کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

تفسير احسن الحديث

جلد اول

سوره بقره در مدينه نازل شده و دويست و هشتاد شش آيه است

نظرى به سوره مباركه

جلد دوم

سوره آل عمران

نظرى بر سوره مباركه

سوره نساء

نظرى به كليات سوره مباركه

جلد سوم

سوره مائده

سوره انعام

نظرى به كليات سوره

جلد چهارم

جلد پنجم

جلد ششم

جلد هفتم

جلد هشتم

جلد نهم

جلد دهم

جلد يازدهم

جلد دوازدهم

تفسير احسن الحديث


صفحه قبل

تفسير احسن الحديث، ج‏9، ص: 481

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً نازل، حضرت آنها را خواست و آيه را بر آنها خواند، آنها گريه كردند و آيه برايشان سخت آمد. خدا آيه‏ وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ ... نازل فرمود، حضرت آنها را خواست و بشارتشان داد و فرمود: وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا و آنها كسانى هستند كه تسليم شدند.

3- و نيز در مجمع از ابو حمزه روايت كرده كه «سدى» گويد: اقتراف حسنه مودّت آل محمّد است، به طور صحيح رسيده كه حسن مجتبى عليه السّلام بر مردم خطبه‏اى خواند و فرمود: من از اهل بيتى هستم كه خدا مودّت آنها را بر هر مسلمان واجب كرده و فرموده: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ ... اقتراف حسنه مودت ما اهل بيت است.

4- باز در مجمع فرموده: اسماعيل بن عبد الخالق از امام صادق عليه السّلام نقل كرده كه فرمود: آيه‏ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ ... در حق ما اهل بيت نازل شده كه اصحاب كسائيم.

5- زمخشرى در كشاف مى‏گويد: روايت شده چون آيه‏ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ ...

نازل گرديد گفته شد يا رسول اللَّه اين قرابت شما كدام است كه خدا مودتشان را بر ما واجب كرده است؟ فرمود: «على و فاطمه و ابناهما» يعنى على و فاطمه و دو پسر آن دو است، چون در آن وقت فقط حسنين عليهم السّلام به دنيا آمده بودند.

اين روايت با همين لفظ در تفسير نسفى در حاشيه تفسير خازن نقل شده است.

6- در كتاب ذخائر العقبى/ 25 از ابن عباس نقل شده: چون آيه نازل گرديد گفته شد يا رسول اللَّه قرابت شما كه خدا مودتشان را بر ما واجب كرده كدامند؟ فرمود «على و فاطمه و ابناهما» اين روايت را ابن صباغ مالكى در صفحه 13 فصول المهمه سيوطى در كتاب احياء الميت حديث اول در حاشيه اتحاف شبراوى‏

تفسير احسن الحديث، ج‏9، ص: 482

صفحه 239 و ابن حجر در صواعق محرقه خود ذيل آيه فوق از آيات نازله در شأن اهل بيت عليهم السّلام و در اتحاف شبراوى/ 18 و در بسيارى از كتب اهل سنت نقل شده است علامه امينى رضوان اللَّه عليه در جلد دوم الغدير/ 307 تا 310 در اين زمينه اسناد بسيارى نقل كرده است.

على هذا احتياج به توجيه ديگرى نيست، آيه شريفه به مودت اهل بيت رسالت دعوت مى‏كند و آن را اجر رسالت مى‏داند.

طبرسى رحمه اللَّه فرموده: وجه سوم در متن آيه آنست كه، قرابت و عترت مرا دوست بداريد و احترام مرا درباره آنها حفظ كنيد، چنان كه از على بن الحسين و ابى جعفر و ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل شده، سعيد بن جبير، عمرو بن شعيب و ديگران نيز چنين گفته‏اند، آن گاه از اعمش از سعيد بن جبير از ابن عباس نقل كرده:

«قال‏ لما نزلت آية قل لا اسئلكم عليه اجرا قالوا يا رسول اللَّه من هؤلاء الذين امرنا اللَّه بمودتهم قال على و فاطمة و ولدهما».

دوم: منظور از مودت تنها دوست داشتن نيست بلكه دوست داشتن است كه توأم با رهبرى و مرجع بودن آنها در احكام و زعامت است چنان كه حديث متواتر ثقلين و حديث سفينه آن را بيان مى‏كند، بهتر است در اينجا اين آيه را با آيه‏ قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا فرقان/ 57 مقايسه كنيم در اين آيه مى‏گويد: من از شما فقط رفتن راه خدا را مى‏خواهم، در آيه ما نحن فيه هم مى‏گويد: من فقط مودت قرابت خودم را مى‏خواهم.

نتيجه اين مى‏شود كه مودت اهل بيت عليهم السّلام همان رفتن راه خداست خاصه با در نظر گرفتن آيه‏ قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ‏ سبأ/ 47 كه مى‏گويد: اجرى كه از شما خواستم به نفع شماست زيرا مودت اهل بيت ضامن سعادت دنيا و آخرت شماست، از اينجاست كه در بعضى از روايات آمده‏

تفسير احسن الحديث، ج‏9، ص: 483

« آل محمّد هم الصراط المستقيم‏

». سوم: آيات چهار گانه كه گذشت در مدينه نازل شده‏اند، گر چه سوره مباركه مكى است، بسيارى از سوره‏ها را داريم كه داراى آيات مدنى هستند و بالعكس.

چهارم: متّصل يا منقطع بودن استثناها در نتيجه‏گيرى كه در بند دوّم گفته شد فرق نمى‏كند، كسانى كه راه اسلام را با اهل بيت عليهم السّلام نرفته و از خود اظهار نظر كرده‏اند، درباره آيه مطالبى گفته‏اند كه به هيچ وجه قابل قبول و دلچسب نيست رجوع شود به مجمع و كشاف و تفاسير ديگر.

