلوا الذين... يهود و نصارا به نداشتن ايمان به خدا و روز جزا توصيف شده‏اند؟ مراد از رسول در توصيف اهل كتاب به اينكه آنچه را كه خدا و رسول او حرام كرده‏اند حرام نمى‏دانند پيامبر اسلام(ص) مى‏باشد مراد از حق بودن دين، و معناى توصيف اهل كتاب به عدم تدين به دين حق معناى جزيه و مقصود از صغار اهل كتاب در: ... و هم صاغرون معرفى عزيز و بيان اينكه مراد يهود از اينكه گفتند عزيز پسر خدا است چه بوده است گفتار مسيحيان مبنى بر اينكه عيسى پسر خدا است مشابه گفتار كفار در امم گذشته است معناى احبار و رهبان و اشاره به اينكه بر خلاف نصارا، يهود جدا و واقعا معتقد به فرزندى عزير براى خدا نبوده‏اند اطاعت بدون قيد و شرط و بالاستقلال همان عبادت و پرستش است و مختص به خداى سبحان مى‏باشد لطافت تعبير از حال اهل كتاب به: يريدون أن يطفؤا نور الله بأفواههم مسلمين نبايد در امر جنگ با اهل كتاب سستى و نگرانى به خود راه دهند زيرا خدا خواسته است دين اسلام غالب آيد، پس هر فتنه‏اى بر پا شود به نفع ايشان تمام خواهد شد اشاره به اهميت اقتصاديات در نظام بشرى و وجه اينكه از ميان گناهان احبار و رهبان اكل مال به باطل ذكر شده است مواردى از تعديات مالى كشيشان حكم حرمت كنز و احتكار ذهب و فضه مخصوص به اهل كتاب نيست و معناى انفاق در راه خدا انفاق در مصالح و ضروريات دينى و اجتماعى است

[سوره التوبة(9): آيات 38 تا 48]

ترجمه آيات

بيان آيات ملامت و سرزنش مؤمنين به جهت تثاقل و سستى نمودنشان به هنگام جنگ به اينكه مگر به حيات ناچيز دنيا قانع شده‏اند؟

[سوره التوبة(9): آيات 49 تا 63]

ترجمه آيات

[سوره التوبة(9): آيات 64 تا 74]

ترجمه آيات

[سوره التوبة(9): آيات 81 تا 96]

ترجمه آيات

[سوره التوبة(9): آيات 97 تا 106]

ترجمه آيات

بيان آيات بيان آيات شريفه مربوط به وضع اعراب از لحاظ كفر و نفاق و ايمان

گفتارى پيرامون زكات و ساير صدقات(نظر اسلام در باره اجتماع و حقوق مالى آن و مزايا و ويژگيهاى نظام ماليه عمومى در اسلام)

[سوره التوبة(9): آيات 111 تا 123]

جلد دهم

(10)(سوره يونس داراى 109 آيه مى‏باشد)

[سوره يونس(10): آيات 1 تا 10]

ترجمه آيات

بيان آيات كيفيت و مكان نزول سوره يونس و بيان غرض و آهنگ كلى اين سوره مباركه

اشاره به استعمال كلمه آيه در مورد معانى، اعيان و اقوال اشاره به اينكه تعين و جدا سازى آيات قرآن بستگى به ذوق تفاهم دارد و بيان مراد از حكيم در: تلك آيات الكتاب الحكيم توضيحى در باره اينكه وحى مشتمل است بر انذار همه مردم و تبشير مؤمنين. و بيان معناى: قدم صدق جواب خداى تعالى به ترديد و تعجب كفار از نزول وحى و اينكه پيامبر(ص) را ساحر مبين خواندند استدلال اول بر اثبات معاد، به سنت جاريه الهيه بر افاضه رحمت تا تماميت و كمال موجودات حجت دوم: اعمال قسط و عدل الهى، با پاداش دادن به صالح و كيفر دادن به طالح(ليجزي الذين آمنوا...) حقانيت خلقت الهى در آفرينش آفتاب و ماه معناى اختلاف ليل و نهار و حكمت‏هايى كه در آن وجود دارد اعتماد به معاد يكى از اصول و پايه‏هاى دين است و انكار لقاء الله و فراموشى روز حساب و دلبستگى به زندگى دنيا اساس انكار دين مى‏باشد مراد از هدايت مؤمنين به ايمانشان، و اشاره به رابطه بين ايمان و عمل و آثار هر يك محبت خالص مؤمنين به خداى تعالى، و تسبيح او، و تحيت و درود آنان به يكديگر در جنات نعيم حمد و ستايش خداى تعالى فقط از بندگان مخلص خدا بر مى‏آيد

[سوره يونس(10): آيات 15 تا 25]

ترجمه آيات

بيان آيات

علت اينكه مشركين به رسول الله(ص) گفتند: قرآنى ديگر بياور يا اين قرآن را تبديل كن و مراد آنان از اين درخواست و وجوهى كه در اين باره گفته شده است جواب به درخواست مشركين و بيان اينكه پيامبر(ص) حق و اختيارى در تعويض و تبديل قرآن ندارد شدت شناعت ظلم بستگى به عظمت مورد ظلم دارد و ظلمى بالاتر از افتراء بستن به خدا يا تكذيب آيات او نيست فلسفه بت پرستى و مبناى عقايد بت پرستان در باره بت‏ها و رد پندارهاى باطل آنان توضيحى در مورد پيدايش اختلاف در ميان مردم و بوجود آمدن دو راه: هدايت و ضلالت اقوال مفسرين در ذيل آيه شريفه: و ما كان الناس إلا أمة واحدة فاختلفوا... سخن يكى از مفسرين در مورد جمله: و لو لا كلمة سبقت من ربك و بيان نادرستى آن شرحى در مورد مكر مشركين در آيات خدا و مراد از: الله أسرع مكرا معناى دعاء و فرق آن با نداء و بيان مراد از دعا و دعوت خداى تعالى و دعا و دعوت بندگان دعا و عبادت در حقيقت يكى هستند و دعاء بنده عبادت، و عبادت او دعا است معناى سلام و اينكه سلام از اسماء خداى تعالى است و اشاره به وجه تسميه بهشت به دار السلام
بحث روايتى(رواياتى چند در مورد درخواست قرآنى ديگر توسط مشركين، مكر كردن با خدا، دار السلام و...)

[سوره يونس(10): آيات 31 تا 36]

ترجمه آيات

بيان آيات

معناى رازق بودن خداوند از آسمان و زمين، و منظور از ملكيت گوشها و چشم‏ها در: أمن يملك السمع و الأبصار معناى حيات(زنده بودن)، و اشاره به عموميت حيات بين حيوان و نبات اينكه خداوند زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مى‏كند، يعنى چه؟ احتجاج براى توحيد خداوند در ربوبيت به اينكه تنها مدبر امور مردم و امور عالم پروردگار يگانه است احتجاج دوم براى توحيد خداوند، با استناد به مساله ابداء و اعاده خلق احتجاج سوم براى وحدانيت رب معبود با استناد به وجوب پيروى از حق كه با پيروى از هادى به سوى حق حاصل مى‏گردد نكته و معناى لطيفى كه از جمله پرسشى: أ فمن يهدي إلى الحق أحق أن يتبع... استفاده مى‏شود مراد از هدايت در آيه شريفه، ايصال به مطلوب است نه صرف ارائه طريق. و اينگونه هدايت جز كار خدا و كسانى كه بدون واسطه هدايت گشته‏اند، كار كسى نيست معناى استثناء در: أمن لا يهدي إلا أن يهدى و اقوال نادرست برخى از مفسرين در اين باره اشاره به اينكه هدايت به معناى ايصال به مطلوب، شان انبياء و ائمه(ع) است

[سوره يونس(10): آيات 57 تا 70]

ترجمه آيات

بيان آيات

توضيح معناى مفردات آيه شريفه: موعظه ، شفاء لما في الصدور ، هدى و رحمت اشاره به معناى رحمان و رحيم و مراد از اينكه قرآن براى مؤمنين رحمت است توصيف قرآن به چهار صفت موعظه، شفاى درون، هدايت و رحمت بودن، در آيه شريفه، بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه: قل بفضل الله و برحمته... وجه اينكه از دادن روزى به انزال روزى تعبير شده، با اينكه رزق آدميان در زمين است بيان اينكه هر حكمى بايد با اذن خدا باشد. و حكم مختص به خدا است. و طرح دو شبهه در اين زمينه و پاسخ به آن دو شبهه حكم خدا منطبق با فطرت، هماهنگ با نظام خلقت و همسوى حركت انسان به سوى هدف كمال او است سلطنت و احاطه تام الهى بر اعمال بشر، شهادت و علمى است كامل و فراگيرنده همه اعمال از همه خلائق حتى پيامبر خدا(ص) معناى ولايت و مراد از ولايت خدا اشاره به مراتب ايمان و بيان اينكه خداى تعالى ولى مؤمنين است كه از مرتبه بالاى ايمان برخوردارند توجيه و توضيحى در مورد اينكه اولياى خدا، ترس و اندوهى ندارند و بيان اينكه اطلاق جمله: لا خوف عليهم و لا هم يحزنون شامل نفى ترس و اندوه هم در دنيا و هم در آخرت مى‏شود بررسى سخن يكى از مفسرين در باره نفى ترس و اندوه از اولياى خدا و رد آن گفته تسلى دادن به پيامبر(ص) كه از سخنان جاهلانه مشركين نرنجد زيرا عزت از آن خدا است و خدا سميع و عليم است استدلال براى محال بودن فرزند داشتن خداى تعالى، در برابر مشركين كه گفتند: اتخذ الله ولدا

[سوره يونس(10): آيات 75 تا 93]

ترجمه آيات

بيان آيات

وقايعى از سرگذشت، پيغمبر اسلام(ص) و مسلمين، كه داستان موسى(ع) به آن وقايع اشاره دارد گفتگوى موسى با فرعونيان سحر و هر باطل ديگر، از آنجا كه از جريان نظام عالم خارج است بنا بر سنت الهى مبنى بر استقرار و احقاق حق و محو و ابطال باطل، دوامى نخواهد داشت مراد از ذرية من قومه كه به موسى(ع) ايمان آوردند و اقوال مفسرين در اين باره ضعيفان بنى اسرائيل با ترس و واهمه از فرعون و اطرافيان توانگر او به موسى(ع) گرويدند اگر مؤمن هستيد و تسليم خدائيد، بر او توكل كنيد دعاى بنى اسرائيل: ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمين دعا براى رفع ضعف و ذلت از خودشان بوده است امر به خانه سازى براى بنى اسرائيل ابتداء به اضلال، بر خداوند محال است ولى اضلال براى مجازات محال نيست و مال و زينت دادن به فرعونيان از اين باب بوده است استجابت نفرين موسى و هارون عليه فرعونيان ايمان آوردن فرعون در آستانه هلاكت، و مردود بودن ايمان و توبه او اشاره به رابطه نفس و بدن و بيان اينكه انسانيت انسان به نفس او است و بدن، مركب و ابزار كار نفس است وجوهى كه در معناى: ننجيك ببدنك گفته شده و بيان اينكه علت انتساب نجات به بدن فرعون، اتحاد شديد بين نفس و بدن است معناى مبوأ صدق كه در وصف مسكن بنى اسرائيل آمده است و اشاره به مفهومى كه از اضافه اشياء و مفاهيم به كلمه صدق ، استفاده مى‏شود

[سوره يونس(10): آيات 94 تا 103]

ترجمه آيات

بيان آيات

معناى آيه شريفه: فإن كنت في شك مما أنزلنا إليك كه متضمن استشهاد از اهل كتاب براى اثبات اينكه معارف قرآن مجيد آسمانى و حق است، مى‏باشد نكته‏اى كه در مخاطب قرار دادن رسول گرامى(ص) به خطاب: فإن كنت في شك... وجود دارد مراد از حتمى شدن كلمه پروردگار، كه در بيان علت زيانكارى مكذبين آمده است، حتمى شدن عذاب آتش است بر آنها هر انسانى چه به اختيار و چه به اضطرار ايمان مى‏آورد ولى ايمان اضطرارى مقبول نيست معناى استثناء إلا قوم يونس در آيه: فلو لا كانت قرية آمنت... و اشاره به بعض وجوهى كه در معناى اين استثنا گفته شده است اشاره به اينكه ايمان بايد اختيارى و بدون اكراه باشد و بيانى در مورد اينكه هيچ كس جز به اذن خدا ايمان نمى‏آورد و اگر خدا مى‏خواست همه اهل زمين ايمان مى‏آوردند در آيه شريفه: و ما كان لنفس... از شك و ترديد(در مقابل ايمان) به رجس و پليدى تعبير شده است وعده خداوند به نجات دادن مؤمنين از امت اسلام، همانطور كه پيامبران و مؤمنين از امم گذشته را نجات داد
بحث روايتى(رواياتى در ذيل آيه: فإن كنت في شك... قوم يونس...)

(11) سوره هود در مكه نازل شده و مشتمل بر صد و بيست آيه است(120)

[سوره هود(11): آيات 1 تا 4]

ترجمه آيات

بيان آيات توحيد اصلى است متضمن تمامى تفاصيل و جزئيات معانى قرآن. و تمام تفاصيل و فروع قرآن به آن اصل بر مى‏گردد

[سوره هود(11): آيات 5 تا 16]

ترجمه آيات

بيان آيات

معناى جمله: يثنون صدورهم ليستخفوا منه... كه پنهان شدن مشركين براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر(ص) را حكايت مى‏كند روزى دادن به موجودات نيز همچون ايجاد آنان، مختص خداى تعالى و حقى است براى خلق كه خداوند بر خود واجب فرموده است معناى سماء و مراد از سماوات منظور از خلق سماوات و ارض در شش روز(هو الذي خلق السماوات و الأرض في ستة أيام) معناى جمله: و كان عرشه على الماء امورى كه در قرآن به عنوان هدف از خلقت، از آنها ياد شده و از آن جمله است آزمايش و تميز نيكوكار از بدكار استنتاج وجود ملائكه قبل از خلقت آسمانها و زمين، از جمله: و كان عرشه على الماء و بررسى و رد اساس و مبناى اين نظر جهات حسن و مصلحت بر اراده و افعال ما حاكم است و خداوند جل شانه تحت تاثير و حكومت آن جهات و هيچ چيز ديگر نيست مراد كفار از اينكه مساله معاد و بعث بعد از مرگ را سحر خواندند مقصود از كلمه امت در آيه: و لئن أخرنا عنهم العذاب إلى أمة معدودة و وجوهى كه در معناى آن گفته شده است هر نعمتى كه خدا عطا مى‏كند، رحمتى از او است و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتن آن نوميد شده، كفران بورزد انسان تنگ نظر و كوته‏بينان بين است، در شدت و بلا، نوميد و كفور و در نعمت و رفاه، سرمست و بالنده است. جز صابران نيكو كردار... صبر و عمل صالح انسان را از آن دو طبيعت مذموم مى‏رهانند، و صبر و عمل صالح منفك از ايمان نيستند توضيح در باره خطاب به رسول خدا(ص) در: فلعلك تارك بعض ما يوحى إليك... و معنايى كه از اين خطاب فهميده مى‏شود مثالى براى فهم وجه خطاب مذكور و اينكه در آن خطاب بطور جدى احتمال ترك ابلاغ، داده نشده چون و چراى كفار در باره نزول قرآن و جواب خداى تعالى به آنان اگر مى‏پنداريد قرآن افتراء بسته بر خدا است، شما نيز از عهده اين افتراء برآييد! شرحى در مورد اينكه تحدى و مبارزه طلبى قرآن، همه جانبه است و علاوه بر فصاحت و بلاغت شامل معانى و معارف قرآن نيز هست بررسى پاسخ‏هايى كه به اشكال مربوط به اينكه چرا در آغاز، به يك سوره و سپس به ده سوره تحدى شده است، داده‏اند پاسخ ما به اشكال مربوط به اختلاف در پيشنهادهاى قرآن در مواردى كه تحدى و مبارزه طلبى كرده است مقصود از بلاغت قرآن، بلاغت مصطلح بين علماء بلاغت و ادب نيست اختلاف در موارد تحدى، به اختلاف در اغراض و خصوصيات آن موارد بر مى‏گردد عدد ده در: فأتوا بعشر سور مثله خصوصيتى ندارد و دلالت بر كثرت و تعدد دارد طرح اين اشكال كه صرف ناتوانى بشر از آوردن مثل قرآن، دليل بر آن نمى‏شود كه قرآن از ناحيه خدا است. و پاسخ بدان با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردن مثل قرآن، راهى جز يقين به الهى بودن قرآن نمى‏ماند معناى اينكه: قرآن به علم خدا نازل شده و وجوهى كه در اين باره گفته شده است بيان اينكه خطاب در جمله: فهل أنتم مسلمون متوجه مشركين است و رد سخنان ديگرى كه در اين باره گفته شده است مراد از توفيه اعمال(اعمال آنان را به آنان بر مى‏گردانيم) و بيان اينكه نتيجه عمل تابع اسباب و عوامل پديد آورنده عمل است

