کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

تفسير احسن الحديث

جلد اول

سوره بقره در مدينه نازل شده و دويست و هشتاد شش آيه است

نظرى به سوره مباركه

جلد دوم

سوره آل عمران

نظرى بر سوره مباركه

سوره نساء

نظرى به كليات سوره مباركه

جلد سوم

سوره مائده

سوره انعام

نظرى به كليات سوره

جلد چهارم

جلد پنجم

جلد ششم

جلد هفتم

جلد هشتم

جلد نهم

جلد دهم

جلد يازدهم

جلد دوازدهم

تفسير احسن الحديث


صفحه قبل

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 395

به «نخله» برسى چون به آن آبادى رسيدى آنچه بتوانى اوضاع اهل مكه را به من گزارش كن. عبد اللَّه پس از خواندن نامه گفت: من به دستور پيامبر عمل خواهم كرد هر كه شهادت را خوش دارد با من بيايد، همه با او آمدند.

چون به «نخله» رسيدند به كاروانى از قريش رسيدند كه مردى به نام عمرو بن حضرمى كاروان سالار آن بود، مسلمين به كاروان حمله كرده عمرو بن حضرمى را كشتند، كاروان را به غنيمت گرفته با دو اسير به مدينه آوردند، اين حمله به تصريح ابن هشام در روز آخر ماه رجب بود «1» كه از ماه‏هاى حرام است و جنگ در آن حرام مى‏باشد، عبد اللَّه ديد: اگر آن روز حمله نكند كاروان وارد حرم خواهد شد و ديگر نمى‏توان به آن حمله كرد.

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: به خدا من به شما دستور جنگ در ماه حرام نداده‏ام قافله و دو اسير را بازداشت كرد و چيزى از آن نپذيرفت، عبد اللَّه و يارانش پشيمان شدند، مسلمانان آنها را به باد ملامت گرفتند، كفار پس از دانستن مطلب شروع به سمپاشى كردند كه: محمّد خون حرام ريخته و در ماه حرام غنيمت و اسير گرفته و احترام ماه حرام را از بين برده است. آيه: يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ‏ در اين باره نازل شد ولى به نظر مى‏آيد كه هر سه آيه در يك زمينه نازل شده باشد.

216- كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ‏ لفظ «كتب» دلالت بر وجوب و حتميت دارد چنان كه در «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» و غير آن، در اين شكى نيست كه جنگ مكروه و ناپسند و مشقت است خواه به صورت دفاع باشد يا جنگ ابتدايى.

وَ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ‏

(1)- طبرسى فرموده: آن در اول رجب بود ولى عبد اللَّه و يارانش آن را آخر جمادى الثانى خيال مى‏كردند.

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 396

كلمه «عسى» در اينجا براى ايجاد اميد و توجه است يعنى جنگ براى اعتلاء توحيد، جنگ براى تعيين سرنوشت گرچه به ظاهر سخت و ناخوشايند است ولى از نظر واقع خير و صلاح شما در آنست و تا خون نريزيد و خونتان ريخته نشود عزت و عظمت نخواهيد يافت و بعكس: آسايش و عدم جنگ كه مورد نظر و محبوب شماست آن در واقع شر و ضرر و زيان است چون سرنوشت بايد در ميدان جنگ تعيين شود.

برو قوى شو، اگر راحت جهان طلبى.

وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‏ خدا اين واقعيت را مى‏داند كه بر شما جنگ نوشته، شما نمى‏دانيد كه از جنگ بدتان مى‏آيد. در ذيل آيات 190- 195 بقره و در «نكته‏هاى» آن راجع به جهاد اسلامى سخن گفته‏ايم.

217- يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ‏ .

كلمه «قتال» بدل است از «الشهر الحرام» يعنى: از تو از جنگ در ماه حرام مى‏پرسند، مى‏شود از قصه گذشته فهميد كه اين سؤال از طرف كفار مكه شده است چنان كه گويند گروهى از آنها پس از واقعه كاروان، به مدينه آمده و از آن حضرت پرسيدند: آيا جنگ در ماه حرام حلال است؟ و شايد سؤال از طرف مسلمين باشد.

قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ‏ .

ضمير «به» ممكن است به «اللَّه» يا به سبيل برگردد، در هر دو صورت مراد كفر عملى است، منظور از «سبيل اللَّه» عبادت و مخصوصا عمل حج است كه در ماه حرام انجام مى‏شود، «المسجد» عطف بر «سبيل» است يعنى بگو: جنگ در ماه حرام گناهى بزرگ و مانع شدن از عبادت خدا و كفر به عبادت خدا و مانع شدن از رفتن مردم به مسجد الحرام است پس جنگ در ماه حرام و ماه‏

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 397

صلح و عبادت روا نيست.

وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ‏ .

يعنى مشركان در اين واقعه كه از روى اشتباه واقع شد بر مسلمانان خرده نگيرند كه بزرگتر از آن را در حق اهل اسلام كرده‏اند آنها رسول خدا و ياران او را از مكه و مسجد الحرام بيرون كرده‏اند، اينكار از جنگ در ماه حرام بزرگتر است آنها با زجر و شكنجه مسلمانان را از دين خود برمى‏گردانند، اين كار از قتلى كه به دست عبد اللَّه بن جحش اتفاق افتاد بزرگتر است زيرا قتل فقط دنياى انسان را تباه مى‏كند اما شرك سبب شقاوت آخرت نيز هست تا اينجا هم حرمت جنگ در ماه حرام روشن شد و هم جواب ايرادى كه مشركان به مسلمانان گرفتند و نيز روشن شد كه مسلمين حق ندارند چنين كارى را تكرار كنند.

وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا .

يعنى پيوسته با شما در نبرد خواهند بود تا شما را از دينتان برگردانند، اين عمل منحصر به عصر نزول قرآن نيست، بلكه پيوسته چنين بوده و خواهد بود، «گلادستون» نخست‏وزير اسبق انگلستان در پارلمان آن كشور قرآن را بدست گرفته گفت: تا اين كتاب در شرق خوانده و مورد عمل مى‏شود نقشه‏هاى ما قابل اجرا نيست آرى دشمن پيوسته عملا و اعتقادا ما را از دينمان برمى‏گرداند.

وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ .

اين جمله روشن مى‏كند كه توبه مرتد خواه فطرى باشد يا ملى مورد قبول است زيرا مفهوم‏ «فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ» مى‏رساند كه اگر توبه كرد و مسلمان مرد اهل عذاب نخواهد بود. اعمال مرتد در دنيا باطل و بى‏اثر است زيرا پس از ارتداد، اعمال گذشته او، او را در نظر مردم محترم و عزيز نمى‏كند، بطلان در آخرت‏

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 398

نيز معلوم است‏ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ‏ در زمينه خلود، رجوع شود به‏ قالَ النَّارُ مَثْواكُمْ ... انعام/ 128.

218- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏ .

مضمون آيه يك حكم كلى است و آن اينكه: اهل ايمان و آنان كه در راه خدا و براى پيشبرد دين خدا از ديار خود مهاجرت كرده و به جنگ مى‏روند، چنين كسان در پى رحمت خدا و اميدوار رحمت خدا هستند يقينا پيش خدا مأجور خواهند بود، اگر اشتباهى هم بكنند آمرزيده است كه‏ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏ امّا از لحاظ تطبيق و شأن نزول مى‏شود گفت كه به جريان عبد اللَّه بن جحش مربوط است، يعنى مسلمين آنها را ملامت نكنند و خود آنها ملول نباشند كه در راه خدا سفر و جنگ كرده‏اند اجرشان با خداست و اگر اشتباهى هم شده خدا آمرزنده و مهربان است.

نكته‏ها

ماههاى صلح:

در اسلام چهار ماه در سال به عنوان ماه صلح و ماه محترم معرّفى شده است كه جنگ و خونريزى در آنها حرام مى‏باشد سه تا از آنها پشت سر هم هستند ذو القعدة الحرام، ذو الحجة الحرام محرم الحرام چهارمى ماه رجب كه ميان جمادى الثانى و شعبان واقع شده اگر كمى دقت كنيم به اهميت اين حكم پى خواهيم برد اگر دو گروه از مسلمانان با هم پيكار كنند چون ماههاى حرام رسيد بايد دست از جنگ بردارند و چون دو متخاصم چهار ماه دست از جنگ كشيدند حتما در عرض آن مدت در باره صلح و سازش مى‏انديشند در نتيجه، جنگ براى هميشه قطع مى‏شود، و اگر مسلمانان با كفار پيكار كنند مجبورند در ماه حرام دست از جنگ بردارند مگر

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 399

آنكه دشمن به جنگ ادامه دهد و در صورت متاركه موقت باز كار به صلح خواهد انجاميد تو خود حديث مفصل بخوان ...

حبط اعمال‏

حبط و پوچ و بى‏اثر شدن اعمال نيك در اثر بعضى از عوامل مورد تأييد قرآن مجيد است مثلا اگر به كسى احسان كنيم سپس بر وى منت گذاريم و اذيت كنيم اين منت و اذيت آن احسان را پوچ و بى‏اثر مى‏كند ديگر در نزد خدا ثوابى نخواهد داشت چنان كه فرموده: لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ ...

بقره/ 264.

قرآن مجيد اعمال حبط شده را به خاكسترى تشبيه مى‏كند كه طوفانى آن را پراكنده نمايد سوره ابراهيم/ 18.

مطالب زير در اين مورد شايان تذكّر است:

1- حبط راجع به اعمال نيك است، حبط اعمال زشت آمرزيده شدن آنهاست ولى قرآن مغفرت را حبط اعمال بد، نام نگذاشته است مثلا آيه‏ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ‏ مائده/ 5 وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‏ هود/ 16 و امثال آنها راجع به اعمال نيك مى‏باشند.

2- شرك و كفر باعث حبط اعمال هستند وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‏ انعام/ 88 وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ بقره/ 217.

3- بى‏احترامى به پيامبر در سخن گفتن (حجرات/ 2) منافق بودن (احزاب/ 18) منت و اذيت در پى احسان (بقره/ 264) عدم اطاعت از خدا و رسول (محمّد/ 33) قتل پيامبران و امر به معروف كنندگان نيز حبط كننده عمل مى‏باشند.

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 400

4- به موجب بعضى از آيات (بقره/ 217 آل عمران/ 22 توبه/ 69) حبط شامل دنيا و آخرت هر دو است حبط اعمال در دنيا آنست كه سعادت مقصود از آنها عايد نشود و بى‏اثر گردد حبط آخرت آنست كه اعمال پوچ شوند و انسان را به بهشت و رضوان خدا نرساند براى مزيد توضيح به قاموس قرآن (حبط) رجوع شود.

لازم است در اين زمينه دقت بيشتر كنيم، نقل است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روزى به ياران خود فرمود هر كه لا اله الا اللَّه بگويد درختى در بهشت براى او كاشته شود گفتند يا رسول اللَّه پس درخت ما در بهشت بسيار است فرمود آرى ولى مبادا آتش بفرستيد و آنها را بسوزانيد (خدايا پناه بر تو از حبط اعمالمان).

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 401

[سوره البقرة (2): آيات 219 تا 223]

صفحه بعد