کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

تفسير احسن الحديث

جلد اول

سوره بقره در مدينه نازل شده و دويست و هشتاد شش آيه است

نظرى به سوره مباركه

جلد دوم

سوره آل عمران

نظرى بر سوره مباركه

سوره نساء

نظرى به كليات سوره مباركه

جلد سوم

سوره مائده

سوره انعام

نظرى به كليات سوره

جلد چهارم

جلد پنجم

جلد ششم

جلد هفتم

جلد هشتم

جلد نهم

جلد دهم

جلد يازدهم

جلد دوازدهم

تفسير احسن الحديث


صفحه قبل

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 456

جهاد در راه خدا

جهاد در اسلام براى جهانگشايى و اشباع غريزه خودخواهى و حيوانى نيست بلكه: «فى سبيل اللَّه» و در اشاعه توحيد و تكامل انسانيت است، امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه مى‏فرمايد: «جهاد درى از درهاى بهشت است كه خدا آن را بروى دوستان مخصوصش باز كرده ... هر كه از آن رو گرداند خدا لباس ذلت و كسوت بلا را بر او مى‏پوشاند «1» » راجع به جهاد اسلامى در «نكته‏ها» ى آيه 190 بقره سخن گفته‏ايم.

(1)- نهج البلاغه عبده خطبه 27.

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 457

[سوره البقرة (2): آيات 246 تا 252]

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (246) وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ (247) وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (248) فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (249) وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ (250)

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشاءُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ (251) تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (252)

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 458

246- آيا نديدى آن گروه از بنى اسرائيل را بعد از موسى كه به پيامبر خويش گفتند:

زمامدارى براى ما انتخاب كن تا (تحت فرمان او) در راه خدا بجنگيم. گفت شايد شما اگر جنگ واجب شود نجنگيد؟ گفتند: چرا در راه خدا نمى‏جنگيم حال آنكه از ديارمان و فرزندانمان رانده شده‏ايم پس چون جنگ بر آنها مقرر شد، جز عده كمى همه سرپيچى كردند، خدا به كار ستمكاران دانا است.

247- پيغمبرشان به آنها گفت: خدا طالوت را به زمامدارى شما نصب كرده، گفتند چگونه او را بر ما حكومت باشد با آنكه ما به حكومت از او شايسته‏تريم وانگهى ثروتى ندارد! گفت: خدا او را بر شما برگزيده و در دانش و بدن او را وسعت بخشيده، خدا زمامدارى (از جانب) خويش بهر كه خواهد بدهد، خدا (بر احوال همه) محيط و دانا است.

248- باز پيغمبرشان به آنها گفت: نشان حكومت او آنست كه صندوق (معلوم) پيش شما

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 459

خواهد آمد (همان صندوقى كه) در آن براى شما آرامشى است از خدا و باقى مانده‏ايست از آنچه خاندان موسى و هارون گذاشته‏اند، صندوق را ملائكه حمل مى‏كنند در آمدن آن، نشانه روشنى است از خدا اگر مؤمن باشيد.

249- و چون طالوت با لشكريان بيرون شد گفت: خدا شما را با نهر آبى امتحان مى‏كند، هر كه از آن بنوشد از من نيست و هر كه از آن نخورد از من است، مگر آن كس كه كفى با دست خويش برگيرد، پس همگى جز عده قليلى از آن نوشيدند چون طالوت با ياران مؤمن خود از آن نهر گذشت گفتند: امروز ما را طاقت مقابله با جالوت و سپاهيان او نيست، اما آنان كه باميد لقاء اللَّه بودند گفتند: بسيار شده كه گروهى كم بخواست خدا بر گروهى بسيار پيروز شده‏اند خدا با استقامت ورزان است.

250- و چون با جالوت و سپاهيانش روبرو شدند گفتند: پروردگارا بر ما استقامت فرو ريز و قدمهايمان را استوار گردان. و ما را بر گروه كافران پيروز كن.

251- پس بخواست خدا آنها را شكست دادند و داود جالوت را بكشت و خدا به او حكومت و حكمت بخشيد و از آنچه مى‏خواست به او تعليم كرد، اگر خدا بعض مردم را ببعض ديگر دفع نمى‏كرد زمين تباه مى‏شد ولى خدا بر جهانيان صاحب كرم است.

252- اينهاست آيات خدا كه به حق بر تو مى‏خوانيم و حقا كه تو از پيامبرانى.

كلمه‏ها

الم تر: در قرآن مجيد هر جا كه ماده «رأى» با حرف «الى» باشد معنى ديدن و نگاه كردن مى‏دهد مگر در بعضى از آيات و هر جا كه مفعول دوم بدون «الى» باشد معنى دانستن و علم را دارد مراد از اين «الم تر» متوجه كردن مخاطب به مطلب است (قاموس قرآن).

ملاء: اين كلمه در قرآن به معناى جماعت و اشراف جماعت آمده «مل‏ء» بفتح ميم به معنى پر كردن است، اشراف را از آن ملاء گويند كه‏

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 460

هيبت آنها دلها را پر كرده است، به جماعت شايد از آن ملاء گفته‏اند كه زمين را پر مى‏كنند.

يطعمه: طعم به معنى خوردن، چشيدن و مزه آمده مراد از آن معناى دوم است.