[سوره هود(11): آيات 17 تا 24]

ترجمه آيات

بيان آيات

معناى بينه و موارد اطلاق و استعمال آن بينه در آيه: أ فمن كان على بينة من ربه... به معناى بصيرت الهى است و جمله مذكور منطبق بر رسول خدا(ص) است معناى شاهد در: و يتلوه شاهد منه و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان به آن اشاره به انطباق شاهد منه در آيه شريفه با امير المؤمنين(ع) و وجوه ديگرى كه مفسرين در باره مراد از شاهد گفته‏اند قرآن چيز نوظهورى نيست و پيش از آن، كتاب موسى(ع) نازل شده، كتابى كه امام و رحمت بود جواب به مشركين به اينكه خود آنان با عقايد و سنن باطل و خرافى خود بر خدا افترا بسته‏اند و توضيح مراد از اينكه در قيامت مشركين بر پروردگارشان عرضه مى‏شوند تمامى منحرفين از راه حق، ستمكار و مفترى بر خدايند مشركين و كفار با كفر خود و جز خدا را ولى گرفتن، از قدرت و سلطه خداى تعالى و ولايت او خارج نگشته‏اند و عذابشان دو برابر مى‏شود توضيحى در باره اينكه كفار آيات خدا را نمى‏بينند و انذارها و تبشيرها را نمى‏شنوند معناى خسران نفس و ضلال و گم شدن مفتريات و مراد از اينكه كفار در آخرت اخسرون هستند معناى اخبات و مراد از اخبات مؤمنين به سوى خدا و بيان اينكه وصف: و أخبتوا إلى ربهم در آيه شريفه، به طايفه خاصى از مؤمنين اشاره دارد

[سوره هود(11): آيات 25 تا 35]

ترجمه آيات

بيان آيات

نوح(ع) نذير مبين بوده و رسالتش باز داشتن مردم از عبادت غير خدا و انذارشان از عذاب بوده است انگيزه بت پرستى قوم نوح(ع) و محاجه آن جناب با آنان در سطح فهمشان خروج از اسلام، خروج از نظام آفرينش است و عذاب و هلاكت در پى دارد دليل اول توانگران و اشراف قوم نوح(ع) كه در رد دعوت آن حضرت استدلال كردند به اينكه او نيز چون آنان بشر است استدلال دوم قوم نوح(ع) در رد دعوت آن جناب به اينكه افراد پا برهنه و مستمند و پست به تو ايمان آورده‏اند! سومين سخن قوم نوح(ع) در برابر آن جناب و مؤمنين به او، اين بود كه گفتند: برترى و امتيازى در شما نمى‏بينيم سخن ديگر قوم نوح(ع) خطاب به نوح و پيروانش: ما شما را دروغگو مى‏پنداريم جواب نوح(ع) به استدلال اول قوم خود كه گفتند: ما نراك إلا بشرا مثلنا نفى اجبار و اكراه در دين، در شريعت نوح كه كهن‏ترين شرايع است تشريع شده بود جواب نوح(ع) به اين سخن قوم خود كه مؤمنين به او را پست و ضعيف توصيف كردند، به اينكه او آنان را از خود نمى‏راند و حساب همه با خدا است پاسخ نوح(ع) به اين حجت اشراف قوم خود كه به نوح(ع) و پيروانش گفتند ما در شما برترى و فضلى بر خود نمى‏بينيم پندارهاى جاهلانه عوام الناس در باره انبياء(ع) و توقعات نابجايشان از آنان
گفتارى فلسفى و قرآنى پيرامون قدرت انبياء و اولياء(پيرامون قدرت انبياء و اولياء به اذن خدا، عدم استقلال ممكنات از واجب الوجود، نه در ذات و نه در آثار) بحث روايتى(دو روايت در ذيل آيه: لا ينفعكم نصحي... و أم يقولون افتراه... )

[سوره هود(11): آيات 36 تا 49]

ترجمه آيات

بيان آيات

قطع اميد از ايمان آوردن قوم نوح(ع) مراد از خطاب خداوند به نوح(ع): كشتى را پيش چشمان ما و به وحى ما بساز و... مسخره كردن قوم نوح(ع)، كشتى ساختن او را و جواب آن حضرت به آنان معناى جمله: و فار التنور و اقوال مختلفى كه در معناى تنور و فوران آن گفته‏اند معناى جمله: بسم الله مجراها و مرساها و احتمالاتى كه در باره مفردات اين جمله و معناى آن ذكر شده است گفتگوى نوح(ع) كه از كفر درونى پسرش اطلاع نداشت، با او اتمام عذاب، و امر تكوينى خداى تعالى به سكون و آرامش زمين و آسمان(يا ارض ابلعى ماءك و...) نكاتى ادبى و بلاغت شگفتى كه در آيه: و قيل يا أرض ابلعي ماءك و يا سماء أقلعي... ديده مى‏شود دلسوزى نوح(ع) براى پسرش - در قالب استفسار از خداى تعالى - و ادبى كه آن حضرت در سخن گفتن در باره پسرش، در برابر احكم الحاكمين به كار برده است مراد از اينكه پسر نوح(ع) از اهل آن حضرت نبوده است(إنه ليس من أهلك) چند قول ديگر پيرامون مراد از جمله: إنه ليس من أهلك منظور از اينكه پسر نوح(ع)، عملى غير صالح است(إنه عمل غير صالح) بيان اينكه نوح(ع) تقاضاى نجات فرزند خود را نكرد و نهى: فلا تسئلن ما ليس لك به علم تسديد الهى بوده كه همواره انبياء(ع) از آن برخوردار، و معصوم از خطا و لغزش بوده‏اند نمونه‏هايى از نهى از عملى كه واقع نشده است بيان اينكه اين كلام نوح(ع) كه به خدا عرض كرد: و إلا تغفر لي و ترحمني أكن من الخاسرين اظهار شكر است خطاب و امر به هبوط به نوح(ع) و همراهانش، دومين امر به هبوط به بشر، بعد از امر به هبوط آدم(ع) بوده است مراد از جمله: و على أمم ممن معك در خطاب خداوند به نوح(ع)

چند بحث قرآنى، روايتى، تاريخى و فلسفى پيرامون داستان نوح(ع)

1 - اجمالى از اصل داستان 5 - در تواريخ و اسطوره‏هاى ساير ملل در باره طوفان چه آمده است؟

[سوره هود(11): آيات 50 تا 60]

ترجمه آيات بحث روايتى(روايتى در تفسير جمله: إن ربي على صراط مستقيم و اشاره به روايات راجع به قوم هود)

[سوره هود(11): آيات 69 تا 76]

ترجمه آيات

[سوره هود(11): آيات 77 تا 83]

ترجمه آيات

[سوره هود(11): آيات 84 تا 95]

ترجمه آيات

جلد يازدهم

ادامه سوره هود

[سوره هود(11): آيات 100 تا 108]

ترجمه آيات

بيان آيات

دو احتمال در معناى: أنباء القرى مراد از اينكه آلهه مشركين جز بر هلاكت و تباهى خوانندگان خويش نيفزودند اشاره به وجود ارتباط بين اعمال سابق و لاحق انسان و نيز ارتباط بين اعمال هر فرد و گروه با اعمال ديگران و لزوم رسيدگى به اعمال همگان در روزى كه همه جمعند عالم برزخ منزلگاه موقتى است و جنبه تمهيدى براى روز قيامت و بهشت و دوزخ جاودانه دارد چند وجه در معناى: يوم يأت در آيه شريفه در روز قيامت حقايق براى همگان واضح شده، توهم استقلال اسباب و وسائط زائل مى‏گردد معناى جمله: يوم يأت لا تكلم نفس إلا بإذنه و بيان اينكه تكلم در قيامت از سنخ تكلم در اين دنيا نمى‏باشد بيان اينكه دروغ گفتن مشركين در روز قيامت از باب ظهور ملكات است وجه جمع بين آياتى كه تكلم در روز قيامت را اثبات مى‏كنند با آياتى كه آن را نفى و انكار مى‏كنند وجوهى كه ديگران در اين باره گفته‏اند معناى جمله فمنهم شقي و سعيد و اشاره به معناى تقسيم انسانها به سعادتمند و شقاوتمند نقد و رد سخن فخر رازى كه گفته است سعادت و شقاوت آدمى به حكم خدا و لازم لا ينفك او است بيان اينكه قضا و قدر الهى و علم او به اعمال انسان منافاتى با اختيارى بودن اعمال انسان ندارد معناى خلود و مشتقات آن دو اشكال كه در تحديد خلود جهنم و بهشت به دوام آسمانها و زمين در آيه خالدين فيها ما دامت السماوات و الأرض به نظر مى‏رسد و جواب آن وجوه ديگرى كه در باره تحديد خلود در آيه شريفه ذكر شده است معناى استثناء: إلا ما شاء ربك در دو آيه مربوط به بهشتيان و دوزخيان وجوه مختلف ديگر در مورد مراد از استثناء فوق الذكر اشاره به نكته لطيفى كه از آيه: و أما الذين سعدوا... استفاده مى‏شود وجه جمع بين جمله: إلا ما شاء ربك و عطاء غير مجذوذ در آيه شريفه و اشاره به لزوم خلود بهشتيان در بهشت و عدم لزوم خلود دوزخيان در دوزخ

[سوره هود(11): آيات 109 تا 119]

ترجمه آيات

بيان آيات

بت پرستى پايه و مبنايى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت جمله! و لو لا كلمة سبقت... بر تاخير عذاب اهل باطل، كه در امر دين اختلاف كردند، تا فرا رسيدن قيامت اشاره به اينكه شك و ترديد يهوديان در اصالت و صحت تورات موجه بوده است معنا و موارد استعمال واژه‏هاى: قيام ، اقامه و استقامت معناى جمله: فاستقم كما أمرت معناى ركون و مراد از ركون به سوى ستمكاران كه در آيه: و لا تركنوا إلى الذين ظلموا... از آن نهى شده است منظور از: الذين ظلموا كه از اعتماد و تمايل به آنان نهى گرديده است سخن صاحب المنار در باره مراد از: الذين ظلموا و نقاط ضعف آن سخن آيه شريفه: و لا تركنوا... متضمن نهى از تمايل به ستمكاران چه از اهل كتاب و چه از موحدين و مسلمين مى‏باشد ركون به اهل ظلم اخص از ولايت كفار است و مراد از آن اعتماد و مماشات در امر دين و حيات دينى است نه مطلق ركون و اعتماد سخنى ديگر از صاحب المنار در باره متعلق نهى از ركون به ظالمين و مصاديق ركون به اهل ظلم و اشكال وارد بر آن اشاره به فرق بين ميل به ظالمين و مصاديق مباشرت در ظلم امر به نماز و صبر كه مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند معناى اختلاف و مشتقات ديگر ماده خلف در قرآن كريم اختلافات ناشى از هواهاى نفسانى(مانند اختلاف در دين) مذمت شده نه اختلافات طبيعى كه در حيات نوع انسان گريزى از آن نيست جمله و لا يزالون مختلفين راجع به اختلاف در دين خواهد بود مذمت اختلاف، از جهت لوازم آن يعنى تفرق و اعراض از حق است رحمت الهى كه همان هدايت الهى و منتهى به سعادت آدمى است غايت خلقت انسان مى‏باشد(و لذلك خلقهم) خلاصه آنچه كه از تدبر در معناى دو آيه شريفه: و لو شاء ربك... و إلا من رحم ربك... استفاده مى‏شود و اشاره به وجوهى كه در معناى آن دو آيه گفته شده است

(12) سوره يوسف مكى است و صد و يازده آيه دارد(111)

[سوره يوسف(12): آيات 7 تا 21]

ترجمه آيات

بيان آيات

توضيحى در اين مورد كه چگونه براى سائلان، در داستان يوسف و برادرانش نشانه‏هايى الهى هست مراد پسران يعقوب(عليه السلام) در جمله: إن أبانا لفي ضلال مبين ضلالت در امر زندگى است نه در دين بيان يكى از مفسرين در توجيه كلام پسران يعقوب: إن أبانا لفي ضلال مبين و اشكالات آن وجوه بى اساس ديگرى كه در اين باره گفته شده است گفتگو و مشاوره برادران يوسف(عليه السلام) در مورد يوسف(عليه السلام) و از ميان بر داشتن او توبه‏اى كه همزمان با عزم بر گناه قصد شود، توبه حقيقى نيست پيشنهادى كه برادران تصويب كردند: يوسف را مكشيد، او را در ته چاه بيفكنيد گفتگوى برادران يوسف(عليه السلام) با پدر براى بردن او و اجراى قصد سوء خود نكته‏اى كه در آيه: فلما ذهبوا به... به كار رفته و بر عظمت حادثه دلالت دارد توضيح معناى جمله: و أوحينا إليه لتنبئنهم بأمرهم هذا... و اشاره به وجوه متعدد ديگرى كه در معناى آن گفته شده است بيان معناى كلمه: نستبق در آيه: قالوا يا أبانا إنا ذهبنا نستبق...
بحث روايتى روايتى از امام سجاد(عليه السلام) در باره داستان يوسف و اينكه علت ابتلاء يعقوب به فراق يوسف قصور در اطعام مسكينى بوده است

[سوره يوسف(12): آيات 22 تا 34]

ترجمه آيات

بيان آيات بيان آيات مربوط به يوسف(عليه السلام) در خانه عزيز مصر مراد از جمله: لما بلغ اشده

بيان آيات

نكات موجود در گفتگوى يوسف(عليه السلام) و همسر عزيز با عزيز مصر بعد از فرار يوسف(عليه السلام) از قصد سوء زليخا شاهدى كه براى روشن شدن حقيقت ارائه طريق كرد چه كسى بوده و چرا از او به شاهد تعبير شده نه به قائل معناى جمله: يوسف أعرض عن هذا و استغفري لذنبك... كه گفته عزيز مصر است بعد از روشن شدن تقصير همسرش گفتگوى ملامت آميز زنان شهر در باره عشق زليخا به يوسف و تدبيرى كه زليخا با ترتيب دادن ميهمانى و... براى رهايى از زخم زبان آنان انديشيد اشاره به شدت و سختى وارد بر يوسف(عليه السلام) در مجلس ميهمانى و پناه بردن آن حضرت به خداى تعالى عكس العمل زنان مصر با ديدن يوسف(عليه السلام) و توضيح اينكه گفتند: ما هذا بشرا إن هذا إلا ملك كريم اعتراف همسر عزيز در جمع زنان مصر و تهديد صريح يوسف(عليه السلام) به حبس و خوارى مناجات و استغاثه يوسف(عليه السلام): رب السجن أحب إلي... علاوه بر همسر عزيز، ديگر زنان مصر كه يوسف را ديدند نيز به او دل باخته و وى را به سوى خود خوانده بوده‏اند