تفسير احسن الحديث، ج‏9، ص: 484

[سوره الشورى (42): آيات 27 تا 39]

وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ (27) وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ (28) وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِيهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَلى‏ جَمْعِهِمْ إِذا يَشاءُ قَدِيرٌ (29) وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ (30) وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (31)

وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ (32) إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَلى‏ ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (33) أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِما كَسَبُوا وَ يَعْفُ عَنْ كَثِيرٍ (34) وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِنا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ (35) فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (36)

وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ (37) وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (38) وَ الَّذِينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ (39)

تفسير احسن الحديث، ج‏9، ص: 485

27- اگر خدا روزى را بر بندگانش بسط مى‏داد، در زمين طغيان مى‏كردند، ليكن به آن اندازه كه مى‏خواهد نازل مى‏كند، او به بندگانش دانا و بيناست.

28- اوست كه باران را بعد از نااميد شدن مى‏فرستد و رحمتش را گسترش مى‏دهد، او سرپرست پسنديده است.

29- از جمله آيات خدا آفريدن آسمانها و زمين است و آنچه از جنبنده در آن دو منتشر كرده و او بر جمع آورى آنها، وقتى كه بخواهد تواناست.

30- آنچه از مصيبت به شما مى‏رسد به علت گناهانى است كه دستهايتان كسب كرده، خدا از بسيارى عفو مى‏كند.

31- شما عاجز كننده خدا در زمين نيستيد و جز خدا سرپرست و يارى نداريد.

32- از جمله آيات خدا نهرهاى جارى شونده است مانند مرزها.

33- اگر بخواهد باد را آرام مى‏كند، آن گاه در پشت دريا راكد مى‏ماند در اين سخن آياتى است بر هر بردبار شكور.

34- يا در اثر گناه مردم آنها را متوقف مى‏كند و از بسيارى (از گناه) عفو مى‏كند.

35- تا مجادله كنندگان در آيات ما بدانند كه راه فرارى ندارند.

36- آنچه داده شده‏ايد، متاع زندگى دنياست و آنچه نزد خداست بهتر و باقى‏تر است براى آنان كه ايمان آورده و بر خدا توكل مى‏كنند.

37- و آنان كه از گناهان بزرگ و كارهاى زشت‏تر اجتناب كرده و چون خشم آورند عفو مى‏كنند.

38- و آنان كه پروردگار خويش را اجابت كرده و نماز را بر پا داشته و كارشان به مشورت‏

تفسير احسن الحديث، ج‏9، ص: 486

است و از آنچه روزيشان داده‏ايم انفاق مى‏كنند.

39- و آنان كه چون مظلوم شدند، انتقام مى‏كشند.

كلمه‏ها

بغوا: بغى در اينجا به معنى ظلم و تجاوز است.

قدر: (بر وزن شرف) اندازه و كميّت و (بر وزن عقل) به معنى اندازه و تنگ گرفتن باشد.

غيث: باران، به قول طبرسى: بارانى كه در وقتش باريده و نافع باشد.

اين مطلب از لحن آيه فهميده مى‏شود.

قنوط: يأس و نوميدى.

بث: بثّ: پراكنده كردن. «بثّ الريح التراب: إذا اثاره».

دابة: هر آنچه جنبنده است، شامل انسان و حيوان مى‏شود.

جوار: جارى شوندگان، مفرد آن «جارية» است.

اعلام: مرزها و علامتها. مفرد آن علم (بر وزن شرف) است، راغب گويد: علم اثر و نشانه‏ايست كه شى‏ء با آن معلوم مى‏شود مثل علم لشكر، كوه را به جهت معلوم بودن علم گفته‏اند، جمع آن اعلام است.

رواكد: ثابتها. مفرد آن «راكدة» است.

يوبقهن: ايباق: هلاك كردن، آن در آيه به معنى متوقّف كردن است چنان كه خواهد آمد.

در قاموس گويد: «اوبقه: اى حبسه» وبق يعنى حبس كردن.

محيص: محلّ فرار، حيص به معنى دور شدن و كنار شدن است.

تفسير احسن الحديث، ج‏9، ص: 487

فواحش: فاحشه و فحشاء: كار بسيار قبيح. زمخشرى قبيح فزون از حدّ گفته است.

راغب گويد: هر قول و فعلى كه قبح آن بزرگ باشد، جمع آن فواحش است.

شورى: شور در اصل به معنى بيرون آوردن است «شار العسل شورا:

استخرجه من الوقبة و اجتناه» يعنى عسل را از شكاف سنگ بيرون آورد، مشورت و مشاوره و تشاور استخراج رأى است با مراجعه بعضى به بعضى. «شورى» اسم مصدر است به معنى مشورت كردن.

شرحها

به دنبال بيان آنكه روزى دادن در دست خداست در اين آيات فرموده:

رزق روى سنّت خدايى به اندازه داده مى‏شود و گرنه هرج و مرج به وجود خواهد آمد و نيز اگر به اندازه داده نمى‏شد قدر و احترام آن معلوم نمى‏گرديد.

آن گاه چند آيه در رابطه با تدبير كائنات و خلقت آنها بيان گرديده كه بى‏تناسب با مسئله رزق نيست.

و نيز بيان شده كه پيشآمدهاى ناگوار با اعمال انسانها رابطه مستقيم دارند فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ‏ .

آن گاه گفته شده: رزق دنيا فانى است بايد به فكر رزق آخرت بود، كه براى اهل ايمان آماده شده است، سپس صفاتى چند از اهل ايمان تذكر داده شده است.

صفحه بعد