ملك: حكمران. ملك (بضم ميم) به معنى حكومت و اداره امور، ملك (بفتح ميم) اداره كننده آن است.

طالوت: نام فرماندهى است كه بر بنى اسرائيل تعيين شد گفته‏اند از نواده‏هاى بنيامين پسر يعقوب بود.

تابوت: صندوق. در بنى اسرائيل صندوقى بنام صندوق عهد بود كه الواح تورات در آن بود چون آن را در جنگ با خود مى‏بردند در خود آرامش و اطمينان احساس مى‏كردند و غالب مى‏شدند.

سكينه: سكون و آرامش قلب.

آل موسى: در مجمع البيان گويد: عرب آل فلان مى‏گويد و خود شخص را اراده مى‏كند.

نهر: (بر وزن قمر و فقر) به معنى رودخانه يا آب جارى است (قاموس قرآن).

جالوت: نام فرمانده لشكريانى است كه با بنى اسرائيل مى‏جنگيدند.

جنود: لشكرها. مفرد آن جند است.

فئه: گروه. دسته.

افرغ: يعنى فرو ريز. افراغ به معنى ريختن است (قاموس قرآن).

اغترف: غرف و اغتراف به معنى برداشتن، غرفه به معنى برداشته شده است‏

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 461

شرحها

اين ماجرا به مناسبت آيه‏ وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ ... كه دستور پيكار با دشمنان دين را مى‏دهد، نازل گشته است تا مسلمانان از آن برداشت صحيحى بردارند.

بنى اسرائيل پس از موسى عليه السّلام مورد تجاوز فلسطينيان قرار گرفتند، از ديارشان رانده شدند و اطفالشان به اسارت كشيده شد، ناچار پيش پيامبرشان «اشموئيل» آمدند كه فرماندهى بر ما تعيين كن تا تحت فرمان او در راه خدا بجنگيم، پيامبر فرمود: شايد حكم جهاد آمد و شما حاضر نشديد؟ گفتند چرا حاضر نمى‏شويم با آنكه ما را از ديارمان بيرون كرده و فرزندانمان را به اسارت برده‏اند!! پيامبرشان فرمود: خدا «طالوت» را بر شما فرمانده معين كرده است، گفتند: نه، او را به حكومت قبول نداريم ما از او سزاوارتريم وانگهى ثروتى هم ندارد. پيامبر فرمود: من از جانب خود چيزى نمى‏گويم اين خداست كه او را معين كرده، وانگهى شرط سرپرستى پول و ثروت نيست بلكه نيروى جسمى و عقلى است «طالوت» هم كاردان است و هم عضلات قوى دارد قهرا بار مسئوليت را مى‏تواند بكشد و نيز دليل فرماندهى او اين است كه صندوق عهد (رمز پيروزى و اطمينان قلب) كه از ميان شما رفته به شما باز خواهد گشت.

با اين بيان به حكومت «طالوت» تن در دادند و در ركاب او به جنگ دشمن رفتند، طالوت در راه لشكريانش را آزمايش كرد و گفت: وقتى كه به فلان نهر رسيديم هر كس از آن بياشامد از من نيست و هر كه نياشامد از من است ولى اكثر آنها از آن آشاميدند، بالاخره با وفاداران قوم، به لشكر دشمن تاختند، در آن جنگ «داود» كه جزء لشكريان طالوت بود، فرمانده سپاه دشمن «جالوت» را كشت تا شكست دشمن حتمى شد.

آنكه از اين نمايش مفصل به نظرم مى‏آيد اين است.

تفسير احسن الحديث، ج‏1، ص: 462

اولا آنجا كه سرنوشت به دست جنگ است بايد جنگيد و گرنه دشمن به هيچ قيمت حاضر نيست از مال و ناموس دست بردارد. جنگ سرنوشت‏ساز است مگر آنكه خصم به مسالمت حاضر باشد.

ثانيا: نبايد از دستور خدا و رسول و رهبر راستين سرپيچى كرد و گرنه رسيدن به هدف ناممكن خواهد بود.

ثالثا: افراد را بايد آزمود تا در وقت حساس تنها نماند.

رابعا اگر افراد كم باشند ولى مصمم و متوكل به خدا، پيروزى حتمى است اينك آيات.

246- أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‏ .

در مجمع البيان به روايت از حضرت باقر عليه السّلام اسم آن پيامبر «اشموئيل» بود ظاهرا همان «سموئيل» باشد كه در تورات آمده در تورات كتاب اول اسموئيل باب 4، 5، 6، 7، شكست فلسطينيان و آمدن صندوق عهد به ميان بنى اسرائيل نقل شده است بايد دانست كه نظر قرآن از ذكر اينگونه حكايات آنست كه از قضاياى گذشته استفاده كنيم چون سنت جاريه جهان در حق گذشته و آينده يكى است، قرآن خود فرمايد: لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ‏ يوسف/ 111 سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ‏ غافر/ 85 لذا قرآن به زمان و مكان و اشخاص توجه نكرده است.

قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلَّا تُقاتِلُوا .

«هل عسيتم» به معنى «لعلكم» است آمدن «هل» براى تقرير آنست كه به گمان من شما در صورت وجوب جنگ، حاضر به جنگ نخواهيد بود «1» يعنى: شايد شما اگر جنگ نوشته شود جنگ نكنيد. چنان كه ذيل آيه:

صفحه بعد