کتابخانه تفاسیر
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن
جلد اول
علم تفسير قرآن
سوره فاتحة الكتاب
[سوره الفاتحة(1): آيات 1 تا 7]
تفسير
سوره بقره
جلد دوم
ادامه سوره بقره
[سوره البقرة(2): آيه 124]
جلد سوم
ادامه سوره بقره
جلد چهارم
ادامه سوره آل عمران
جلد پنجم
سوره نساء
جلد ششم
ادامه سوره نساء
جلد هفتم
جلد هشتم
سوره انعام
جلد نهم
جلد دهم
ادامه سوره اعراف
جلد يازدهم
سوره توبه
جلد دوازدهم
جلد سيزدهم
جلد چهاردهم
جلد پانزدهم
جلد شانزدهم
جلد هفدهم
جلد هيجدهم
جلد نوزدهم
جلد بيستم
سوره احزاب
سوره ملائكه يا فاطر
جلد بيست و يكم
جلد بيست و دوم
سوره حم سجده - 41
جلد بيست و سوم
سوره مباركه محمد(ص)
سوره مباركه فتح
سوره مباركه حجرات
جلد بيست و چهارم
سوره الرحمن
سوره واقعه
سوره حديد مدنى است
جلد بيست و پنجم
جلد بيست و ششم
جلد بيست و هفتم
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج22، ص: 179
(1)
ترجمه آيات:
بنام خداى رحمان و رحيم 1- حم.
2- سوگند باين كتاب روشن.
3- ما اين كتاب را قرآنى عربى قرار داديم تا آن را درك كنيد.
4- و اين قرآن در كتاب اصلى «مادر كتاب» از نظر ما بسيار والا و فرزانه است 5- آيا به علّت اينكه شما ملّتى اسراف كنندهايد گمان ميكنيد ما ديگر از شما رويگردان شده قرآن را بر شما نازل نميسازيم.
قرائت آيات:
اهل مدينه و كوفه بجز عاصم «ان كنتم مسرفين» بكسر همزه قرائت كرده اند، و بقيّه قراء «ان كنتم مسرفين» بفتح همزه خواندهاند.
دليل قرائت:
ابو على گويد: هر كس «ان كنتم» بنصب همزه خوانده است معنى مى شود: «لأن كنتم» يعنى به اين علّت كه بوديد.
اما صفحا نصبش از باب «صنع اللَّه» است، زيرا جمله: «أ فنضرب عنكم الذكر» دلالت دارد بر فعل نصفح عنكم كه قبل از صفحا حذف شده است.
و از نظر معنى «صفحت عنه» در زبان عرب از او روگرداندم و به او پشت نمودم، كه صفحه گردن را بر گردانده است، پس معنى آيه چنين خواهد شد آيا بخاطر آنكه شما قومى اسرافگر هستيد از شما روى ميگردانيم و عذاب و انتقام خود را بشما ياد آورى نمىنمائيم؟.
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج22، ص: 180
(1) و اين آيه شباهت دارد به آيه ديگرى كه ميفرمايد: «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً» .
و امّا بنا بر قرائت «ان كنتم» بكسر همزه «ان» حرف شرط خواهد شد كه به دليل ما قبل از جوابش بىنياز شدهايم مانند مثال: «انت ظالم ان فعلت كذا» و مثل آن ميماند كه گفته باشيم: «ان كنتم مسرفين نضرب».
لغات آيات:
أ فنضرب- گفته ميشود: «ضربت عنه و اضربت عنه» يعنى او را ترك كردم، و نسبت به او خوددارى كردم.
صفحا- گفته ميشود «صفح عنى بوجهه» يعنى از من روگرداند، كثير شاعر گفته و در شعر خود از زنى ياد نموده است.
« صفوحا فما تلقاك الا بخيلة
فمن ملّ منها ذلك الوصل ملّت »
يعنى: «اين زن از عاشقان خود بسيار روگردان است، و بسيار در وصل بخل ميورزد، و هر كس از وصل او اظهار ملال و خستگى كند او نيز فورا اظهار خستگى ميكند».
