کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

تفسير خسروى

جلد اول

تقريظ: بقلم آيت الله آقاى حاج شيخ ابو الحسن شعرانى: بسم الله الرحمن الرحيم و له الحمد ديباچه مؤلف

سورة البقرة

سوره آل عمران

جلد دوم

تتمه سوره آل عمران

سورة النساء

سورة المائدة

تذكر

جلد سوم

سورة الانعام

سورة الاعراف

سورة الانفال

جلد چهارم

سورة التوبة

سوره يونس عليه السلام

سوره هود عليه السلام

سوره يوسف عليه السلام

جلد پنجم

سورة النحل

سورة الاسراء(او) سورة بنى اسرائيل

سورة الكهف

سورة مريم

فهرست جلد پنجم تفسير خسروى

جلد ششم

سورة الانبياء

سورة الحج

سورة المؤمنون

سورة النور - مدنيه

سورة القصص

جلد هفتم

سورة الاحزاب

سورة الصافات

سورة المؤمن

سورة الزخرف

فهرست جلد هفتم تفسير خسروى

جلد هشتم

فهرست جلد هشتم تفسير خسروى

تفسير خسروى


صفحه قبل

تفسير خسروى، ج‏3، ص: 187

بكشيد در حسن تربيتش بكوشيد.) (4) بمعاصى و قبايح و كارهاى زشت (مانند زنا و امثال آن) نزديك نشويد نه بطور آشكار و نه بطور نهانى (بلى پيرامون فواحش و كارهاى قبيح مگرديد و بدانيد كه جرم و گناه آن بسى عظيم است. بلكه در تهيه اسباب آنهم برنيائيد و بمقدّمات آنهم خود را آلوده مسازيد و از همين جهت است كه نگاه بزن بيگانه و نامحرم و همنشينى و هم‏صحبتى با او حرام است زيرا آن مقدّمه زناست و فتح بابى براى آنست و غالبا بآنكار زشت و گناه بزرگ منجر ميگردد و اينكه ميفرمايد نزديك بفواحش نشويد چه آشكارا و چه نهانى براى آنستكه در جاهليّت زناى پنهانى را باكى نداشتند و زناى آشكار را قبيح ميشمردند و خداوند هر دو نوع را حرام فرمود و از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود: «هيچكس غيرتمندتر از خدا نيست زيرا فواحش را چه در ظاهر و چه در باطن يعنى چه در نهانى و چه در آشكارا حرام فرموده است.» (و ممكن است مراد از ظاهر و باطن افعال جوارح و افعال قلوب باشد).

(5) نفس و تنى را كه خدا كشتن آنرا حرام كرده است نكشيد (يعنى شخص مسلمان يا كافر هم پيمان با مسلمانان غير كافر حربى را) مگر آنكه كشتن او بحق و بحكم شرع و حق باشد (زيرا كشتن جرم بزرگى است و تجاوز شنيعى بر ساخته و آفريده آفريننده عالم است و از اين جهت است كه قتل نفس و آدم كشى پس از شرك بخداى سبحان از بزرگترين گناهان كبيره است و رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «من مأمور شده‏ام كه با مردم بجنگم تا اينكه بگويند لا إله إلّا اللّه و چون گفتند خون و مالشان نزد ما مصون و محترم است نظر بحق اسلامى كه آورده‏اند و حساب آنها با خداست.» و باز در حديث است كه: «خون مرد مسلمان حلال نميشود مگر بسه امر:

كافر شدن بعد از ايمان- زناى بعد از زناشوئى و قتل نفس بدون حق» پس هر شخص مسلمانى كشتنش حرام است مگر اينكه مرتكب يكى از سه كار شود: (زناى بعد از زناشوئى- قتل عمدى- ردّه از اسلام يعنى مرتدّ شدن) و امّا كافر و هم‏پيمان مقيم در بين مسلمانان مادام كه از طرف او اسائه ادبى از دور يا نزديك نسبت بدين يا وطن مسلمان نشده باشد محترم است و جان و مالش در امان است.) اينها هستند

تفسير خسروى، ج‏3، ص: 188

آنچه كه خداوند شما را بآن وصيّت و سفارش فرموده است و ارشاد نموده است باشد كه شما تعقل كنيد (و خير و منفعت خود را در آنچه بآن مأمور هستيد تشخيص دهيد و آنچه از آن نهى شده است بشناسيد زيرا اين امور از اموريست كه عقول آن را ادراك ميكند و در آن كنايه‏ايست به اين كه كارهائيكه شما ميكنيد چيزهائيست كه نه معنى براى آن تعقل ميشود و نه فائده‏اى بر آن مترتّب است و نزد صاحبان خرد مردود است).