بحثهايى پيرامون تقواى دينى و درجات آن در چند فصل 1 - قانون و اخلاق كريمه و توحيد

[سوره يوسف(12): آيات 43 تا 57]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در ذيل آيات مربوط به رؤياى ملك مصر و تعبير آن به وسيله يوسف و اثبات بى گناهى آن حضرت و عزت يافتن او)

[سوره يوسف(12): آيات 63 تا 82]

ترجمه آيات

بيان آيات بيان و شرح آياتى كه بازگشتن برادران يوسف را نزد پدر و آوردن برادر تنى يوسف(عليه السلام) و نگاه داشتن او توسط يوسف را حكايت مى‏كنند

مراد يعقوب(عليه السلام) از جمله: فالله خير حافظا و هو أرحم الراحمين معناى توسل به خدا، لغو و بى اثر دانستن اسباب و وسائط نيست سبب اينكه يعقوب(عليه السلام) به پسران خود سفارش كرد از يك دروازه وارد نشوند سه نكته در باره توكل كه از آيه شريفه: و قال يا بني... استفاده مى‏شود معناى جمله: ما كان يغني عنهم من الله من شي‏ء... علم موهبتى به يعقوب(عليه السلام) - و إنه لذو علم لما علمناه - اكتسابى نبوده و نتيجه اخلاص در توحيد است توضيح در مورد جمله: أيتها العير إنكم لسارقون و اينكه اين جمله افتراء مذموم و محرمى كه يوسف(عليه السلام) به برادران زده باشد نيست پيمانه ملك گم شده است! كيفر سارق معين شده، پيمانه از بار و بنه بنيامين(برادر ابوينى يوسف(عليه السلام) يافته مى‏شود! مراد از اينكه يوسف(عليه السلام) نمى‏توانست بر مبناى كيش مصريان برادر را نزد خود نگاه بدارد و معناى جمله: فوق كل ذي علم عليم گفتگوى يوسف(عليه السلام) با برادران پس از آنكه پيمانه گمشده از بار و بنه بنيامين يافته شد گفتگوى برادران: چگونه بدون بنيامين نزد پدر باز گرديم؟ يكى از برادران: نزد پدر باز گشته بگوييد پسرت دزدى كرد و و ما شهدنا إلا بما علمنا... و ما كنا للغيب حافظين

[سوره يوسف(12): آيات 83 تا 92]

ترجمه آيات

[سوره يوسف(12): آيات 93 تا 102]

ترجمه آيات

(13) سوره رعد

[سوره الرعد(13): آيات 7 تا 16]

ترجمه آيات

بيان آيات

مقصود كافران از اينكه گفتند: چرا از جانب پروردگارش آيتى بر او نازل نمى‏شود و خطاب تو فقط بيم دهنده هستى در جواب خواسته نابجاى آنان معناى اينكه خداوند آنچه رحم‏ها كم و زياد مى‏كنند را مى‏داند و بعضى وجوهى كه در اين باره گفته شده است هر موجودى به امر و حكم خدا، محدود به حد و مقدارى است معناى غيب و شهادت و اينكه خداوند عالم الغيب و الشهادة است و جز خداى سبحان كسى غيب نمى داند معناى كبير و متعال بودن خداى تعالى مراد از اينكه انسان پى گيرندگانى(نگهبانانى) دارد كه او را از امر خداوند حفظ مى‏كنند(له معقبات...) مقصود از جمله: إن الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم بين اعمال خير و آثار نيك خارجى ملازمه هست ولى بين اعمال شر و آثار سوء آنها ملازمه نيست پنج مساله راجع به: حافظ بودن خداوند، تغيير وضع اقوام با تغيير در انفس ايشان و... كه از آيه شريفه: له معقبات... روشن مى‏شود جهت و حكمت وجود تلازم بين اعمال صالح و نعمت‏ها و بهره‏مندى‏ها اختلاف شديد مفسرين در معناى آيه شريفه: له معقبات... معناى دعا و بيان اينكه حق دعا(دعاى مستجاب) براى خدا است و در برابر او نه غير او تمثيلى كه حال كسى را كه غير خدا را مى‏خواند بيان مى‏كند تسبيح، سجود سؤال و قنوت آنچه در آسمان‏ها و زمين است، تعابير مختلفى است از ذلت حقيقى همه چيز در برابر خداى تعالى تذلل و تواضع همه موجودات در برابر خدا ذاتى و به طوع است ولى در مورد انسان تسليم و تذلل به كره متصور است وجه اينكه سجود موجودات براى خدا، به صبح و شام اختصاص داده شده است و وجه اسناد سجود به سايه‏ها جهت اختصاص جمله: و يسبح الرعد بحمده به بيان تسبيح رعد توحيد خالق به معناى توحيد رب است و با اعتقاد به وحدانيت خالق، اعتقاد به ربوبيت ارباب و آله مورد ندارد

[سوره الرعد(13): آيات 17 تا 26]

ترجمه آيات

بيان آيات

وصف طريق حق و باطل و بيان حال اهل حق و باطل با ذكر يك مثال: أنزل من السماء ماء... معناى حق و باطل بودن موجودات و افعال حوادث خارجى در عالم شهادت، خود مثل‏هايى هستند كه ارباب بصيرت را به حقايق عالم غيب رهنمون مى‏سازند چند مطلب راجع به كليات معارف الهى كه از مثل كف، در آيه شريفه، استفاده مى‏شود هيچ امر حقى معارض و مزاحم حق ديگر نيست منظور از حسنى كه اجابت كنندگان دعوت پروردگارشان داراى آن هستند وصف گروندگان به حق و أولوا الألباب و مقايسه آنان با جاهلان به حق اشاره به اينكه حجت الهى فقط از طريق فطرت تمام نمى‏شود و محاسبه و مؤاخذه، فرع بر تشريع و ابلاغ است فرق ميان خشيت و خوف و موارد استعمال هر يك معناى: صبروا ابتغاء وجه ربهم و اشاره به اينكه جهت عمل و الهى بودن آن مقصود حق گرايان مى‏باشد وجوهى كه در باره جهت اختلاف در بيان وصف اولوا الألباب گفته شده است معناى اينكه اولوا الألباب و پذيرندگان حق را عقبى الدار و عهد شكنان و مفسدان را سوء الدار است مژده به صله رحم كنندگان كه با ارحام صالح خويش در بهشت عدن جمع خواهند شد معناى جمله: و ما الحياة الدنيا في الآخرة إلا متاع

[سوره الرعد(13): آيات 27 تا 35]

ترجمه آيات

بيان آيات هدايت به دست خدا است و صرف وجود آيت معجزه سبب ايمان آوردن نيست

اشاره به معناى ايمان و بيان اينكه ايمان صرف ادراك نيست، بلكه عبارتست از ادراك توأم با تسليم و قبول قلبى معناى ترس از خدا و توضيح اينكه چرا با ياد خدا هم خشيت و ترس و هم سكون و اطمينان قلبى حاصل مى‏شود توضيحى در باره اينكه دلها فقط به ذكر خدا آرام مى‏گيرد(ألا بذكر الله تطمئن القلوب) و اينكه مراد از ذكر اعم از ذكر لفظى است مراد از حيات طيبه و معيشت طوبى كه از آثار اطمينان و آرامش قلب است معناى جمله: إليه متاب هدايت و ضلالت به دست خدا است و بدون مشيت او شگفت‏ترين آيات الهى نيز اثرى در هدايت گمراهان نخواهد داشت وجوهى كه در معناى آيه شريفه: و لو أن قرآنا سيرت به الجبال... بل لله الأمر جميعا گفته شده است سه وجه در معناى آيه: أ فلم ييأس الذين آمنوا أن لو يشاء الله لهدى الناس جميعا تهديد كفارى كه در ابتداى دعوت اسلام انكار و دشمنى پيشه كردند به نزول مصيبت‏ها معناى قائم بودن خداى تعالى بر هر نفس و به آنچه مى‏كند احتجاجى بى سابقه عليه مشركين: اوصاف و فضائل شركاى خدا را بيان كنيد. وعده به مؤمنان در مقابل وعيدى كه به كافران داده شد

[سوره الرعد(13): آيات 36 تا 42]

جلد دوازدهم

(14) سوره ابراهيم مكى است و 52 آيه دارد

[سوره إبراهيم(14): آيات 1 تا 5]

ترجمه آيات

بيان آيات خلاصه و برداشتى از آيات سوره ابراهيم

بحث روايتى(رواياتى در بيان مراد از ايام الله)

[سوره إبراهيم(14): آيات 6 تا 18]

ترجمه آيات

بيان آيات

بيان اينكه آيه: و إذ تأذن ربكم... از سخنان موسى(ع) در ياد آورى ايام الله به بنى اسرائيل است معناى اين كلام موسى(ع) كه فرمود: اگر شما و تمامى اهل زمين كافر شويد خدا غنى و حميد است شرح معناى آيه: أ لم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم... كه تكذيب انبياء(ع) توسط اقوام پيشين را حكايت مى‏كند و اقوال مفسرين در معناى اين آيه توضيح برهانى كه از جمله: يدعوكم ليغفر لكم... براى اثبات نبوت عامه استفاده مى‏شود معناى جمله: ليغفر لكم من ذنوبكم و وجوهى كه در مورد حرف من در اين جمله گفته شده است توضيحى در باره معجزه در بيان جمله: فاتوا بسلطان مبين پاسخ انبياء(ع) در مقابل مكذبان كه گفتند شما چون ما بشر هستيد، و سلطان مبين(معجزه) مطالبه كردند معناى جمله: و ما لنا ألا نتوكل على الله... و على الله فليتوكل المتوكلون در گفتگوى انبياء(ع) با مكذبان توضيح معناى عود در تهديد كفار خطاب به پيامبران(ع) و مؤمنان: أو لتعودن في ملتنا پاسخ خداوند در مقابل تهديد كافران مكذب: لنهلكن الظالمين و لنسكننكم الأرض...
بحث روايتى(رواياتى در باره شكر نعمت و چند روايت ديگر در ذيل آيات گذشته)

[سوره إبراهيم(14): آيات 19 تا 34]

ترجمه آيات

بيان آيات

اشاره به معناى حق و بيان اينكه مراد از حق بودن خلقت آسمانها و زمين هدفدار بودن عالم هستى است بيان جمله: إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد و پاسخ به يك سؤال در اين مورد معناى جمله: و برزوا لله جميعا سخن شيطان با پيروان خود، در قيامت معناى اينكه در قيامت شيطان به اتباع خود مى‏گويد: خدا به شما وعده حق داد و من به شما وعده دادم ولى وفا نكردم بيان اينكه شيطان بر مردم سلطه‏اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى‏كند و سلطه‏اش فرع و نتيجه اجابت دعوت او است بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت انسان مختار است و خود مسئول نيك و بد اعمال خويش است وجوهى كه در مورد تركيب و معناى آيه: أ لم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة... گفته شده است موارد اختلاف مفسرين در بيان معنى و مفاد مفردات آيه فوق الذكر كلمه طيبه‏اى كه به شجره طيبه مثل زده شده اعتقادات قلبى صحيح(توحيد) است كه اخلاق حسنه و عمل صالح فروع و شاخه‏هايش مى‏باشند مقصود از كلمه خبيثه كه به شجره خبيثه تشبيه شده شرك به خدا است آغاز و ادامه هدايت مؤمنين از ناحيه خداوند است(يثبت الله الذين آمنوا بالقول الثابت چند معناى ديگر كه براى آيه: يثبت الله الذين آمنوا... ذكر كرده‏اند حكايت حال سردمداران و بزرگان ضلالت و ظلم كه كفران نعمت كرده مردم خود را به هلاكت كشاندند انگيزه اصلى مشركين در شرك ورزيدن به عمد و اختيار وجه جمع بين دو آيه‏اى كه يكى وجود دوستى را در قيامت اثبات و ديگرى نفى مى‏كند استدلال بر اختصاص ربوبيت براى خدا به اختصاص تدبير عام موجودات به او معناى سخر لكم الفلك و سخر لكم الأنهار معناى سؤال و توضيح مراد از جمله: آتاكم من كل ما سألتموه: خداوند از تمام آنچه از او خواستيد به شما داد توضيحى در باره اينكه نعمت‏هاى الهى قابل شمارش نيست(و إن تعدوا نعمت الله لا تحصوها)

[سوره إبراهيم(14): آيات 35 تا 41]

ترجمه آيات

بيان آيات انعام به فرزندان ابراهيم(ع)، نمونه‏اى ديگر از انعام‏هاى خداى عزيز و حميد

استظهار اينكه ابراهيم(ع) دو بار از خداوند براى مكه امنيت طلبيده است امنيتى كه ابراهيم(ع) براى مكه خواست امنيت تشريعى بوده است توضيحى در مورد اينكه آن جناب از خدا خواست او و فرزندانش را از بت پرستى دور بدارد: و اجنبني و بني أن نعبد الأصنام مقصود از بنى كه ابراهيم(ع) براى خود و آنان دورى از پرستش بتها را درخواست نمود مراد از تبعيت در جمله: فمن تبعني فإنه مني پيروى هم در اعتقاد و هم در عمل است ابراهيم(ع) پيروى و تبعيت را ملاك انتساب افراد به خود دانسته است بى‏پايگى اشكالاتى كه در باره دعاى ابراهيم(ع) مطرح شده و از آن جمله اينكه گفته‏اند چگونه آن جناب دعاى غير مستجاب كرده و براى همه فرزندان خود دورى از شرك را خواسته است؟ ضعف وجوهى كه در جواب به اين سؤال كه چگونه ابراهيم(ع) با اينكه معصوم بوده درخواست دورى از شرك را كرده است؟ گفته شده است نقل و رد وجوهى كه در پاسخ به اين شبهه كه چرا ابراهيم(ع) براى مشركين طلب مغفرت نموده؟ گفته‏اند دعاى ابراهيم(ع) كه عرض كرد: ربنا إني أسكنت... بعد از بناى كعبه و ساخته و آباد شدن مكه بوده است اشاره به اينكه اعمال از جهت احتياج به اذن و مشيت خدا هستند به خدا و از جهت تصدى و صدور مستند به عامل است دعاى ابراهيم(ع) براى پدر و مادرش در اواخر عمر دلالت مى‏كند بر اينكه آزر پدر ابراهيم نبوده است
بحث روايتى(رواياتى در ذيل آياتى كه دعاى ابراهيم(ع) را حكايت مى‏كنند)

(15) سوره حجر مكى است و 99 آيه دارد.

[سوره الحجر(15): آيات 1 تا 9]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در مورد خروج موحدان عاصى از جهنم و بقاء كافران در آن در ذيل آيه: ربما يود...

گفتارى در چند فصل در مصونيت قرآن از تحريف

فصل اول در بيان اينكه قرآن عصر حاضر همان قرآن نازل بر پيامبر اسلام(ص) است فصل دوم: رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند فصل چهارم: در باره جمع و تاليف قرآن و جمع بين رواياتى كه برخى بر جمع قرآن در زمان پيامبر(ص) و برخى بعد از آن حضرت دلالت دارند فصل پنجم:: گرد آورى مصاحف مختلف و جمع و تدوين قرآن بر اساس يك قرائت در زمان عثمان فصل هفتم: رد روايات انساء كه از طرق عامه وارد شده و بر منسوخ التلاوه شدن پاره‏اى از آيات وحى دلالت مى‏كنند

[سوره الحجر(15): آيات 26 تا 48]

ترجمه آيات

بيان آيات

معناى خلقت انسان از: صلصال من حمإ مسنون توضيحاتى در باره معناى لغوى جن ، مراد از جن - در مقابل انس - جن و جان معناى كلمه بشر و نكته‏اى كه در التفات از تكلم به غيب در آيه: و إذ قال ربك هست معناى سويته و نفخت فيه من روحي و توضيحى در مورد رابطه بين روح و بدن معناى كلمه بشر و نكته‏اى كه در التفات از تكلم به غيب در آيه: و إذ قال ربك هست توضيح مفاد لعن بر شيطان به نحو مطلق در عليك اللعنة و لعن بر او با اضافه لعن به خدا در عليك لعنتي وجه تقييد و تحديد لعنت بر شيطان تا روز جزا در: إن عليك اللعنة إلى يوم الدين ملائكه مامور به سجده(تواضع و خدمت) بر نوع بشر بودند و ابليس با اباء از سجده بر آدم، از خضوع در برابر نوع بشر استنكاف ورزيد بيان اينكه يوم الوقت المعلوم كه خدا تا آن روز به شيطان مهلت داده روز قيامت نيست بلكه روزى است كه جز خدا كسى پرستش نمى‏شود و بساط كفر و فسوق برچيده مى‏شود معناى جمله: رب بما أغويتني... و توضيح در مورد اسناد اغواء به خدا و بيان اينكه مقصود از اغواى خداوند شيطان را، اغواى مجازاتى است نه ابتدايى وجوهى كه مفسران براى توجيه حمل جمله: بما أغويتني بر اضلال ابتدايى خدا ذكر كرده‏اند غفلت اين مفسران از اينكه دنيا دار امتحان است و وجود داعى به شر و داعى به خير لازمه امتحان و تميز خبيث از طيب است معناى جمله: لأزينن لهم في الأرض و دلالت آن بر اينكه زمين ظرف اغواى شيطان است و آدم در خوردن از شجره ممنوعه، از امر ارشادى سرپيچى كرده بوده است نه از امر مولوى مراد از عباد مخلصين كه از اغواى شيطان مصون هستند معناى بر خدا بودن راه شيطان(هذا صراط علي مستقيم) اينست كه اغواء و اضلال شيطان نيز خارج از حيطه قدرت و حكم و قضاى خدا نيست آيه: إن عبادي ليس لك عليهم سلطان... متضمن سه جواب به ابليس است ابليس در اغواء عباد مستقل نبوده اغواى او مجازات غاوين بوده و مستند به سلطنت الهى است بيان اينكه اثبات سلطنت و ولايت براى ابليس، با سلطنت مطلقه خدا و با عدالت او منافات ندارد معناى اينكه جهنم هفت در دارد: لها سبعة أبواب... متقين در آيه: إن المتقين في جنات... اعم از مخلصين در آيه: إلا عبادك منهم المخلصين است رد و ابطال سخن فخر رازى كه گفته است مراد از متقين كسانى است كه از شرك بپرهيزند و بيان اينكه تسميه به وصف متقين در مورد دارايان ملكه پرهيز از محرمات الهى صادق است قضاهاى رانده شده قضاهاى رانده شده‏اى كه در قرآن حكايت شده است

[سوره الحجر(15): آيات 85 تا 99]

ترجمه آيات بحث فلسفى در چگونگى تكليف و دوام آن

(16) سوره نحل مكى است و 128 آيه دارد

[سوره النحل(16): آيات 1 تا 21]

ترجمه آيات

بيان آيات مفاد كلى سوره نحل و بيان اينكه آيات صدر سوره در مدينه و آيات ذيل آن در مكه نازل شده است

مراد از امر خدا و معناى أتى أمر الله فلا تستعجلوه و وجوهى كه در اين باره گفته شده است اشاره به آنچه كه از آيات قرآنى در باره حقيقت روح استفاده مى‏شود و بيان معناى آيه: ينزل الملائكة بالروح من أمره... وجوه مختلفى كه مفسران در پيرامون معناى آيه فوق ذكر كرده‏اند منوط شدن انزال ملائكه بر پيامبران به مشيت خدا، به معناى انتخاب و برگزيدن رسولان بدون مرجح و لياقت و استعداد نيست اشاره به رابطه بين عقيده و عمل و بيان اينكه پيامبران هم در صدد اصلاح عقائد بوده‏اند و هم اعمال. و انذار ايشان دو مرحله داشته است: أنه لا إله إلا أنا و فاتقون خلقت و ايجاد موجودات(آيات) دليل بر الوهيت و نعمت بودن(به كار آمدن هر موجود براى موجود ديگر) دليل بر ربوبيت و تدبير خداى تعالى است غرض از ذكر اينكه خلقت انسان از نطفه‏اى ناچيز است بيان بى‏شرمى و وقاحت بشر است بر خدا است كه قصد سبيل(راه هدايت) را معين و روشن كند(و على الله قصد السبيل...) بيان اينكه راه ضلالت در حقيقت راه نيست و امرى عدمى است و بحث معتزله و اشاعره در جواز يا عدم جواز اسناد خلق آن به خداوند بى‏مورد است اركان سه گانه الوهيت و ربوبيت: خالق بودن، منعم بودن و عالم بودن به درون و برون انسان بيان نكته‏اى كه در تعليل و إن تعدوا نعمة الله لا تحصوها به إن الله لغفور رحيم وجود دارد و اشاره به ارتباط بين مفهوم نعمت با رحمت و مغفرت

[سوره النحل(16): آيات 22 تا 40]

ترجمه آيات

بيان آيات

اعتقاد به معاد لازمه توحيد كامل است بيان اينكه گمراه كنندگان همانند بار گناهان ناشى از اضلالشان را بر دوش مى‏كشند وجه جمع بين آيه: ليحملوا أوزارهم... و من أوزار الذين يضلونهم بغير علم با آياتى مانند: لا تزر وازرة وزر أخرى مقصود از كسانى كه علم داده شده‏اند در آيه: قال الذين أوتوا العلم... معصومين عليهم السلام هستند معناى آيه: قيل للذين اتقوا ما ذا أنزل ربكم قالوا خيرا و مراد از للذين اتقوا معناى طيب و طاهر و مقصود از طيب بودن متقين در حال توفى و مرگ اشكالى كه بر جمله: لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شي‏ء كرده و گفته‏اند امر عدمى(عبادت نكردن) متعلق مشيت قرار نمى‏گيرد و جواب آن تقرير و تبيين استدلال مشركين براى بت پرستى خود به اينكه اگر مشيت خدا بر ترك بت پرستى تعلق گرفته بود ما بت نمى‏پرستيديم پاسخ به دليل مشركين: تنها وظيفه پيامبران بلاغ مبين است و مشيت خدا بر هدايت انسان مشيت تشريعى و بسته به اختيار انسان است نه تكوينى و خارج از اختيار اشاره به اينكه همه امت‏ها به دو طايفه هدايت يافته و گمراه منقسم بوده‏اند و بيان اينكه هدايت خدا پاداش احسان در عمل، و اضلال خدا مجازات ضلالت خود عبد است توضيح اينكه ضلالت امر عدمى است و نمى‏توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است عدم صحت استفاده‏هايى كه هر يك از جبريون و مفوضه خواسته‏اند در جهت اثبات مذهب خود از استدلال مشركين بكنند در قيامت ياورانى هستند كه مشركين از يارى آنها بهره‏مند نمى‏شوند اينكه در روز قيامت حق و حقيقت در موارد اختلاف در معارف دينى به عيان روشن مى‏شود از معرفات قيامت است اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى تعالى به: قول، كلمه، امر، اراده و قضاى خدا و بيانى در باره عدم تخلف اشياء از امر خدا(أن نقول له كن فيكون)

[سوره النحل(16): آيات 41 تا 64]

ترجمه آيات

بيان آيات

مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامي است توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل به جهت دخالت اين دو صفت در رسيدن به حسنه در دنيا است مفاد آيه: و ما أرسلنا من قبلك إلا رجالا... حصر رسالت در بشر عادى است معنا و موارد استعمال كلمه: ذكر مراد از اهل ذكر در فسئلوا أهل الذكر و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند معنا و مفاد آيه: و أنزلنا إليك الذكر لتبين للناس ما نزل إليهم... و وجوهى كه مفسرين در تفسير آن گفته‏اند حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او(ائمه) عليهم الصلاة و السلام انذار و تهديد مشركين كه از در مكر به خدا و پيامبرانش گناه مى‏كردند(مكروا السيئات) مراد از اخذ در تقلب و اخذ بر تخوف كه مشركين بدان تهديد شده‏اند گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خدا است سجده جنبندگان آسمان‏ها و زمين براى خدا به معناى خضوع و تذلل آنان در برابر خدا است معنا و موارد استعمال تكبر و استكبار و توضيحى در باره استكبار در مقابل مخلوق و در مقابل خالق(به حسب ذات و به حسب عمل) غافل نبودن از خدا و خوف از مقام الوهيت او عدم استكبار ذاتى و انجام دادن آنچه به ايشان امر مى‏شود عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان است رد استدلال برخى به آيه: يخافون ربهم... براى قول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند و افضل از بشر هستند مقصود از جمله: لا تتخذوا إلهين اثنين و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفاده مى‏شود لازمه مالكيت مطلقه خدا اينست كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد(له الدين واصبا) در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است توضيح اينكه كفران نعمت غايت و غرض شرك ورزيدن مشركين است مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب لما لا يعلمون قرار مى‏دهند منشا و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤنث و دختران خدا مى‏دانستند معناى جمله: و لهم ما يشتهون و گفتگويى كه در اين مورد شده است حكايت دختركى مشركين و نكوهش آن بيان اينكه منشا و انگيزه نكوكارى و صفات حسنه، ايمان به آخرت و ريشه گناه كارى و هر مثل(صفت) سويى، ايمان نداشتن به آخرت و استخفاف امر حساب است منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات و دارا بودن او بالاترين و بهترين امثال و اسماء را(و لله المثل الأعلى) معناى اينكه فرمود: اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه‏اى روى زمين نخواهد ماند و بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء(ع) مراد از امم و اليوم در آيه: تالله لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك...

[سوره النحل(16): آيات 65 تا 77]

ترجمه آيات

بيان آيات

اشاره به اينكه مقتضاى عقل اينست كه آنچه را كه احتمال مى‏دهد حق باشد گوش كرده اتباع احسن كند(إن في ذلك لآية لقوم يسمعون) معناى اينكه فرمود: شير خالص را از ميان فضولات شكم و خون به شما نوشانيديم عدم دلالت جمله: تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا بر مباح بودن مسكرات بيان اينكه بين جمله: تتخذون منه سكرا... و آيات تحريم خمر منافاتى نبوده، آيات تحريم ناسخ آن نيستند و وجوهى كه براى رفع منافات گفته شده بى‏مورد است معنا و موارد استعمال كلمه وحى ايحائات و الهامات خداى سبحان به زنبور عسل معناى جمله: فما الذين فضلوا برادي رزقهم على ما ملكت أيمانهم... وجوه ديگرى كه در معناى آيه فوق گفته شده است ذكر نعمت داشتن فرزندان و نوادگان وجوهى كه در معناى جمله: ما لا يملك لهم رزقا من السماوات و الأرض شيئا گفته شده است مراد از مثل زدن براى خدا كه از آن نهى فرموده است(فلا تضربوا لله الأمثال) مثلى براى اثبات توحيد ربوبى با استناد به وحدت منعم اقامه حجت بر توحيد و اشاره به مساله نبوت و با ذكر مثلى متضمن مقايسه بين مردى گنگ و سربار و مردى كه به عدالت امر مى‏كند و بر صراط مستقيم است چند وجه ديگر در تفسير آيه: و ضرب الله مثلا رجلين... گفته شده است معناى غيب و شهادت و مراد از غيب آسمانها و زمين در و لله غيب السماوات و الأرض بيان اينكه قيامت از غيب‏هاى سماوات و ارض است مفاد اينكه فرمود: امر ساعت(قيامت) مانند چشم بر هم زدن يا نزديكتر از آنست شرحى در مورد اينكه قدرت الهى به طور مساوى به موجودات تعلق مى‏گيرد و سختى و آسانى و دورى و نزديكى در مقدورات الهى مطرح نيست نكاتى كه از آيه: و لله غيب السماوات و الأرض... استفاده مى‏شود و بيان ضعف قول مفسرين به اينكه مراد علم به غيب آسمان‏ها و زمين است

[سوره النحل(16): آيات 78 تا 89]

ترجمه آيات

بيان آيات

در آيه: و الله أخرجكم من بطون أمهاتكم لا تعلمون شيئا علم حصولى انسان در بدو تولد نفى شده است سبب حقيقى پرواز مرغان در هوا خداى تعالى است و اسباب طبيعى منتهى به مسبب الاسباب مى‏شوند ذكر نعمت خانه، پوست و پشم و كرك و موى حيوانات و... ذكر نعمت وجود تبعى سايه - با اينكه امرى عدمى است - و وجه اينكه در باره سرابيل فرمود: شما را از گرما نگه مى‏دارد و حفظ از سرما را ذكر نكرد معناى آيه: يعرفون نعمت الله ثم ينكرونها و أكثرهم الكافرون و وجوهى كه در باره علت اينكه اكثر كفار كافر خوانده شده‏اند و نه همه آنان گفته شده است مؤمن از تنعم به هر نعمتى از دو نعمت جسمانى(بهره مادى) و روحانى(معرفت منعم) بهره‏مند است مراد از اينكه در قيامت از هر امتى شهيدى مبعوث مى‏گردد قيامت روز پاداش و كيفر است نه روز عمل و راهى به بازگشت از آن به حيات دنيوى نيست در عذاب ظالمان در آخرت تخفيف و تاخيرى نيست در قيامت مشركين علاوه بر علم پيدا كردن به اينكه خدا حق مبين است در برابر او تسليم و به او ايمان مى‏آوردند، ايمانى اضطرارى و بى نتيجه كافران مفسد عذابى بيش از ديگر كفار خواهند داشت تفصيلى در مورد شهادت(گواهى دادن)، شهيد و شهداء و بررسى و بيان وجه جمع بين مفاد آيات مختلف در اين باره معناى اينكه قرآن بيان كننده همه چيز است(تبيانا لكل شي‏ء)

[سوره النحل(16): آيات 90 تا 105]

ترجمه آيات

بيان آيات

اشاره به اهتمام شديد در اسلام به اصلاح وضع جامعه اشاره به معنا و اقسام دو گانه عدل(فردى و اجتماعى) و بيان اينكه امر به عدل در إن الله يأمر بالعدل و الإحسان امر به عدالت اجتماعى است امر به احسان در: إن الله يأمر بالعدل و الإحسان احسان نسبت به ديگران است و امر به إيتاء ذي القربى امر به احسان به خويشاوندان است نهى از فحشاء و منكر و بغى در واقع امر به حفظ وحدت در مجتمع است سبب شناعت شكستن قسم تمثيل نقض عهد به پنبه كردن خود رشته انسان مسئول است و اضلال خدا ابتدايى نيست و فرع بر ضلالت شخص گمراه است نهى مستقل از اينكه قسم وسيله خدعه و دغلكارى قرار داده شود مقصود از اينكه فرمود: صابران را پاداش مى‏دهيم بأحسن ما كانوا يعملون حيات طيبه‏اى كه خداوند به زن و مرد نكو كردار وعده داده است حياتى حقيقى و جديد است كه مرتبه‏اى بالا و والا از حيات عمومى و داراى آثارى مهم مى‏باشد وجوهى ديگر كه در باره مراد از حيات طيبه گفته شده است مراد از استعاذه به خدا از شيطان، پناه جستن قلبى است استعاذه به خدا و توكل بر خدا است و ايمان و توكل دو ملاك صدق عبوديت هستند و فرد متصف به آن دو خارج از سلطه شيطان است اشاره به مساله نسخ و حكمت آن و پاسخ به خرده گيرى مشركين در آيه شريفه: و إذا بدلنا آية مكان آية... توضيحى در مورد اينكه با نزول آيات ناسخ خداوند ايمان مؤمنين را تثبيت مى‏كند شرح و تفصيل جواب خداى سبحان به افتراى مشركين به رسول خدا(ص) كه گفتند مردى غير عرب به او مى‏آموزد

[سوره النحل(16): آيات 112 تا 128]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در ذيل آيات: ضرب الله مثلا... ، إن إبراهيم كان أمة... ، ادع إلى سبيل ربك و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم...

