کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

تفسير احسن الحديث

جلد اول

سوره بقره در مدينه نازل شده و دويست و هشتاد شش آيه است

نظرى به سوره مباركه

جلد دوم

سوره آل عمران

نظرى بر سوره مباركه

سوره نساء

نظرى به كليات سوره مباركه

جلد سوم

سوره مائده

سوره انعام

نظرى به كليات سوره

جلد چهارم

جلد پنجم

جلد ششم

جلد هفتم

جلد هشتم

جلد نهم

جلد دهم

جلد يازدهم

جلد دوازدهم

تفسير احسن الحديث


صفحه قبل

تفسير احسن الحديث، ج‏10، ص: 359

3- عبادت چنان كه در كلمه‏ها گفته شد به معنى اطاعت و فرمانبرى است حتى اطاعت از وسوسه شيطان، عبادت به شيطان است‏ أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ‏ يس/ 60.

منظور از عبادت در «ليعبدون» مطلق اطاعت و فرمانبرى است، خواه در كارهاى عبادى باشد يا غير عبادى، به عبارت ديگر: عبادت حقيقى آنست كه انسان تمام كارهاى زندگى خويش را با فرمانهاى خدا تطبيق كند. زيرا خدا براى همه كارهاى زندگى فرمان و دستورى دارد.

4- اما چرا عبادت، غرض از خلقت شده است؟ چون زندگى دنيا بدون آخرت عبث است، خداى فرمايد: أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ‏ مؤمنون/ 115، تنها راه رسيدن به رحمت و مغفرت و سعادت ابدى و بهشت، اطاعت از فرمان خدا در همه مراحل زندگى است، پس معناى حقيقى:

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ ... آنست كه: من آنها را خلق نكرده‏ام مگر براى رساندن به بهشت و سعادت ابدى.

5- چون همه جن و انس خدا را عبادت نمى‏كنند، بلكه عده‏اى مشمول:

وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها ... اعراف/ 179، هستند، على هذا اگر گروهى از جن و انس خدا را عبادت كنند باز غرض اصلى حاصل مى‏شود از اين بيان مى‏شود پى‏برد كه: الف و لام در الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ‏ براى استغراق است ولى چون هر دو گروه در عمل مختار هستند لذا غرض خدايى در همه پياده نمى‏شود الميزان الف و لام را الف و لام جنس گرفته است.

ناگفته نماند: غرض از ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ‏ غرض اصلى نيست بلكه يك غرض تبعى است كه از لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها ... ناشى مى‏شود.

تفسير احسن الحديث، ج‏10، ص: 360

6- آيات: وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا هود/ 7 الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ملك/ 2، إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا كهف/ 7 انسان را به حيرت وا ميدارد كه حتى آسمانها و زمين براى عبادت و نيكوكار بودن انسان آفريده، شده‏اند!!! روز شنبه بيست پنجم رمضان المبارك هزار و چهار و پنج مطابق 25/ 3/ 1364.

تفسير سوره ذاريات به پايان رسيد و الحمد للَّه و هو خير ختام‏

تفسير احسن الحديث، ج‏10، ص: 361

سوره طور

در مكه نازل شده و چهل و نه (49) آيه است‏

نظرى به سوره مباركه‏

1- طور هفتاد ششمين سوره است كه بعد از سوره سجده در مكه نازل گرديد در ترتيب فعلى قرآن مجيد، سوره پنجاه دوم است، به نظر مى‏آيد كه حدود سالهاى نهم و دهم بعثت نازل شده باشد از آيات آن بر مى‏آيد كه به هنگام نزول سوره، اسلام در مسير گسترش يافتن بود، اين كار مشركان را نگران كرده و به شدت، نبوت و معاد را انكار مى‏كرده‏اند، ولى حيف كه وقت دقيق نزولى آن در دست نيست.

2- عدد آيات آن به قول قارئان كوفي و شامى چهل و نه و به قول قارئان بصرى چهل و هشت و در نقل قارئان حجازى چهل و هفت است.

علت اين اختلاف آنست كه: در قرائت عراقى و شامى «و الطور» يك آيه است و نيز در قرائت كوفى و شامى‏ يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلى‏ نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا / 13 يك آيه مى‏باشد (مجمع البيان).

در تفسير خازن كه مؤلف آن در سال 725 هجرى از تأليف آن فارغ شده است، مى‏خوانيم: اين سوره داراى سيصد و دوازده كلمه و هزار و پانصد حرف است اين مى‏رساند كه مسلمانان به كلام اللَّه مجيد چقدر اهميت مى‏داده‏اند.

3- تسميه آن به «طور» ظاهرا به علت وقوع اين كلمه در اول آنست و در روايات نبوى سوره «و الطور» ناميده شد، مى‏شود اطمينان نمود كه اين نامگذارى‏

تفسير احسن الحديث، ج‏10، ص: 362

به توسط آن حضرت بوده است.