بيان‏

- در گفتار خداى تعالى‏ (أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً) دلالتى است بر اينكه تكليف همانطور كه بفعل تعلّق ميگيرد بعدم فعل (يعنى نكردن كار) هم تعلّق ميگيرد و اينكه استحقاق ثواب و عقاب بر آنچه هم نبايد كرد نيز ثابت است و اين مذهب صحيحى است (نقل و ترجمه از مجمع البيان).

152- (و امّا پنج حكم ديگر كه در اين آيه مباركه مندرج است).

(6) و بمال يتيم نزديك نشويد (چه رسد به اين كه تصرف در مال او كنيد يا آن را بخوريد) مگر بآنچه قصد نيك و بهترى باشد (و بخواهيد ثمره مال او را بيشتر كنيد و با آن تجارت نمائيد و سودى بر آن اضافه نمائيد يا آنكه بمصرف آموزش و پرورش او برسانيد و آنرا محفوظ داريد) تا بحد رشد و بلوغ و كمال عقل و مردى برسد (و براى اداره كردن دارائى خود بطور صحيح تمكّن و قدرتى پيدا كند (و سپس مالش را باو تسليم كنيد) «فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ» .

(7 و 8) در آنچه با پيمانه معامله ميشود پيمانه بطور كامل و در آنچه با ترازو معامله ميگردد ترازو را در خريد و فروش بقسط و عدل بسنجيد (زيرا تطفيف در كيل و كم و زياد در وزن چون مستلزم تضييع حقوق و دارائى اشخاص و تجاوز بحق غير بطور غير مشروع است از گناهان كبيره است)- ما كسيرا جز باندازه وسع و جهد و طاقتش مكلف نميسازيم (و اين وصايا تمامى در حدّ توانائى مؤمن است) (و اگر در كيل و وزن مراعات كامل بعمل آمد و ندانسته نقصانى حاصل شد سخت‏گيرى نمى‏نمائيم).

تفسير خسروى، ج‏3، ص: 189

(9) و چون سخنى بگوئيد (در اقارير و شهادات و وصايا و فتاوى و قضايا و أحكام و مذاهب و امر بمعروف و نهى از منكر) بعدالت و حق بگوئيد (و گفتار شما از ميزان عدل و حق و مقبول شرعى تجاوز نكند و خارج از طريقه صداقت و عدالت كلامى بزبان نياوريد) هر چند در باره نزديكان و خويشاوندان خودتان باشد (زيرا مدار أمر پيروى حق مشروع و طلب رضاى خداست و فرقى بين خودى و بيگانه نيست بعلاوه بنيان دولت بر عدل نهاده شده و شئون افراد ملّت بعدالت اصلاح ميگردد و عدل ركن آبادى و اساس نجاح و رستگارى است‏ (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ) .

(10) و چون با خدا پيمانى بستيد بعهد خود كاملا وفا كنيد (خواه اين عهد بين خدا و مردم بزبان پيمبران در كتب منزله باشد يا بين خود مردم با يكديگر عهدى بسته شود و اين عهد خدائى: يا چيزى است كه خدا بر شما واجب كرده يا شما بر خود بنذر و عهد و قسم در غير معصيت خدا واجب ساخته باشيد).

اينها كه براى شما ذكر شد توصيه و دستورى است كه خداوند شما را بآن امر و سفارش فرموده است شايد شما بياد آوريد و بخاطر بسپاريد و از آن پند گيريد (و يكديگر را در تعليم و توصيه‏اى كه خدا بآن امر فرموده است ياد آور شويد).