جلد سيزدهم

(17) سوره اسرى مكى است و 111 آيه دارد

[سوره الإسراء(17): آيات 9 تا 22]

ترجمه آيات

بيان آيات

توضيح در مورد اينكه قرآن بدانچه اقوم است هدايت مى‏كند و اينكه اسلام دين قيم است خداوند براى مؤمنان صالح العمل بر خود حق قرار داده است(أن لهم أجرا كبيرا) بيان اينكه انسان عجول بوده و آن سان كه در طلب خيرات است در پى شر نيز مى‏باشد(و يدع الإنسان بالشر دعاءه بالخير) مراد از آيت بودن شب و روز و محو آيت ليل و مبصره بودن آيات نهار وجود قدرت و آزادى، دليل و مجوز ارتكاب هر عملى نيست معناى طائر و مراد از جمله: و كل إنسان ألزمناه طائره في عنقه عاقبت و سرنوشت انسان با اعمال ارادى و اختيارى او لزوم و حتميت پيدا مى‏كند مقصود از كتابى كه در قيامت براى افراد انسان بيرون آورده مى‏شود(و نخرج له يوم القيامة كتابا يلقاه منشورا) حقايق اعمال هر كس است كه به او نمايانده مى‏شود هدايت هر كس به سود خود و ضلالتش عليه خود است(و لا تزر وازرة وزر أخرى) توضيح اينكه فرمود: و ما كنا معذبين حتى نبعث رسولا مقصود از اراده هلاك قريه در جمله: و إذا أردنا أن نهلك قرية وجوه مختلفى كه در توضيح و توجيه جمله: أمرنا مترفيها ففسقوا فيها... با توجه به اينكه خداوند امر به فحشاء نمى‏كند، گفته شده است مراد از عاجله در ايه من كان يريد العاجلة اعمال آدمى اسباب اخروى هستند و بر خلاف اسباب دنيوى تخلف ناپذيرند بيان اينكه دنيا طلبان در اعمال دنيوى، و عقبى طلبان در اعمال اخروى مستمد از عطاى خداوندند توضيح اينكه درجات اخروى بزرگتر از درجات دنيوى است
بحث روايتى(رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته) بحث فلسفى(در بيان اينكه فيض خداوند مطلق و نامحدود است و منشا اختلاف انواع و افراد اختلاف قابليت‏ها است)

[سوره الإسراء(17): آيات 23 تا 39]

ترجمه آيات گفتارى پيرامون حرمت زنا بحث قرآنى و اجتماعى پيرامون حرمت زنا

[سوره الإسراء(17): آيات 40 تا 55]

ترجمه آيات

[سوره الإسراء(17): آيات 56 تا 65]

ترجمه آيات

بيان آيات

استدلال بر نفى الوهيت خدايان مشركين به اينكه لازمه ربوبيت، داشتن قدرت بر رساندن سود و دفع ضرر است چند وجه ديگر در بيان مراد از مالك نفع و ضرر نبودن بتها دعا و در خواست حقيقى از خداى سبحان مستجاب است، بر خلاف دعاى مشركين و طلب از بتها كه قادر بر اجابت نيستند توضيح اينكه آلهه دروغين، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند وجوه ديگرى كه در معناى جمله: يبتغون إلى ربهم الوسيلة أيهم أقرب گفته‏اند سنت الهى در اقوام گذشته: دعوت به حق، به سعادت رساندن مؤمنان و هلاكت يا عذاب شديد منكران و طاغيان مراد از كتاب در جمله: كان ذلك في الكتاب مسطورا و بحثى كه برخى مفسرين با قول به اينكه مراد از كتاب لوح محفوظ است در ذيل آن عنوان كرده‏اند از آنجا كه خواست خدا بر اين است كه امت اسلام را پيش از مهلت منقرض نسازد، پيشنهاد كفار راجع به آوردن آيات را اجابت نكرد دو وجه ديگر در معناى آيه: و ما منعنا أن نرسل بالآيات إلا أن كذب بها الأولون مراد از رؤيا و شجره ملعونه در آيه: و ما جعلنا الرؤيا التي أريناك... بيان اينكه آيه شريفه ناظر به بنى اميه است و نقل سخن بعضى از مفسرين كه رؤيا را معراج و شجره ملعونه را شجره زقوم دانسته‏اند و جواب آن رد وجه ديگرى كه رؤيا را به جنگ بدر مربوط دانسته است ياد آورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم(عليه السلام) و آغاز عصيان و اغواى او مراد از مشاركت شيطان در اموال و اولاد مردم در خطاب: و شاركهم في الأموال و الأولاد

[سوره الإسراء(17): آيات 66 تا 72]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در باره برترى انسان، احضار هر گروه با امام خود در قيامت و...)

[سوره الإسراء(17): آيات 82 تا 100]

ترجمه آيات دنباله بحث سابق از نظر قرآن

[سوره الإسراء(17): آيات 101 تا 111]

ترجمه آيات

(18) سوره كهف مكى است و 110 آيه دارد

[سوره الكهف(18): آيات 9 تا 26]

ترجمه آيات

بيان آيات وجه اتصال و رابطه آياتى كه داستان اصحاب كهف را حكايت مى‏كنند با آيات قبل

بيان اينكه اصحاب رقيم نام ديگر اصحاب كهف است مقصود از رحمت و رشد در دعاى اصحاب كهف: ربنا آتنا من لدنك رحمة و هيئ لنا من أمرنا رشدا معناى جمله: فضربنا على آذانهم في الكهف سنين عددا معناى اينكه فرمود: سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم لنعلم أي الحزبين أحصى اقرار به توحيد پروردگار و نفى ربوبيت ارباب و آلهه در گفتگوى اصحاب كهف با خود جزئياتى از داستان اصحاب كهف كه از آيات استفاده مى‏شود وضعيت جغرافيايى غار اصحاب كهف و كيفيت قرار گرفتن اصحاب كهف در آن بيان غايت و هدف از بعث(بيدار كردن) اصحاب كهف و اشاره به همانند بودن خواب آنان و مرگ اهل دنيا چند وجه ديگر در باره غايت بعث اصحاب كهف(ليتساءلوا بينهم...) معناى جمله: لبثنا يوما أو بعض يوم جمله: ربكم أعلم بما لبثتم انحصار علم حقيقى به معناى احاطه بر عين موجودات و حوادث، به خداى تعالى را افاده مى‏كند گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن در باره رفتن به شهر نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان و دست يافتن كفار به آنان با اينكه تقيه و تظاهر به كفر از روى اضطرار جايز است سبب نگرانى و بيم اصحاب كهف چه بوده است؟ توضيح آيه: فقالوا ابنوا عليهم بنيانا... كه گفتگوى و مجادله مردم را در باره اصحاب كهف حكايت مى‏كند وجه دلالت بيدار شدن اصحاب كهف بعد از خواب چند صد ساله، بر حق بودن معاد و قيامت مقصود از: الذين غلبوا على أمرهم در آيه: قال الذين غلبوا على أمرهم... حكايت اختلاف مردم در عدد اصحاب كهف و بيان اينكه ايشان هفت نفر بوده‏اند توضيح در مورد اينكه بايد كار فردا را به مشيت خدا(ان شاء الله) مشروط كرد و بيان اينكه هر عملى از هر عاملى موقوف به اذن و مشيت خداى تعالى است وجوه ديگرى كه در باره استثناء در آيه: و لا تقولن لشي‏ء إني فاعل ذلك غدا إلا أن يشاء الله گفته شده است معناى آيه: و اذكر ربك إذا نسيت... و وجوهى كه در معناى آن گفته شده است توضيح آيه: و لبثوا في كهفهم ثلاث مائة سنين و ازدادوا تسعا كه عدد سالهاى اقامت اصحاب كهف را در غار حكايت مى‏كند

[سوره الكهف(18): آيات 60 تا 82]

ترجمه آيات

جلد چهاردهم

(19) سوره مريم مكى است و 98 آيه دارد

[سوره مريم(19): آيات 1 تا 15]

ترجمه آيات

بيان آيات غرض سوره مريم بشارت و انذار مردم است به بيان داستان زكريا، يحيى و مريم(عليهم السلام) و تقسيم مردم به سه دسته

اشاره‏اى در باره حروف مقطعه سخن جناب زكريا(على نبينا و آله و عليه السلام) با خداى تعالى، و مفاد جملات، و نكات و ظرائف آن سخنان فرزند خواستن زكريا(عليه السلام) از خداوند(فهب لي من لدنك وليا يرثني...) بيان اينكه زكريا(عليه السلام) از خداوند فرزند صلبى خواسته كه از او ارث ببرد و اينكه ادعاى برخى از مفسرين كه مراد از ارث را وراثت نبوت يا علم يا... دانسته‏اند بدون قرينه و شاهد است استجابت دعاى زكريا(عليه السلام) و بشارت دادن به او - بغلام اسمه يحيى... شگفت زده شدن زكريا از بشارت به پسر دار شدن و سبب آن، با اينكه خدا را قادر بر استجابت خواستش مى‏دانست پاسخ خداوند به استفهام و استعجاب زكريا: قال ربك هو علي هين... در جمله: يا يحيى خذ الكتاب بقوة مقصود از اخذ كتاب به قوت، علم و عمل به آن است توضيحات و وجوهى در باره حكم ، حنان و زكاة كه خداوند به يحيى(عليه السلام) داده است يحيى(عليه السلام) در مقابل خالق تقى و در مقابل پدر و مادر برا بوالديه بود و نسبت به مردم جبار عصى نبود
داستان زكريا و يحيى در انجيل

[سوره مريم(19): آيات 16 تا 40]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در ذيل آيات مربوط به مريم و حمل او به عيسى و تكلم عيسى در نوزادى و...)

(20) سوره طه مكى است و 135 آيه دارد

[سوره طه(20): آيات 1 تا 8]

ترجمه آيات

[سوره طه(20): آيات 9 تا 48]

ترجمه آيات

بيان آيات بيان آياتى كه چگونگى برگزيدن موسى(عليه السلام) به رسالت و مامور شدنش در كوه طور به دعوت فرعون را حكايت مى‏كنند

توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى شرح خطاب خداى تعالى به موسى(عليه السلام): إنني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني... وجوه عديده‏اى كه در ذيل جمله: و أقم الصلاة لذكري گفته‏اند مقصود از اينكه در باره قيامت فرمود: أكاد أخفيها - نزديكست پنهانش بدارم آغاز وحى رسالت موسى(عليه السلام) با استفهام: ما تلك بيمينك يا موسى و اشاره به وجه رد و بدل شدن سؤال و جواب در باره عصا نشان دادن دو آيه به موسى(عليه السلام): اژدها شدن عصا و يد بيضاء شرح و توضيح درخواست‏هاى موسى(عليه السلام) از خداوند بعد از ماموريت به رسالت(قال رب اشرح لي صدري...) استجابت ادعيه موسى(عليه السلام) و تذكار منت پيشين خدا بر او در ماجراى زاده شدن و پرورش يافتنش در دامان دشمن ياد آورى منت‏ها و تفضلات ديگر خدا به موسى(عليه السلام) در نجات يافتن از مصر و ازدواج با دختر شعيب و اقامت در مدين و... مراد از جمله: و اصطنعتك لنفسي در خطاب خداوند به موسى(عليه السلام) بيان اينكه اظهار اميد در كلام خدا(در مانند جمله: لعله يتذكر أو يخشى ) قائم به مقام است و رد سخنى از فخر رازى در باره سر ارسال موسى(عليه السلام) به سوى فرعون با علم به ايمان نياوردن او اشاره به وجه اينكه موسى و هارون از عقاب و طغيان فرعون اظهار نگرانى كردند نكات و دقائقى كه در اوامر خداوند به موسى و هارون در باره رفتن نزد فرعون و دعوت او به كار رفته است

[سوره طه(20): آيات 49 تا 79]

ترجمه آيات

بيان آيات بيان ريشه اعتقادى اين سؤال فرعون كه گفت: فمن ربكما يا موسى و توضيحى پيرامون مذهب بت پرستان و ديدگاه آنان در باره خدا و روششان در اتخاذ آلهه و ارباب

اقوال مختلفى كه در باره مذهب و اعتقاد فرعون نقل شده است توضيح نكات و دقائق جواب موسى(عليه السلام) كه فرمود: ربنا الذي أعطى كل شي‏ء خلقه ثم هدى كه در قالب برهان خلق و هدايت همه چيز رب العالمين را معرفى نمود سؤال ديگر فرعون: فما بال القرون الأولى كه معاد را استبعاد كرده زير سؤال مى‏برد شرح جواب موسى(عليه السلام) كه فرمود: علمها عند ربي في كتاب... و بيان مناسبت و ارتباط آن با مقام گفتگو به متهم ساختن موسى(عليه السلام) به توطئه و ساحرى منجر مى‏شود... مقصود از جمله: لا تفتروا على الله كذبا در موعظه موسى(عليه السلام) به فرعون و فرعونيان نهى از بت پرستى است باز تاب اندرز موسى(عليه السلام) و عكس العمل مردم در برابر آن معناى جمله: فأوجس في نفسه خيفة موسى و وجوهى كه در باره مقصود از نگران شدن موسى(عليه السلام) بعد از مشاهده سحر ساحران گفته شده است غلبه موسى(عليه السلام) به ساحران و ايمان آوردن آنان جواب بليغ مؤمنان در مقابل عتاب فرعون و تهديدات او، كه حاكى از تحول فكرى و معنوى آنان بعد از ايمان مى‏باشد
بحث روايتى(دو روايت در ذيل آيات مربوط به داستان موسى(عليه السلام) و فرعون)

[سوره طه(20): آيات 80 تا 98]

ترجمه آيات

(21) سوره انبياء مكى است، و 112 آيه دارد

[سوره الأنبياء(21): آيات 1 تا 15]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در ذيل آيه: ما يأتيهم من ذكر من ربهم محدث... و فسئلوا أهل الذكر... و...)

[سوره الأنبياء(21): آيات 16 تا 33]

ترجمه آيات گفتارى در حكمت خداى تعالى، و معناى اينكه افعال او داراى مصلحت است و اين بحثى است فلسفى و قرآنى بحث روايتى(رواياتى در ذيل آيات گذشته مربوط به: قذف به حق بر باطل، وصف ملائكه، استدلال بر نفى آلهه و...)

[سوره الأنبياء(21): آيات 48 تا 77]

ترجمه آيات

[سوره الأنبياء(21): آيات 92 تا 112]

ترجمه آيات

(22) سوره حج در مدينه نازل شده و 78 آيه دارد

[سوره الحج(22): آيات 38 تا 57]

ترجمه آيات

جلد پانزدهم

(23) سوره مؤمنون مكى است، و صد و هجده آيه دارد(118)

[سوره المؤمنون(23): آيات 1 تا 11]

ترجمه آيات بحثى حقوقى و اجتماعى(در باره فلسفه و حكمت تشريع ازدواج موقت در اسلام)

[سوره المؤمنون(23): آيات 55 تا 77]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در باره مراد از قلوبهم وجلة و معناى استكانت و تضرع و...)

(24) سوره نور مدنى است، و شصت و چهار آيه دارد(64)

[سوره النور(24): آيات 11 تا 26]

[سوره النور(24): آيات 35 تا 46]

ترجمه آيات

بيان آيات معنا و مفادى كه آيات: الله نور السماوات و الأرض... متضمن آنست

معناى نور و توضيح مراد از اينكه فرمود: خدا نور آسمان‏ها و زمين است 169 تمثيل نور خدا به نور چراغ(مثل نوره كمشكاة...) براى بيان تابش نور ايمان و معرفت بر قلوب مؤمنين وصف حال كسانى كه در پرتو نور ايمان و معرفت، هيچ باز دارنده مستمر و موقتى آنان را از ياد مستمر و موقت خدا باز نمى‏دارد و... اشاره به اينكه تسبيح خدا مقدمه حصول معرفت، و حمد خدا بعد از حصول معرفت اوست جل و علا وجه اينكه در جمله: رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و إقام الصلاة هم الهاء تجارت و هم الهاء بيع نفى گرديده و بين ذكر خدا و اقامه نماز مقابله انداخته شده است مقصود از اينكه درباره قيامت فرمود: تتقلب فيه القلوب توضيح سه فراز اين آيه مباركه راجع به پاداش مؤمنان: ليجزيهم الله أحسن ما عملوا - و يزيدهم من فضله - و الله يرزق من يشاء بغير حساب تشبيه اعمال غير مؤمنين به سرابى كه تشنه آن را آب مى‏پندارد و نكاتى كه اين تشبيه افاده مى‏كند تشبيهى ديگر: اعمال كفار چون ظلمات متراكم و مضاعفى است كه دست خود را در آن نتوانند ديد استدلال بر اينكه خدا نور آسمان‏ها و زمين است و در آيه: أ لم تر أن الله يسبح له من في السماوات و الأرض... و نكات و لطائفى كه در اين استدلال هست اشاره به اينكه خداوند دو نور افاضه فرموده، يكى عام و شامل همه موجودات و ديگرى خاص مؤمنين، آن چنان كه او را دو رحمت است: عام و خاص ذكر مواردى از خلقت و تدبير خداوند براى بيان اينكه مبدأ و مرجع امور مشيت خداى سبحان است
بحث فلسفى(در بيان اينكه خداوند علت تامه همه موجودات است - يخلق ما يشاء...)

[سوره النور(24): آيات 47 تا 57]

ترجمه آيات

بيان آيات

ايمان به خدا و پيامبر(صلى الله عليه و آله) و اطاعت خدا و رسول(صلى الله عليه و آله) واجب و ملازم يكديگرند بيان اينكه نفاق انگيزه اعراض پاره‏اى از مؤمنان ظاهرى از حكم و حكمت رسول الله(صلى الله عليه و آله) بوده است بر خلاف منافقان، مؤمنان در برابر حكميت و حكم خدا و رسول(صلى الله عليه و آله) تسليم بوده مى‏گويند: سمعنا و أطعنا... منافقان سوگندهاى شديد ياد مى‏كنند كه از تو اطاعت مى‏كنند، بگو قسم مخوريد... رسول را وظيفه‏اى و شما را وظيفه‏اى است، نافرمانى بشما به او زيانى نمى‏رساند و پيروى از او مايه هدايت خود شما است مراد از استخلاف مؤمنين صالح العمل در زمين و مقصود از مستخلفين قبل از ايشان در آيه: وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات... مراد از تمكين دين و ديگر مفردات و جملات آيه شريفه اختلاف شديد مفسرين پيرامون مورد نزول اين آيه و مفاد آن و بيان حق مطلب در اين باره توضيح اينكه وعده استخلاف در آيه، جز با اجتماعى كه با ظهور مهدى(عليه السلام) بر پا مى‏شود با هيچ مجتمعى قابل انطباق نيست

(25) سوره فرقان مكى است و هفتاد و هفت آيه دارد(77)

[سوره الفرقان(25): آيات 4 تا 20]

ترجمه آيات

بيان آيات حكايت طعنه‏ها و افتراءاتى كه كفار عرب در باره قرآن كريم به رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم) زدند

تقرير و تبيين جوابى كه خداى تعالى به كفار داده است(قل أنزله الذي يعلم السر...) طعنه كفار به پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) و انكار رسالت او با انكار جمع رسالت كه امرى غيبى است با نياز به ماديات: اكل طعام و مشى در اسواق جواب خداى تعالى به اين احتجاج و انكار كفار آنچه در رد رسالت گفتند بهانه‏هايى بيش نيست و مبدأ و منشا تكذيب رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم) انكار قيامت است مقايسه بين احوال دوزخيان و بهشتيان اينكه اهل بهشت داراى مشيت مطلقند(لهم فيها ما يشاءون) به معناى خواستن عمل زشت و لغو و خارج از اراده و رضايت خداوند نيست پاسخ معبودهاى كفار به سؤال خداى سبحان در قيامت از آنها: آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد؟ معناى جمله كانوا قوما بورا كه در جواب آلهه به خداى سبحان آمده و رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله براى اثبات جبر، و شقاوت ذاتى كفار جواب دوم به اشكالى كه به پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) كردند و گفتند: يأكل الطعام و يمشي في الأسواق با بيان اينكه پيامبران پيشين نيز چنين بودند
بحث روايتى روايتى در باره شان نزول آيه: و قالوا ما لهذا الرسول يأكل الطعام... و دو روايت در باره جهنم و ورود در آن

[سوره الفرقان(25): آيات 41 تا 62]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)

(26) سوره شعراء مكى است و 227 آيه دارد

[سوره الشعراء(26): آيات 10 تا 68]

ترجمه آيات

بيان آيات غرض اين آيات: مقايسه قوم خاتم الانبياء(صلى الله عليه و آله و سلم) با قوم موسى و هارون، ابراهيم، نوح و...

بيان اينكه جمله: فأرسل إلى هارون در گفتگوى موسى(عليه السلام) با خداى سبحان، حاكى از تعلل و شانه خالى كردن از مسئوليت نيست معناى ذنب و مراد از اينكه موسى(عليه السلام) فرمود: و لهم علي ذنب... گفتگوى موسى(عليه السلام) با فرعون مفاد جمله: و أنت من الكافرين كه در خطاب فرعون به موسى(عليه السلام) آمده است پاسخ موسى(عليه السلام) به سه اشكال و اعتراض فرعون بر آن حضرت مقصود از ضلالت در سخن موسى(عليه السلام): قال فعلتها إذا و أنا من الضالين... مراد از حكمى كه بعد از گريختن موسى(عليه السلام) از مصر به او داده شده(فوهب لي ربي حكما) توضيح مفاد جمله: و جعلني من المرسلين و و تلك نعمة تمنها علي... كه در جواب موسى(عليه السلام) به فرعون آمده و وجوهى كه در اين باره گفته شده است اشاره به معتقدات بت پرستان در باره خداى سبحان و ارباب و آلهه و علت اينكه فرعون گفت: رب العالمين چيست؟ تقرير و توضيح جواب موسى(عليه السلام) به سؤال فرعون كه در آن با استناد به وحدت تدبير در هستى، رب العالمين را معرفى نمود(قال رب السماوات و الأرض و ما بينهما...) جواب دوم موسى(عليه السلام) به سؤال فرعون از حقيقت رب العالمين: قال ربكم و رب آبائكم الأولين فرعون به موسى(عليه السلام) بر چسب ديوانگى مى‏زند و او را تهديد به زندان مى‏كند موسى(عليه السلام) پيشنهاد اظهار معجزه مى‏كند و معجزه عصا و يد بيضاء را نشان مى‏دهد و فرعون او را متهم به توطئه مى‏كند معارضه موسى(عليه السلام) با ساحران فرعونى و ايمان آوردن ساحران به رب العالمين و گفتگوى فرعون با ايشان قسمت ديگر داستان موسى(عليه السلام): كوچ شبانه بنى اسرائيل از مصر و غرق و هلاك فرعون و فرعونيان

[سوره الشعراء(26): آيات 69 تا 104]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در باره لسان صدق في الآخرين ، استغفار ابراهيم(عليه السلام) براى پدر، قلب سليم، شفاعت و...)

[سوره الشعراء(26): آيات 192 تا 227]

ترجمه آيات

(27) سوره نمل در مكه نازل شده است و(93) آيه دارد

[سوره النمل(27): آيات 15 تا 44]

ترجمه آيات

بيان آيات

نبوت و علم انبيا(ع) اكتسابى نيست و از ديگران به ارث هم نميبرند مقصود از منطق الطير در سخن سليمان(عليه السلام) در مقام تحديث به نعمت: قال يا أيها الناس علمنا منطق الطير... طوايف مخصوص از جن و انس و طير لشكريان سليمان(عليه السلام) بوده‏اند عدم منافات علم سليمان(عليه السلام) به منطق الطير با فهميدن كلام مورچه 502 سليمان(عليه السلام) در دعاى خود، الهام شكر نعمت، انجام عمل صالح و نيز صلاح ذاتى و نفسانى را مى‏طلبد بيان آيات مربوط به داستان سليمان(عليه السلام) و هدهد و ملكه سبا و... معناى خب‏ء و مفاد آيه: ألا يسجدوا لله الذي يخرج الخب‏ء في السماوات و الأرض... و حجتى كه عليه پرستش آفتاب متضمن است توضيح سخن ملكه بعد از ديدن نامه سليمان(عليه السلام): قالت يا أيها الملأ إني ألقي إلي كتاب... مشاوره ملكه با قوم خود در باره جنگ يا تسليم 512 سبائيان براى سليمان هديه مى‏فرستند و او هديه آنان را رد مى‏كند آورده شدن تخت بلقيس به وسيله كسى كه عنده علم من الكتاب ورود ملكه به دربار سليمان(عليه السلام) و ايمان آوردنش به رب العالمين
گفتارى پيرامون داستان سليمان(ع)

[سوره النمل(27): آيات 59 تا 81]

ترجمه آيات

بيان آيات

جلد شانزدهم

(28) سوره قصص مكى است و هشتاد و هشت آيه دارد(88)

[سوره القصص(28): آيات 57 تا 75]

ترجمه آيات

بيان آيات

دستاويز ديگر مشركين مكه براى ايمان نياوردنشان كه گفتند اگر ايمان بياوريم از سر زمينمان رانده مى‏شويم و جواب به اين عذر و بهانه جواب ديگرى به آن بهانه: تنعم و بهره‏مندى مادى در حال كفر و بى ايمانى، در معرض هلاكت و فنا است بيان ترجيح پيروى هدايت بر ترك آن و تمتع از حيات دنيا، با مقايسه حال پيروان هدايت با حال بهره‏مندى و تنعمان پيرو هواى نفس توضيح سخن پيشوايان شرك در روز قيامت كه در مقام بيزارى جستن از پيروان خود(مشركين) مى‏گويند: أغويناهم كما غوينا تبرأنا إليك ما كانوا إيانا يعبدون جوابى ديگر به عذرى كه مشركين آوردند با بيان اينكه خداوند داراى اختيار تكوينى(يخلق ما يشاء) و تشريعى(و يختار) است سخنى در باره مختار بودن انسان و بيان اينكه مقصود از اينكه فرمود: ما كان لهم الخيرة اين است كه انسان در مقابل اراده تكوينى و تشريعى خداوند حريت و اختيارى ندارد سه وجه براى اينكه فقط خدا مستحق پرستش است: له الحمد في الأولى و الآخرة و له الحكم و إليه ترجعون اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا آوردن شب در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان پندار مشركان آشكار مى‏گردد(فعلموا أن الحق لله...)
بحث روايتى(چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)

[سوره القصص(28): آيات 76 تا 84]

ترجمه آيات

(29) سوره عنكبوت مكى است و شصت و شش آيه دارد(66)

[سوره العنكبوت(29): آيات 1 تا 13]

ترجمه آيات

[سوره العنكبوت(29): آيات 41 تا 55]

ترجمه آيات

(30) سوره روم مكى است و شصت آيه دارد(60)

[سوره الروم(30): آيات 27 تا 39]

ترجمه آيات

(31) سوره لقمان مكى است و داراى سى و چهار آيه مى باشد(34)

[سوره لقمان(31): آيات 20 تا 34]

ترجمه آيات

(32) سوره سجده مكى است و سى آيه دارد(30)

[سوره السجده(32): آيات 1 تا 14]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در باره توفى ملك الموت و...)

(33) سوره احزاب مدنى است، و هفتاد و سه آيه دارد(73)

[سوره الأحزاب(33): آيات 1 تا 8]

[سوره الأحزاب(33): آيات 28 تا 35]

ترجمه آيات

بيان آيات بيان آيات مربوط به همسران رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم)

مخير بودن همسران پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) بين جدايى از او - اگر دل به دنيا و زينت‏هاى آن بسته‏اند - يا تحمل سختى‏هاى زندگى در خانه او - اگر خدا و رسول و دار آخرت را مى‏طلبند تنها ملاك سعادت و كرامت تقوى است و هيچ حسب و نسب ديگرى از آن جمله همسرى پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) - ملاك نيست همسران پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) در برابر عمل خوب و بد خود پاداش و كيفر دو برابر دارند و بايد در اطاعت خدا و رسول(صلى الله عليه و آله و سلم) دقت و مواظبت بيشترى داشته باشند أهل البيت و مخاطب آيه يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا چه كسانى هستند؟ اثبات اينكه مراد از أهل البيت و مخاطب آيه تطهير، خمسه طيبه(پيغمبر، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام) هستند توضيح اينكه مفاد آيه تطهير معصوم بودن اهل بيت(عليهم السلام) از اعتقاد و عمل باطل و ملازم بودن با اعتقاد و عمل حق، به اراده تكوينى خداوند است اشاره به فرق بين اسلام و ايمان و اشاره به اينكه در شريعت اسلام از نظر حرمت و كرامت بين زن و مرد فرق نيست

[سوره الأحزاب(33): آيات 49 تا 62]

ترجمه آيات

[سوره الأحزاب(33): آيات 63 تا 73]

ترجمه آيات

(34) سوره سبا مكى است و 54 آيه دارد

[سوره سبإ(34): آيات 31 تا 54]

ترجمه آيات

جلد هفدهم

(35) سوره فاطر مكى است و چهل و پنج آيه دارد(45)

(36) سوره يس مكى است و هشتاد و سه آيه دارد(83)

[سوره يس(36): آيات 66 تا 83]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در باره بيگانه بودن پيامبر(صلى الله عليه و آله) از شعر و شاعرى، اعاده و احياء اموات، و اراده قول خداوند)

(37) سوره صافات مكى است و صد و هشتاد و دو آيه دارد.(182)

[سوره الصافات(37): آيات 71 تا 113]