صدوق رحمه اللَّه در ثواب الاعمال از ابو ايوب خزاز از محمّد بن مسلم روايت كرده:

«عن ابى عبد اللَّه و ابى جعفر عليهما السّلام قالا: من قرء سوره و الطور جمع اللَّه له خير الدنيا و الاخرة»

اين روايت در مجمع البيان نيز نقل شده است.

4- سوره مباركه بى‏شك مكى است، كسى خلاف آن را نگفته است آيات سوره شاهد صدق اين مطلب هستند، وانگهى مى‏شود يقين كرده كه همه سوره به يك بار نازل شده است.

مطالب سوره و غرض آن‏

اين سوره با سوگندهاى مؤكد اعلام مى‏دارد كه عذاب آخرت حتمى است سپس مقدارى در وصف اهل عذاب و وصف اهل جنت توضيح مى‏دهد و از واقعيات عجيبى از جريان اهل بهشت پرده بر مى‏دارد، آن گاه به طور تفصيل به تكذيب مشركان مى‏پردازد كه رسول خدا را جادوگر و ديوانه و خيال پرداز مى‏گفتند.

و بيان مى‏دارد كه مشركان كارهاى نيستند اگر مى‏گويند: قرآن ساخته پيامبر است، نظير آن را بياورند، آنها مقهور قدرتها و نظامهاى خدايند در آخر به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه در مأموريت خودش خويشتن‏دار باشد و با تسبيح و حمد يارى و عنايتهاى خدا را به سوى خويش سرازير گرداند، سياق اين سوره، نزديك به ذاريات و مرسلات و نازعات است.

على هذا مطلب عمده سوره مباركه معاد و نبوت است كه انكار آن دو انكار توحيد نيز مى‏باشد.

تفسير احسن الحديث، ج‏10، ص: 363

سورة الطور مكّيّة و هى تسع و اربعون آية نزلت بعد سورة السّجدة

[سوره الطور (52): آيات 1 تا 16]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

وَ الطُّورِ (1) وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ (2) فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ (3) وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ (4)

وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ (5) وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ (6) إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ (7) ما لَهُ مِنْ دافِعٍ (8) يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً (9)

وَ تَسِيرُ الْجِبالُ سَيْراً (10) فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (11) الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ (12) يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلى‏ نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا (13) هذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ (14)

أَ فَسِحْرٌ هذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ (15) اصْلَوْها فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا سَواءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (16)

تفسير احسن الحديث، ج‏10، ص: 364

به نام خداى رحمان رحيم‏

1- قسم به طور.

2- قسم به كتاب نوشته شده (از جانب خدا).

3- در صفحه گسترده.

4- قسم به خانه آباد.

5- قسم به آسمان برافراشته.

6- قسم به درياى پر شده.

7- كه عذاب پروردگارت ثابت است.

8- مانعى از آن نيست.

9- روزى كه آسمان به طور كامل موج مى‏زند.

10- كوه‏ها به وضع عجيبى به راه افتند.

11- پس واى در آن روز بر مكذبين.

12- كسانى كه در باطل عجيب مشغولند.

13- روزى كه به شدت به آتش پرتاب شوند.

14- اين آتشى است كه آن را تكذيب مى‏كرديد.

15- آيا اين سحر است يا نمى‏بينيد.

16- بچشيد آن را صبر كنيد يا نكنيد، برابر است بر شما، فقط با آنچه مى‏كرديد مجازات مى‏شويد.

تفسير احسن الحديث، ج‏10، ص: 365

كلمه‏ها

طور: در مجمع البيان از مبرد نقل شده: طور مطلق كوه است و چون الف و لام بر آن داخل شود به معنى كوه معهود آيد، منظور از آن طور سيناء است كه در آنجا بر موسى عليه السّلام وحى آمد.

رق: پوستى است كه در آن مى‏نويسند، طبرسى فرمايد: پوستى است كه در آن چيزى نوشته مى‏شود، اصل آن براق بودن است گويند:

«ترقرق الشي‏ء: اذا لمع» راغب و زمخشرى پوست بودن را قيد نكرده‏اند.

مسجور: سجر: پر كردن. افروختن آتش. سرخ كردن تنور. طبرسى رحمه اللَّه: مسجور را، پر شده معنى كرده و فرموده: گويند:

«سجرت التنور: ملاتها نارا» زمخشرى نيز پر كردن گفته است در قاموس آمده: «سجر التنور: احماه و النهر: ملائه».

تمور: جريان سريع. راغب گويد: «مار الدم على وجهه» خون به سرعت بر چهره‏اش جارى شد، ظاهرا آن حركت يك نواخت نيست بلكه به صورت مارپيچى و گرد بادى است كه توأم با رفت و برگشت است. در مجمع فرموده: «المور: تردد الشي‏ء بالذهاب و المجى‏ء كما يتردد الدخان» منظور از آن ظاهرا گرد باد است.

خوض: حديث باطل: اصل آن داخل شدن در آب است، به طور استعاره به داخل شدن در امور گفته مى‏شود.

صفحه بعد