153- و حقّا بدانيد كه اين راه راه راست مستقيمى است (دينى است حنيفيّه و قويترين اديان و بهترين آنهاست و امتثال اوامر اين دين طريقى مستقيم ببهشت سعادت دارين و نعم كامل الهى است و كج و معوجى و تناقضى در آن نيست) بنابرين آن را پيروى كنيد (و با آن عمل نمائيد و بصحّت آن معتقد شويد و حلال آنرا حلال و حرام آنرا حرام بدانيد هو حبل اللّه المتين من تمسّك به نجا و من اعتصم به هدى) و راه‏هاى ديگر را (كه كفر و بدعتها و شبهات باشد) پيروى مكنيد (و براه يهوديّت و نصرانيّت و مجوسيّت و پرستش بتان مرويد) زيرا از طريق خير و حق شما را جدا ميسازد و گمراه ميشويد- اينها بود آنچه خدا شما را در باره آنها وصيّت و عمل بآنرا بشما أمر فرموده است كه شايد شما تقوى پيشه كنيد و پرهيزگار گرديد

تفسير خسروى، ج‏3، ص: 190

(و بدورى از معاصى از عقاب خدا بر حذر شويد).

تنبيه 1

- ابن عباس رضى اللّه عنه گويد: اين آيات (كه شامل أحكام و وصايا و خصال ده گانه است) جامع خيرات است و هيچ چيز از تمام كتب آسمانى آنها را نسخ نميكند و آنها بر تمام بنى آدم حرام است و آنها امّ الكتابند هر كس بآنها عمل كند بهشت سعادت جاى اوست و هر كس بآنها عمل نكند و آنها را واگذارد دوزخ شقاوت مأواى اوست) (مجمع).

تنبيه 2

- (رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بدست خود خطى بروى زمين كشيد و فرمود اين راه خداست سپس خطوط ديگرى از راست و چپ كشيد و فرمود اين راه‏هاى ديگر است و بر هر راهى شيطانى است كه مردم را بآن دعوت ميكند- و در اينجا شرع اسلامى صراط مستقيم است كه از شمشير تيزتر و از مو باريكتر است و لذا در هر ركعتى از نمازها ميگوئيم: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‏ و هر كس در دنيا بر اين صراط بلغزد در صراط آخرت خواهد لغزيد و سپس اين آيه را تلاوت فرمود: (وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ‏ ... الخ) و ايضا آنحضرت فرمود: (لغزندگان بر صراط بسيارند و بيشتر زنانند كه بر آن مى‏لغزند) و در اين زمان بيشتر مردان هم در پيروى از شهوات و تقليد عادات در حكم زنانند.

(و ايضا در تفسير فارسى گويد:) محققان بر آنند كه صراط متعين نگردد إلّا ميان بدايتى و نهايتى و عارف داند كه بدايت همه از كيست و نهايت همه يكيست و شيخ صدر الدّين قونوى رحمه اللّه در اعجاز البيان فرمايد كه احاطه حق بهمه ثابت است و اللّه بكلّ شي‏ء محيط و آن احاطه وجودى و علمى باختلاف أقوال منتهاى سرّ صراط و عنايت سر سالك خواهد بود چنانكه فرمود: (صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ) .

( هر جا قدمى زديم در كوى تو بود

هر گوشه كه رفتيم همه روى تو بود

تفسير خسروى، ج‏3، ص: 191

گفتيم مگر سوى دگر راهى هست‏

هر راه كه ديديدم همه سوى تو بود )

(روح) بلى حقّ يكيست و نور يكيست و معبود يكيست ولى باطل متعدّد و برنگها و اشكال مختلفى است و ظلمات را انواع بى‏شمارى است‏ (اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ) .