(38) سوره ص مكى است و هشتاد و هشت آيه دارد(88)

[سوره ص(38): آيات 17 تا 29]

ترجمه آيات بحث روايتى(داستان مراجعه دو طائفه متخاصم نزد داوود(عليه السلام) و...) گفتارى در چند فصل پيرامون سرگذشت داوود(ع)

(39) سوره زمر در مكه نازل شده و هفتاد و پنج آيه دارد(75)

[سوره الزمر(39): آيات 1 تا 10]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در باره اخلاص، الذين يعلمون ، و شان نزول آيه: أمن هو قانت... و اجر صابران)

(40) سوره مؤمن در مكه نازل شده و هشتاد و پنج آيه دارد(85)

[سوره غافر(40): آيات 21 تا 54]

ترجمه آيات

بيان آيات

داستان ارسال موسى(عليه السلام) به سوى فرعون و گفتگوى فرعون در باره كشتن او موسى(عليه السلام) از شر هر متكبر بى ايمان به روز حساب به خدا پناه مى‏برد مؤمن آل فرعون، فرعونيان را از قتل موسى(عليه السلام) نهى و نسبت به تصميم بر آن توبيخ مى‏كند و بدانان هشدار مى‏دهد اشاره به وجه تسميه روز قيامت به يوم التناد مقصود از فرعون از اينكه به وزير خود گفت: يا هامان ابن لي صرحا لعلي أبلغ الأسباب... بيان اركان دين حق و سبيل رشاد در سخنى كوتاه از مؤمن آل فرعون نفى شريك براى خداى سبحان با بيان اينكه شريك ادعايى فرعونيان براى خدا، نه در دنيا و نه در آخرت دعوتى ندارد اشاره به مقامات سه گانه عبوديت: توكل، تفويض و تسليم نكاتى در باره كيفيت و مراحل تعذيب فرعونيان در عالم برزخ و قيامت اينكه در جهنم كفار زير دست(تابعان) كم كردن عذاب خود را از بزرگان و متبوعان خود سؤال مى‏كنند از باب ظهور ملكات دنيويشان است توضيحى در باره وعده خدا به استجابت دعا و معنى و وجه اينكه خزنه جهنم در جواب التماس دعاى دوزخيان مى‏گويند: فادعوا و ما دعاء الكافرين إلا في ضلال
بحث روايتى(رواياتى در باره: تقيه، تفويض امر به خدا، و اينكه فرعونيان هر صبح و شام بر آتش عرضه مى‏شوند)

(41) سوره فصلت، مكى است و پنجاه و چهار آيه دارد(54)

[سوره فصلت(41): آيات 1 تا 12]

ترجمه آيات

بيان آيات غرض اصلى اين سوره مباركه

نكته‏اى كه از جمله تنزيل من الرحمن الرحيم استفاده مى‏شود، معناى تفصيل قرآن توضيحى راجع به عربى بودن قرآن و جهانى و عمومى بودن دعوت خاتم الانبياء(صلى الله عليه و آله) انفاق نكردن مال، و كفر به معاد، دو صفت از اخص صفات مشركين مقصود از خلقت زمين در دو روز، خلقت آن در دو قطعه از زمان و در دو مرحله است وجوهى كه در باره تقدير روزى‏ها در چهار روز(و قدر فيها أقواتها في أربعة أيام) و جمع بين آن و اينكه خلقت زمين و آسمان‏ها در شش روز بوده، گفته شده است مقصود از سؤال در: سواء للسائلين استعداد ذاتى و احتياج طبيعى نباتات و حيوانات و انسان است معناى جمله: ثم استوى إلى السماء و بيان اينكه مفاد كلمه ثم تاخر زمانى خلقت آسمان نيست توضيح در مورد فرمان خداوند به آسمان و زمين(ائتيا طوعا أو كرها) و تخيير آن دو بين آمدن به طوع يا كره معناى اينكه در باره خلقت آسمانها فرمود: فقضاهن سبع سماوات... مراد از وحى و مقصود از امر آسمان‏ها در جمله: و أوحى في كل سماء أمرها وجه اينكه فرمود سماء دنيا را با مصابيح آراستيم. گفتارى در تكميل مطالب گذشته(راجع به آسمان‏ها و اينكه آسمان‏ها منزلگاه ملائكه است)

[سوره فصلت(41): آيات 13 تا 25]

ترجمه آيات بحث اجمالى قرآنى(قسمتى از آيات قرآنى كه دلالت دارند بر اينكه تمامى موجودات داراى علم هستند) بحث روايتى(رواياتى راجع به حسن ظن به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت)

جلد هيجدهم

(42) سوره شورى مكى است و پنجاه و سه آيه دارد(53)

[سوره الشورى(42): آيات 27 تا 50]

ترجمه آيات

(43) سوره زخرف مكى است و هشتاد و نه آيه دارد(89)

[سوره الزخرف(43): آيات 26 تا 45]

ترجمه آيات

(44) سوره دخان مكى است و پنجاه و نه آيه دارد(59)

(45) سوره جاثيه مكى است و سى و هفت آيه دارد(37)

(46) سوره احقاف مكى است و سى و پنج آيه دارد(35)

[سوره الأحقاف(46): آيات 1 تا 14]

ترجمه آيات

(47) سوره محمد مدنى است و سى و هشت آيه دارد(38)

(48) سوره فتح مدنى است و بيست و نه آيه دارد(29)

[سوره الفتح(48): آيات 1 تا 7]

ترجمه آيات بيان

(49) سوره حجرات مدنى است و هيجده آيه دارد(18)

[سوره الحجرات(49): آيات 1 تا 10]

ترجمه آيات گفتارى در معناى اخوت

[سوره الحجرات(49): آيات 11 تا 18]

(50) سوره ق مكى است و چهل و پنج آيه دارد(45)

[سوره ق(50): آيات 15 تا 38]

ترجمه آيات

(51) سوره ذاريات مكى است و شصت آيه دارد(60)

جلد نوزدهم

(52) سوره طور مكى است و چهل و نه آيه دارد(49)

(53) سوره نجم مكى است و شصت و دو آيه دارد(62)

[سوره النجم(53): آيات 33 تا 62]

(54) سوره قمر مكى است و پنجاه و پنج آيه دارد(55)

(55) سوره الرحمن مكى است و هفتاد و هشت آيه دارد(78)

[سوره الرحمن(55): آيات 1 تا 30]

(56) سوره واقعه مكى است و هفتاد و شش آيه دارد(76)

[سوره الواقعة(56): آيات 57 تا 96]

ترجمه آيات

(57) سوره حديد مدنى است و بيست و نه آيه دارد(29)

[سوره الحديد(57): آيات 7 تا 15]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در ذيل آيه مربوط به انفاق قبل از فتح و بعد از فتح، گفتگوى منافقان و مؤمنان در قيامت و روايتى در باره آرزوى دراز)

(58) سوره مجادله مدنى است و بيست و دو آيه دارد(22)

(59) سوره حشر مدنى است و بيست و چهار آيه دارد(24)

(60) سوره ممتحنه مدنى است و سيزده آيه دارد(13)

[سوره الممتحنة(60): آيات 1 تا 9]

ترجمه آيات

(61) سوره صف مدنى است و چهارده آيه دارد(14)

[سوره الصف(61): آيات 1 تا 9]

ترجمه آيات بحث روايتى(رواياتى در باره نام‏هاى پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم)، بشارت عيسى، فاصله بين عيسى و پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم)

(62) سوره جمعه مدنى است و بيست و يك آيه دارد(21)

(63) سوره منافقون مدنى است و يازده آيه دارد(11)

(64) سوره تغابن مدنى است و هجده آيه دارد(18)

[سوره التغابن(64): آيات 11 تا 18]

ترجمه آيات

(65) سوره طلاق مدنى است و دوازده آيه دارد(12)

(66) سوره تحريم مدنى است و دوازده آيه دارد(12)

[سوره التحريم(66): آيات 1 تا 9]

ترجمه آيات

بيان آيات

مقصود از تحريم پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) آنچه را كه خدا برايش حلال كرده(لم تحرم ما أحل الله لك) توضيح آياتى كه افشاى سر پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) توسط يكى از همسرانش(حفصه دختر عمر) و آزار شدن پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) را حكايت مى‏كند و از پشتيبانى خدا و جبرئيل و صالح مؤمنين و ملائكه از آن جناب خبر مى‏دهد لحن و بيان عجيبى كه در آيات متضمن پشتيبانى و تاييد رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم) به كار رفته است اشاره به اينكه همه همسران پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) نيكوكار و ماجور نبوده‏اند و بيان اينكه ملاك بهتر و برترى مفاد أزواجا خيرا منكن توبه و قوت(اطاعت) است مراد از توصيف ملائكة موكل بر جهنم به غلاظ و شداد بودن و اينكه: لا يعصون الله ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون توضيحى راجع به مكلف بودن ملائكه در قيامت جزا عبارت است از خود عمل و عذر خواهى در آن روز بلا اثر است دو احتمال در معناى جمله: يوم لا يخزي الله النبي و الذين آمنوا معه... مقصود از دعاى مؤمنين در قيامت: ربنا أتمم لنا نورنا... و مراد از امر به جهاد با منافقين به پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم)

(67) سوره ملك مكى است و سى آيه دارد(30)

(68) سوره قلم مكى است و پنجاه و دو آيه دارد(52)

(69) سوره الحاقه مكى است و پنجاه و دو آيه دارد(52)

جلد بيستم

(70) سوره معارج مكى است و چهل و چهار آيه دارد(44)

(71) سوره نوح مكى است و بيست و هشت آيه دارد(28)

[سوره نوح(71): آيات 1 تا 24]

ترجمه آيات بحث روايتى رواياتى در باره اينكه استغفار سبب وسعت رزق و نعمت مى‏شود، مراد از لا ترجون لله وقارا ، تبعيت قوم نوح(عليه السلام) از اغنياء، بت هاى آن قوم و...

(72) سوره جن مكى است و بيست و هشت آيه دارد(28)

[سوره الجن(72): آيات 18 تا 28]

(73) سوره مزمل مكى است و بيست آيه دارد(20)

(74) سوره مدثر مكى است و پنجاه و شش آيه دارد(56)

(75) سوره قيامت مكى است و چهل آيه دارد(40)

(76) سوره دهر مدنى است و سى و يك آيه دارد(31)

[سوره الإنسان(76): آيات 1 تا 22]

ترجمه آيات

(78) سوره نبا مكى است و چهل آيه دارد(40)

(79) سوره نازعات مكى است و چهل و شش آيه دارد(46)

[سوره النازعات(79): آيات 1 تا 41]

ترجمه آيات

گفتارى پيرامون واسطه بودن ملائكه در تدبير(در ذيل آيه فالمدبرات أمرا)

بحث روايتى(رواياتى در باره سوگندهاى سوره نازعات، استبعاد معاد توسط كفار، خوف از مقام پروردگار، پيروى از هوى)

(80) سوره عبس مكى است و چهل و دو آيه دارد(42)

(83) سوره مطففين مكى يا مدنى است و سى و شش آيه دارد(36)

ترجمه تفسير الميزان


صفحه قبل

ترجمه تفسير الميزان، ج‏16، ص: 23

" اين از عمل شيطانست"، و با در نظر گرفتن اينكه كلمه" من" ابتدايى است، و معناى جنس و يا منشا بودن را مى‏رساند، اين معنا را افاده مى‏كند كه: اين كتك كارى كه در ميان آن دو اتفاق افتاده بود، از جنس عملى است كه به شيطان نسبت داده مى‏شود، و يا از عمل شيطان ناشى مى‏گردد، چون شيطان است كه در ميان آن دو عداوت و دشمنى افكنده و به كتك‏كارى يكديگر وادارشان كرده است و كار بدانجا منجر شد كه موسى مداخله كرد. و مرد قبطى به دست او كشته شد، و موسى دچار خطر و گرفتارى سختى گرديد. آرى موسى مى‏دانست كه اين جريان پنهان نمى‏ماند، و به زودى قبطيان عليه او مى‏شورند. و اشراف و درباريان و فرعون از او و از هر كسى كه در جريان مزبور مداخله داشته، شديدترين انتقام را خواهند گرفت.

اينجا بود كه متوجه شد در آن مشتى كه به آن مرد قبطى زد كه اين كار او را در معرض هلاكت قرار داد، اشتباه كرده و اين وقوع در اشتباه را به خدا نسبت نمى‏دهد، براى اينكه خداى تعالى جز به سوى حق و صواب راهنمايى نمى‏كند لذا حكم كرد به اينكه اين عمل منسوب به شيطان است.

و اين عمل (كشتن قبطى) هر چند نافرمانى موسى نسبت به خداى تعالى نبود، براى اينكه اولا خطاى بود نه عمدى، و ثانيا جنبه دفاع از مرد اسرائيلى داشت، و مرد كافر و ظالمى را از او دفع كرد، و ليكن در عين حال اين طور هم نبوده كه شيطان در آن هيچ مداخله‏اى نداشته باشد، چون شيطان همان طور كه از راه وسوسه آدمى را به گناه و نافرمانى خدا وا مى‏دارد، همچنين او را به هر كار مخالف صواب نيز وادار مى‏كند، كارى كه گناه نيست، ليكن انجامش مايه گرفتارى و مشقت است، هم چنان كه آدم و همسرش را از راه خوردن آن درخت ممنوع، گرفتار نمود، و كار آنان را به آنجا كشانيد كه از بهشت بيرون شوند.

پس در حقيقت جمله‏ " هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ" اظهار انزجار موسى (ع) است از آنچه واقع شد كه آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزير به مداخله گرديد و كار به كشته شدن قبطى انجاميد و خلاصه، انزجار از اين گرفتارى سخت و ندامت از آن است، و اينكه فرمود: " إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ" اشاره است از آن جناب به اينكه اين كارى كه از او سرزد نوعى ضلالت است، كه به شيطان منسوب است، هر چند كه نافرمانى كه موجب مؤاخذه است نبود، بلكه صرفا اشتباه بود، ليكن همين اشتباه هم منسوب به خدا نيست. بلكه منسوب به شيطان است كه دشمن و گمراه كننده آشكار است، و اين واقعه كار اشتباه و از سوء تدبير او بود، كه او را به عاقبت وخيم مبتلا مى‏كرد، و به همين جهت وقتى فرعون به وى اعتراض‏

ترجمه تفسير الميزان، ج‏16، ص: 24

كرد و گفت:" وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ‏ - تو همانى كه آن كار را كردى، و نعمت و خوبيهاى مرا در حق خودت كفران نمودى"، در پاسخ فرمود:" فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ‏ - من اگر آن كار را كردم، وقتى كردم كه از گمراهان بودم" «1» .

" قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ" اين جمله اعترافى از آن جناب نزد پروردگارش است به اينكه: به نفس خود ستم كرده، چون نفس خود را به خطر انداخته بود، و از اين اعتراف برمى‏آيد كه درخواست كرده و گفته: " فَاغْفِرْ لِي" معنايش مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نيست، بلكه مراد از آن اين است كه: خدايا اثر اين عمل را خنثى كن، و مراد از عواقب وخيم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباريانش نجات بده، و اين معنا از آيه‏ " وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ" «2» به خوبى استفاده مى‏شود.

و اين اعتراف به ظلم، و درخواست مغفرت، نظير همان طلب مغفرتى است كه قرآن كريم از آدم و همسرش حكايت كرده. و فرموده: " قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ" «3» .