يعنى: اين زن بسيار صورت بر ميگرداند، و صفوح در ميان صفات خداوند بمعنى بسيار عفو كننده نسبت به گناهان است، گويا از مجازات گناهكار با بزرگوارى خويش روگردان شده است، گفته ميشود: «صفح عن ذنبه» هنگامى كه گناه او را عفو كند.
مسرفين- اسراف بمعنى تجاوز نمودن از حد است در معصيت.
معنى آيات:
(حم) معنايش گذشت.
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج22، ص: 181
(1) (وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ) يعنى: سوگند بقرآنى كه حلال و حرام را بيان ميكند و قوانين اسلام را كه مردم بدان نيازمند هستند تشريح مىنمايد.
(إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا) سدى گفته است جعلناه يعنى: انزلناه، ولى مجاهد گفته: يعنى قلناه، و نظير آن «و يجعلون للَّه البنات» است كه يعنى:
ميگويند خدا دختران دارد، عربيا يعنى: قرآن را بزبان عرب نازل كرديم و بطريقه عرب در الفاظ و مفاهيم آن را قرار داديم، ولى با اين وصف هيچكدام از اعراب نميتوانند مانند آن بياورند، و چيزى نزديك به آن بسازند، زيرا در فصاحت و بلاغت در سطحى است عالى، يا به اين علّت كه دانش آنان باين پايه نمىرسد، يا آنكه خداوند آنان را از آوردن نظير قرآن باز داشته است، بنا بر اختلافى كه در اين مورد ميان علماء ما وجود دارد.
(لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ) يعنى: تعقّل كنيد و درباره قرآن فكر كنيد تا بدانيد كسى كه قرآن بدستش ظاهر شده است درست ميگويد.
و اين آيه دلالت دارد بر حدوث قرآن زيرا كلمه جعل آورده شده و مجعول عينا همان معناى محدث را دارد.
(وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ) يعنى: قرآن در لوح محفوظ است، بعضى گفتهاند اينكه لوح محفوظ «امّ الكتاب» ناميده، براى آنكه كتابهاى ديگر از روى آن گرفته ميشود.
و از زجاج نقل شده است كه بدان جهت لوح محفوظ را ام الكتاب گفتهاند كه اصل هر چيزى مادر آن است، و قرآن از نظر خدا در لوح محفوظ ثابت است، همانگونه كه فرموده است: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ» «1» .
(1) سوره بروج: 85 آيه 22.
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج22، ص: 182
(1) و لوح محفوظ كتابى است كه خداوند در آن تمامى حوادث را تا روز قيامت ثبت فرموده است، چون صلاح فرشتگان خود را در اين ديده است كه در اين لوح نظر كنند، و از اين لوح آگاه باشند تا از راه لطف اخبار آن را در دست رس مكلّفين بگذارند.
(لَدَيْنا) ابن عبّاس گفته است يعنى: آنچه كه نزد ما است.
(لَعَلِيٌّ) «1» يعنى: كتاب خدا از نظر بلاغت عالى است و آنچه بندگان بدان نيازمند هستند در آن آمده است.
بعضى هم گفتهاند يعنى: قرآن با ويژگيهايى كه از نظر اعجاز و ناسخ بودن كتابهاى قبلى، و وجوب ادامه عمل به آن و فايدههايى كه در آن هست بر هر كتابى برترى دارد.
و بعضى هم گفتهاند: على يعنى عظيم الشأن و رفيع الدرجه است و فرشتگان و مؤمنين او را تعظيم ميكنند.
(1) تفسير برهان جلد 4 صفحه 135: (از حضرت صادق (ع) روايت شده است شخصى از حضرت پرسيد كه منظور از «إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» چيست؟ فرمودند: منظور از آن امير المؤمنين عليه السلام است).
سوره حمد، فاتحه در قرآن بنام ام الكتاب موسوم است اينك بروايت ذيل توجّه فرمائيد:
تفسير برهان جلد 4 صفحه 134: از حضرت صادق (ع) روايت شده درباره «الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» فرمودند: صراط مستقيم امير المؤمنين صلوات اللَّه و سلامه عليه و معرفت او است، و دليل بر اينكه مراد از صراط مستقيم امير المؤمنين است اين آيه ميباشد: «وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» .