[سوره الأنعام (6): آيات 154 تا 157]

ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (154) وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (155) أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَلى‏ طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ (156) أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى‏ مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ (157)

تفسير الفاظ-

«تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ» اى تماما للكرامة على الّذي أحسن القيام به: يعنى بر كسيكه بمندرجات آن قيام و اقدام كند نعمت و كرامت و خير و بركت تمام است‏ «لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ» اى لكى يؤمنوا بجزاء ربّهم-

تفسير خسروى، ج‏3، ص: 192

و قيل معنى اللقاء الرجوع إلى ملكه و سلطانه يوم لا يملك أحد سواه شيئا- يعنى شايد كه آنان بمجازات پروردگارشان ايمان آورند- يا بقولى- شايد ايمان آورند بروزى كه كسى جز او مالك چيزى نيست و رجوع همگان بملك و سلطنت اوست- «مُبارَكٌ» يعنى كثير النفع كه سود بسيار بر آن مترتّب است از ماده بركت كه بمعنى زياده و نموّ است‏ «طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا» مقصود يهود و نصارى ميباشند «دِراسَتِهِمْ» اى قراءتهم و علمهم. درس الكتاب يدرسه درسا- اى- ادام قرائته يعنى خواندن را ادامه داد «بَيِّنَةٌ» بيّنه و بيان آنچه كه حق بوسيله آن ظاهر شود يا اظهار گردد «صَدَفَ عَنْها» اى منع عنها يعنى مردم را از آن منع كرد- و أعرض عنها- يعنى از آن اعراض و دورى كرد.

تفسير معانى-

(قرآن كريم پس از آنكه از آنچه دين بر آن بنا نهاده شده و اصول آن است سخن گفت بدنبال آن از قرآن و اثر آن حديث نموده و پاره‏اى از شبهه‏هاى معاندين را ردّ فرمود و افتتاح سخن را بتوراة نمود كه از انجيل و زبور بقرآن شبيه‏تر است زيرا توراة است كه مشتمل بر احكام بسيار است چنانكه ضمن وصاياى دهگانه بيان فرمود سپس خبر ميدهد به اين كه ما بموسى كتابى داديم كه بر مؤمن محسن، نعمت و خير و كرامت آن تمام است بشرح آيه زير كه ميفرمايد):

154- سپس (بشما خبر دهم) كه بموسى كتاب (توراة) را عطا كرديم تا متمّم و مكمّل نعمت و كرامت باشد بر كسيكه بآن نيكو عمل كند و بمفاد آن قيام و اقدام نمايد (و پيروى آن و نظر در آن موجب هدايت او باشد و بآن اهتداء كند و در آن براى هر چيز (از أحكام شريعت و عبادت و معاملت) بتفصيل بيان شده است (و براى كسيكه بآن اهتداء كند هدايت و هر كس بآن تمسّك نمايد رحمت و موجب نجات از ضلالت است) و بموسى كتابى باين وصف و با اين حكمت عطا كرديم شايد كه آنان (يعنى بنى اسرائيل بمجازات پروردگارشان (و روز بعث و حشر و لقاى ربّ ايمان آورند.

155- و اين كتابيكه اينك من بر شما تلاوت ميكنم (كتابى است كه شكّى‏

تفسير خسروى، ج‏3، ص: 193

در آن نيست) ما آنرا نازل كرديم كه كثير البركات و عظيم الخير (در دين و دنيا) باشد (و بيش از آنچه توراة آورده است او آورده است) پس پيروى أحكام آن كنيد و از آنچه نهى كرده است پرهيز نمائيد) كه او ريسمان محكم خدا و نور يقين خدا و جامع رستگارى در دنيا و آخرت هر دو است بآن عمل كنيد) باشد كه رحمت خدائى در حيات و معاد شامل شما گردد.

156- (ما اين كتاب راهنماى بتوحيد و ارشاد كننده براه حق را فرستاديم و اين كتاب تزكيه و تطهير كننده نفوس را از چركينى‏هاى شرك و كفر و فسق و گناه نازل كرديم) تا شما (قوم عرب در روز حساب) نگوئيد كه فقط بر يهود و نصارى كتاب نازل گشته و ما از خواندن و فهميدن كتب آنها غافل بوده‏ايم (و نميدانيم كه آن كتاب چيست زيرا بزبانى غير عربى است و ما مشغول بغير آنيم و بآن دعوت نشده‏ايم) (و اگر خدا آنچه از آنها خواسته از ما هم ميخواست براى ما هم كتاب مى‏فرستاد).

صفحه بعد