[مفاد آيه: " قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ" و وجوهى كه در معناى آن گفته شده است‏]

" قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ" بعضى‏ «4» از مفسرين گفته‏اند:" حرف" باء" در جمله‏ " بِما أَنْعَمْتَ" براى سببيت است، و معنايش اين است كه: پروردگارا به سبب آنچه بر من انعام كردى، اين عهد براى تو بر عهده من باشد كه هرگز ياور مجرمين نباشم، و بنا بر اين معنا، جمله مورد بحث عهدى است از آن جناب با خداى تعالى".

بعضى‏ «5» ديگر گفته‏اند:" باء" در جمله مزبور براى قسم است، كه جواب آن حذف شده، و معناى آيه اين است كه: سوگند مى‏خورم به آن نعمت‏ها كه به من ارزانى داشتى، كه هر آينه توبه كنم، و يا امتناع بورزم از اينكه پشتيبان مجرمين باشم".

بعضى‏ «6» ديگر گفته‏اند كه:" باء" براى قسم هست ولى قسم استعطافى است، و قسم‏

(1) سوره شعراء، آيه 20.

(2) و كشتى مردى را و ما از اندوهت نجات داديم. سوره طه، آيه 40.

(3) گفتند پروردگارا ما به نفس خود ستم كرديم، و اگر تو ما را نيامرزى، و رحم نكنى، به طور مسلم از زيانكاران خواهيم بود. سوره اعراف، آيه 23.

(4) تفسير فخر رازى، ج 24، ص 234.

(5 و 6) روح المعانى، ج 20، ص 55.

ترجمه تفسير الميزان، ج‏16، ص: 25

استعطافى آن سوگندى است كه در انشاء واقع مى‏شود، مثل اينكه به كسى بگويى" باللَّه زرنى- تو را به خدا سراغم بيا"، و معناى آيه بنا بر اين احتمال اين مى‏شود، كه: پروردگارا تو را سوگند مى‏دهم كه بر من عطوفت كنى، و مرا حفظ فرمايى، تا در نتيجه پشتيبان مجرمين نباشم.

از ميان اين چند وجه، وجه اولى بهتر است، براى اينكه مراد از جمله‏ " بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ" - بنا به گفته اين مفسرين- انعام خدا به وى است، يا به اين كه: او را در كودكى از شر فرعون حفظ كرد، و به مادرش برگردانيد، و يا به اين كه توبه‏اش را از قتل قبطى قبول نمود و او را بخشيد البته بنا بر اينكه از راه الهام يا خواب و امثال آن علم پيدا كرده باشد به اين كه خداى تعالى او را آمرزيده است و هر يك از اين دو احتمال باشد سوگند او سوگند به غير خداى تعالى بوده، و معناى كلامش اين مى‏شود كه: سوگند مى‏خورم به اينكه مرا حفظ كردى كه ... و يا سوگند مى‏خورم به اينكه مرا آمرزيدى كه ...، و اين قسم سوگند در كلام خداى تعالى سابقه ندارد، و هيچ معهود نيست كه از كسى حكايت كرده باشد، كه به غير خود او سوگند خورده باشد، به همين جهت است كه گفتيم وجه اول بهتر است، چون بنا بر وجه اول اصلا حرف (باء) براى سوگند نيست، تا اين اشكال متوجه شود. " فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ" - بعضى‏ «1» از مفسرين گفته‏اند:" مراد از" مجرم" آن كسى است كه غير خودش را به جرم وادار سازد، و يا يارى او به جرم كشيده شود، مانند همان اسرائيلى كه مرد قبطى با او در افتاد، و يارى كردن موسى از وى، موسى را دچار دردسر و ارتكاب جرم ساخت پس در حقيقت در كلمه" مجرمين" در اين جمله، مجازى در نسبت به كار رفته، چون آن مرد اسرائيلى مجرم نبود بلكه سبب شد تا موسى مرتكب جرم شود".

بعضى‏ «2» ديگر گفته‏اند:" مراد از" مجرمين" فرعون و قوم اوست، و معناى جمله اين است كه: سوگند مى‏خورم به انعامت بر من، كه توبه كنم، و ديگر با مصاحبت و ملازمت ياور و كمك كار فرعون و قومش نشوم، و ديگر- مانند سابق- نزدش نروم، و ملازمش نشوم، و خلاصه سياهى لشكرش نگردم".

مفسر ديگر اين وجه را رد كرده به اينكه:" اين وجه هيچ تناسبى با مقام ندارد".

اما آنچه حق مطلب است اين است كه: جمله‏ " رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ" عهد و پيمانى است از سوى موسى كه ديگر هيچ مجرمى را در جرمش كمك‏

(1 و 2) روح المعانى، ج 20، ص 55.

ترجمه تفسير الميزان، ج‏16، ص: 26

نكند، تا شكر نعمتهايى را كه به وى ارزانى داشته به جا آورده باشد، و مراد از" نعمت"- با در نظر گرفتن اينكه قيدى به آن نزده- ولايت الهى است، زيرا جمله‏ " فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ" «1» ، شهادت مى‏دهد بر اينكه‏ " الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ" عبارتند از: نبيين و صديقين و شهداء و صالحين.

و اين نامبردگان اهل صراط مستقيمند، كه به حكم آيه‏ " اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ" «2» ، از ضلالت و غضب خدا ايمنند و ترتب امتناع از يارى كردن مجرمين، بر انعام به اين معنا، ترتب روشنى است، كه هيچ خفايى در آن نيست.

از همين جا معلوم مى‏شود كه مراد از" مجرمين" امثال فرعون و درباريان اويند، نه امثال آن مرد اسرائيلى كه حضرت او را يارى كرد، چون نه يارى كردن موسى از اسرائيلى جرم بود و نه سيلى زدنش به قبطى، تا از آن اعمال توبه كند، و چگونه ممكن است مرتكب جرم شده باشد، با اينكه او از اهل صراط مستقيم است كه هرگز معصيت خداوند نمى‏كنند تا گمراه شوند و خداوند در قرآن تصريح كرده بر اينكه آن جناب از مخلصانى بوده، كه شيطان راهى به اغواى آنان ندارد، و فرموده: " إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا" «3» .

و نيز در همين چند آيه قبل تصريح كرد بر اينكه به او حكم و علم داد و او از نيكوكاران و از متقيان بود، و چنين كسى را هرگز تعصب فاميلى و يا غضب بيجا گمراه نمى‏كند. و او را به يارى مجرم در جرمش وانمى‏دارد.

و اگر قرآن كلمه" قال" را در حكايت كلام آن جناب سه مرتبه تكرار كرده و فرمود:

" قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ" و " قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي" و " قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ" براى اين است كه: سياق در اين سه جمله، مختلف است، چون در جمله اول حكم و قضاوت او را حكايت كرده و در جمله دوم استغفار و دعايش را. و در جمله سوم عهد و پيمانش را.

" فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قالَ لَهُ مُوسى‏ إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ" .

كلمه" اصبح" را مقيد كرد به‏ " فِي الْمَدِينَةِ" تا دلالت كند بر اينكه موسى (ع) بعد از آن جريان ديگر به سوى قصر فرعون (خانه‏اى كه تا آن روز از عمرش در

(1) سوره نساء، آيه 69.

(2) سوره فاتحه، آيه 7.

(3) سوره مريم، آيه 51.

ترجمه تفسير الميزان، ج‏16، ص: 27

آنجا زندگى مى‏كرد)، برنگشت، و شب را در شهر مصر به سر برد. و كلمه" استصراخ" به معناى استغاثه به صداى بلند است، كه از" صراخ" به معناى صيحه و فرياد مشتق شده، و كلمه" غوايت" به معناى خطاى از راه راست و صواب است به خلاف" رشد" كه به معنى راه راست يافتن است.

و معناى آيه اين است كه: موسى آن شب را در شهر به صبح رسانيد،- و به كاخ فرعون برنگشت- و همه شب را با ترس و نگرانى بسربرد، و همين كه صبح شد، دوباره همان مردى كه ديروز او را به يارى خود طلبيد، با صداى بلند از او يارى خواست، كه اينك مرا از چنگال يك قبطى ديگر نجات بده، موسى از در توبيخ و سرزنش به او گفت: راستى كه تو آشكارا گمراه هستى، كه نمى‏خواهى راه رشد و صواب را پيش گيرى، و اين توبيخ بدين جهت بود كه او با مردمى دشمنى و مقاتله مى‏كرد كه از دشمنى و كتك كارى با آنان جز شر و فساد برنمى‏خاست.

" فَلَمَّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى‏ أَ تُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ ..." بيشتر مفسرين‏ «1» گفته‏اند:" ضمير (قال- گفت) به مرد اسرائيلى، همان كسى كه موسى (ع) را به كمك مى‏طلبيد، برمى‏گردد، براى اينكه مرد اسرائيلى خيال كرده بود موسى با اين توبيخ و عتابش بنا دارد او را مانند قبطى ديروز به قتل برساند، لذا از خشم او بيمناك شد، و گفت: اى موسى آيا مى‏خواهى مرا بكشى، همان طور كه ديروز يك نفر را كشتى؟ از سخن او، قبطى طرف دعوايش فهميد كه قاتل قبطى ديروز موسى بوده، لذا به دربار فرعون برگشت، و جريان را به وى گزارش داد، فرعون و درباريانش به مشورت نشستند، و سر انجام تصميم بر قتل موسى گرفتند.

و اين تفسير به نظر ما نيز تفسير درستى است، براى اينكه سياق هم بدان شهادت مى‏دهد، ليكن بعضى‏ها آيه را چنين تفسير كرده‏اند كه:" گوينده اين سخن قبطى بوده، نه اسرائيلى" و ليكن اين تفسير قابل اعتناء نيست، و معناى بقيه الفاظ آيه روشن است.

و در اينكه فرمود: " أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما" تعريضى است به تورات موجود در عصر نزول قرآن، چون در آن تورات آمده كه دو طرف مخاصمه در آن روز اسرائيلى بوده‏اند اين جمله مى‏فرمايد كه نه، موسى خواست خشم بگيرد، بر كسى كه هم دشمن مرد اسرائيلى بود و

(1) روح المعانى، ج 20، ص 57.

ترجمه تفسير الميزان، ج‏16، ص: 28

هم دشمن خودش، پس هر دو اسرائيلى نبوده‏اند و نيز اين جمله تاييد مى‏كند كه گوينده جمله" اى موسى مى‏خواهى چنين و چنان كنى" اسرائيلى بوده، نه قبطى، براى اينكه سياق اين جمله سياق ملامت و شكايت است.

" وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعى‏ قالَ يا مُوسى‏ إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ ..." كلمه" ياتمرون" از مصدر" ائتمار" مشتق است، كه به معناى مشورت و خيرخواهى، و ضد خيانت است. و ظاهرا جمله‏ " مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ" قيد است براى جمله" جاء".

و ظاهر آيه اين است كه: اين ائتمار و مشورت در حضور فرعون و به دستور او صورت گرفته، و اين مردى كه آمد و به موسى خبر داد كه تصميم گرفته‏اند تو را بكشند، از همان مجلس آمده، و قصر فرعون در اقصى و بيرون شهر مصر بوده، موسى را از تصميم خطرناك آنان خبردار كرد، و اشاره كرد كه از شهر بيرون شود.

اين استيناسى كه از آيه مورد بحث كرديم، نظريه سابق را كه گفتيم قصر فرعون و محل سكونتش بيرون شهر بوده، تاييد مى‏كند و معناى آيه روشن است.

" فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ" پس از شهر بيرون شد، در حالى كه ترسان و نگران پشت سر بود، گفت پروردگارا مرا از شر مردم ستمكار نجات بده. و در اين تاييدى است بر اين كه حضرت موسى آن عملش را كه به خطا مرد قبطى را كشت، براى خويش جرم نمى‏دانست.

بحث روايتى [ (چند روايت در باره آمدن موسى (عليه السلام) به مصر و كشتن مرد قبطى به خطا و اينكه گفت: " هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ ..." و " رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي" )]

در تفسير قمى مى‏گويد: موسى هم چنان نزد فرعون با ناز و نعمت زندگى مى‏كرد، تا به حد بلوغ و مردى رسيد، و موسى (ع) در اين مدت با فرعون گفتگو از توحيد مى‏كرد، و فرعون سخت او را از اين سخنها بازمى‏داشت، تا آنكه تصميم گرفت او را از بين ببرد، موسى ناگزير از كاخ او بيرون گشته، و وارد شهر شد، در شهر دو نفر را ديد كه يكديگر را كتك مى‏زدند، يكى در دين موسى بود، و ديگرى در دين فرعون، آن مردى كه در دين موسى بود موسى را به كمك طلبيد، موسى (ع) او را كمك كرد، و دشمنش را سيلى زد، ولى همين سيلى به زندگى او خاتمه داد، ناگزير موسى در شهر متوارى شد.

ترجمه تفسير الميزان، ج‏16، ص: 29

همين كه فرداى آن روز شد، دوباره مرد ديروزى را ديد كه گرفتار مردى قبطى شده، و او را محكم گرفته، آن مرد دست به دامن موسى شد، قبطى وقتى موسى را ديد به او گفت:

آيا مى‏خواهى مرا هم بكشى همان طور كه ديروز يك نفر را كشتى، ناگزير اسرائيلى را رها كرده و پا به فرار گذاشت‏ «1» .

و در كتاب عيون الاخبار به سند خود از على بن محمد بن جهم روايت كرده كه گفت: من در مجلس مامون حضور يافتم، وقتى كه امام رضا (ع) هم نزد او بود، مامون به آن جناب عرضه داشت: يا بن رسول اللَّه آيا اعتقاد تو آن نيست كه انبياء معصوم از گناهند؟ فرمود: بلى، عرضه داشت پس بگو ببينم معناى آيه‏ " فَوَكَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ" چيست؟ فرمود: موسى (ع) وارد يكى از شهرهاى فرعون شد، هنگامى وارد شد كه مردم از ورودش غافل بودند، يعنى بين مغرب و عشا بود، و در همان موقع دو نفر را ديد كه يكديگر را مى‏زدند، يكى از پيروانش، و يكى از دشمنانش، دشمن را به حكم خداى تعالى دفع كرد، و لطمه‏اى به او زد، كه منجر به مرگش شد، با خود گفت: اين از عمل شيطان بود، يعنى اين نزاع كه بين اين دو نفر درگرفت نقشه شيطان بود، نه اينكه كشتن من از عمل شيطان بود،" إنه"، يعنى شيطان دشمنى گمراه كننده و آشكار است.

مامون گفت: بنا بر اين پس چه معنا دارد كه موسى بگويد:" رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي‏ - پروردگارا من به خود ستم كردم مرا بيامرز"؟

امام فرمود: معنايش اين است كه: پروردگارا من خود را در غير آن موقعيتى كه بايد قرار دادم، كه وارد اين شهر شدم، " فَاغْفِرْ لِي" يعنى پس مرا از دشمنانت پنهان كن، (چون غفران به معناى پوشاندن است) تا به من دست نيابند، و مرا به قتل نرسانند، خدا هم" فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ‏ - او را از چشم دشمنان پوشانيد، كه او پوشاننده رحيم است. موسى گفت: " رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ" خدايا به پاس اين نعمت و نيرو كه با يك سيلى يكى از دشمنان را از پا درآوردم و به شكرانه آن تا زنده‏ام، پشتيبان مجرمين نخواهم شد، بلكه با اين نيرو همواره به مجاهدت و مبارزه ايشان برمى‏خيزم تا تو راضى گردى.

" فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ" - آن شب را موسى با ترس و نگرانى به صبح رسانيد، " فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ" كه ناگهان همان مرد ديروزى باز او را به كمك طلبيد، و دست به دامنش شد، موسى گفت: تو براستى مردى گمراه آشكارى، ديروز با

صفحه بعد