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج22، ص: 183
(1) (حَكِيمٌ) يعنى قرآن حكمت عاليهاى را ظاهر ميسازد، و بعضى هم گفتهاند حكيم دلالت دارد بر هر نوع حق و نيكى، بنا بر اين قرآن مانند فردى حكيم و دانشمند است كه بجز بحق سخن نگويد، و اينكه خداوند قرآن را با اين دو وصف توصيف فرموده است بر سبيل توسع است، زيرا اين دو صفت از صفات زنده است.
آن گاه خداوند كسانى را كه اعتنايى بقرآن ندارند و حكمتها و بيانات آن را انكار ميكنند مورد خطاب قرار داده ميفرمايد:
(أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً) و در اينجا منظور از ذكره قرآن است، يعنى آيا از شما روگردان شويم و وحى را از شما قطع كنيم و ديگر نه بشما امر كنيم و نه شما را از چيزى نهى كنيم، و نه پيامبرى بسوى شما بفرستيم؟.
(أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفِينَ) يعنى: بعلّت اينكه شما اسراف كرديد، يعنى:
آيا از فرستادن قرآن دست برداريم و شما را بخود واگذاريم، و بشما وظايفتان را نياموزيم، به اين علّت كه شما در كفر خود زياده روى كردهايد؟ اين استفهام استفهام انكارى است، و معنايش آنست كه ما اين كار را نميكنيم.
و اصل ضربت عنه الذكر اين بوده است كه سواره كه بر مركبى سوار است، هر گاه بخواهد مركب خود را از رفتن بسوى جهتى باز دارد او را با عصا يا تازيانه اش ميزند تا او را بسوى جهت ديگرى باز گرداند، بنا بر اين بجاى صرف و عدول، ضرب گزارده شده.
سدى گفته است ذكر بمعنى عذاب است، يعنى ما ابدا شما را عذاب نخواهيم نمود.
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج22، ص: 184
(1) سوره زخرف- آيات 6- 10
[سوره الزخرف (43): آيات 6 تا 10]
ترجمه آيات:
6- چه بسيار پيامبرانى را كه بسوى انسانهاى پيشين فرستادهايم.
7- و هيچ پيامبرى بسوى آنان نميرفت مگر آنكه او را مسخره ميكردند.
8- ما نيز نيرومندتر از ايشان را بهلاكت رسانيديم، و اوصاف پيشينيان بر باد رفت.
9- و اگر از آنان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟
خواهند گفت آنها را خداوند نيرومند و دانا آفريده است.
10- همان خدايى كه زمين را گهواره شما قرار داد، و در روى آن برايتان راههايى گذاشت تا بوسيله آن هدايت شويد.
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج22، ص: 185
(1)
معنى آيات:
آن گاه خداوند پيامبرش را دلدارى داده ميفرمايد:
(وَ كَمْ أَرْسَلْنا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ) يعنى براى ملّتهاى گذشته پيامبرانى بسيار فرستاديم.
(وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ) يعنى: ملّتهاى گذشته كه گفتيم نسبت به پيامبران كافر شدند، و بعلّت جهل بسيار و نادانى كه داشتند پيامبران را مسخره ميكردند، همانگونه كه قوم تو ترا مسخره ميكنند، ولى ما در مقابل استهزاء آنان نسبت به پيامبران از آنان رو گردان نشديم، بلكه حجتهاى بيشتر و پيامبران ديگرى بسوى آنان فرستاديم.
(فَأَهْلَكْنا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشاً) و ما از اين ملّتها با انواع عذاب كسانى را بهلاكت رسانديم كه از مشركين قوم تو بسيار نيرومندتر و قوىتر بودند پس اين مشركين نبايد بقدرت و مكنت خود مغرور گردند.
(وَ مَضى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ) يعنى: در آنچه بر تو نازل كردهايم گذشت كه حالت كفّار پيشين در تكذيب به حال اين كافران شباهت دارد، و چون آنان بخاطر تكذيب پيامبرانشان بهلاكت رسيدند عاقبت حال اينان نيز مانند آنان هلاكت است.
(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ) يعنى اگر اى محمد از قومت بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟.