کتابخانه تفاسیر

پایگاه داده های قرآنی اسلامی
کتابخانه بالقرآن

پرتوى از قرآن

جلد اول

سوره بقره

جلد سوم

مقدمه

جلد چهارم

جلد پنجم

مقدمه

پرتوى از قرآن


صفحه قبل

پرتوى از قرآن، ج‏5، ص: 306

و يا حالى كه براى‏ لا يُحِبُّونَكُمْ‏ باشد: و حال آنكه به همه كتاب ايمان داريد آنان با شما روى دوستى ندارند. از اين تعريض معلوم مى‏شود كه‏ «دُونِ الْمُؤْمِنِينَ» نظر به اهل كتاب است.

وَ إِذا لَقُوكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا ... اين توصيف كه تظاهر به ايمان باشد، شبيه به اوصاف منافقان است كه‏ «دُونِ الْمُؤْمِنِينَ» شامل آنان نيز مى‏شود. عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ‏ بيان استعاره‏ايست از كينه و خشم آنان نسبت به مؤمنان: كسى كه توانايى فرو ريختن زهر خشم خود را ندارد از شدت هيجان انگشتان خود را مى‏گزد، مانند گزندگانى كه از شدت خشم خود را مى‏گزند. اينگونه خشم پر هيجان كه راه بروز بر آن بسته است گاه موجب مرگ خشمگين مى‏گردد، و چنين خشمگين كينه‏توز به حق و اهل حق همان به كه با خشم خود جان دهد: قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ‏ ، چه خداوند دانا به انگيزه‏هايى است كه چنين خشمى را برمى‏انگيزد. إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ .

إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً، إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ نيرومندى مسلمانان و قدرت رهبرى آنان چنان است كه دشمنان نمى‏توانند خود نيكى و خيرى را به مباشرت از آنان باز دارند و يا ضربه‏اى رسانند، لذا چشم‏

به بدى پاسخ گويد و احترام را به تحقير و نعمت را به ناسپاسى. در برابر لقمه‏اى لطمه زند و چون مورد وثوق شود شانه خالى كند و ستم روا دارد و بفريبد ... آيا اكنون زمان آن نرسيده است كه زمامداران شرق به احكام بى نقص خدا تن دهند و به احساس و و جدان خود باز گردند و به آنچه حوادث و مصائب آموخته رشد يابند و عمل كنند و ديگر خانه‏هاى خود را به دست خود و دشمنان خود ويران نكنند؟ به سوى فرزندان خود و برادران دينى خود روى آرند و بشتابند و براى آنان بپذيرند بعضى از آنچه را از بيگانه مى‏پذيرند و از آنان بهترين ياور و برترين پشتيبانى يابند؟ سنت خدايى را در آنچه به شما الهام بخشيده فطرتتان را بر آن نهاده است پيروى كنيد، حكمت بالغه او را در آنچه شما را امر و نهى كرده مراعات كنيد تا گمراه نشويد و لغزشها و اشتباهات شما را به سست‏ترين موضع ساقط نكنند. نمى‏بينيد؟

نمى‏دانيد؟ احساس نمى‏كنيد؟ تجربه نمى‏آموزيد؟ تا كى؟ تا كى؟ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ .

پرتوى از قرآن، ج‏5، ص: 307

به حوادث دوخته‏اند، اگر چه در تلاش و كيد بر مسلمانان نيز هستند. همين كه خوبى و نيكى و پيشرفتى به مسلمانان روى آرد و تماس يابد آزرده خاطر مى‏شوند و همين كه بدى‏يى رسد خوشنود و شادمان مى‏گردند. مس حسنه و اصابت سيئه، مقياس نظر آنان را مى‏رساند كه نمى‏توانند براى مؤمنان اندك خوشى، اگر چه مسّ باشد، بنگرند و آرزوى ضربه و اصابت سيئه را دارند.

در برابر اينگونه خشم و كينه‏اى كه منشأ نقشه‏ها و حيله‏ها عليه مسلمانان است، چه بايد كنند؟

وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا ... صبر در راه پيشرفت مسلمانان و توحيد و خوددارى از ابراز اسرار مسلمانان و اتخاذ بطانه از بيگانگان و صبر از انگيزه‏هاى خشم و كينه و اقدام نابجا و تقويت نيروى اجتماعى- گر چه خويشان و دوستان سابق باشند كه با چنين جاذبه‏هايى به سوى آنان و آنان را به سوى خود مى‏كشانند- و هشيارى و پرواگيرى از كيدها و نقشه‏هاى آنان، كه معناى تقوا در اين مورد بايد همين باشد، با داشتن اين دو خصلت همراه با ايمانى كه سرآمد است، ديگر كيدها و دسائس آنان كارى نمى‏شود: لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً .

إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ - احاطه علم و احاطه قدرت. احاطه علم به اندازه تأثير كيد و انديشه‏هاى آنان و طريق جلوگيرى از اثر آن، چنان كه شما را بدان هدايت كرد، وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا . و احاطه قدرت به نافرجام گذاردن كيدشان و جلوگيرى از به فرجام رسيدن نقشه آنان. تعملون نيز قرائت شده كه خطاب به مؤمنين است: خداوند به اعمال و نياتى كه منشأ آن اعمال است و به كار بردن فرمانهاى او عالم است، و اگر ضررى از كيد دشمنان به شما رسيد از همان جهت است كه به فرمان و رهبرى او عمل نكرده‏ايد.

پرتوى از قرآن، ج‏5، ص: 308

[سوره آل‏عمران (3): آيات 121 تا 129]

وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (121) إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (122) وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (123) إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ (124) بَلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ (125)

وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى‏ لَكُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (126) لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ (127) لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْ‏ءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ (128) وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (129)

[ترجمه‏]

(3/ 129- 121)

(121) و همين كه صبح پرتو افكند از فرد خاندانت براى جايگزين ساختن مؤمنان در مواضع خود براى جنگ، (بيرون رفتى) و خدا بس شنوا و دانا است.

(122) آن گاه كه دو گروه از شما قصد كردند سستى پيشه سازند و خدا است ولى آنان و بر خدا بايد توكل كنند مؤمنان.

(123) و حال آنكه خدا شما را در بدر يارى كرده است كه شما مردمى زبون و بيچاره بوديد پس خداى را پروا پيشه كنيد باشد كه سپاس گزاريد.

(124) هنگامى كه به مؤمنين مى‏گفتى آيا براى هميشه شما را بسنده نمى‏شود كه پروردگارتان شما را به سه هزار فرشته نازل شده امداد كند؟

(125) آرى اگر پايدارى كنيد و پروا گيريد و شما را از اين جوششتان بيايد، پروردگارتان شما را به پنج هزار فرشته نشانگذار يارى مى‏كند.

(126) و خدا آن (وعده) را جز به عنوان مژده‏اى براى شما قرار نداد و براى اينست كه دلهاى شما بدان وسيله اطمينان يابد و يارى جز از پيشگاه خداى بس با عزت و حكمت نيست.

(127) براى اينكه جانبى از آنان را كه كفر ورزيدند ببرد يا سركوبشان كند و در نتيجه زيانكار باز گردند.

(128)- چيزى در امر اختيار تو نيست- يا باز مى‏گردد و توبه آنان را مى‏پذيرد يا عذاب مى‏كند ايشان را چه بيگمان آنان ستمگرند.

(129) خداى را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، بيامرزد هر كه را خواهد و عذاب مى‏كند آن كس را كه مى‏خواهد و خدا بس آمرزنده و بس بخشايشگر است.

پرتوى از قرآن، ج‏5، ص: 309

شرح لغات:

غدوت، از غدو: بامدادان بيرون آمدن.

تبوّء: جا به جا كردن، جايگاه تعيين كردن، تعيين موضع.

اذلّة، جمع ذليل: بيچاره، زبون، خوار، پست.

يمدّ، از مد: كشش دادن، گسترش دادن. درباره چيزيست كه مايه ماده‏اى داشته باشد مانند امداد آب قليل به آب كثير.

فور: جوشش آب و خشم، ناگهان فرو ريختن، با شتاب روى آوردن.

مسوّمين: از سوم (فعل ماضى): (او را) رها كرد، به كارى واداشت، (براى) نشانه گذار، (بر او) يورش آورد. مسومين (به فتح واو): فرشتگانى رها شده، وادار گرديده، نشان گذارده شده. مسومين (به كسر واو): علامت گذاردگان، رها كنندگان به سوى كارزار، وارد كنندگان به يورش و كارزار.

طرف: آخر هر چيز، بخش، جانب، گروه، گزيده، يكى از اطراف بدن، سر و دست و پا.

كبت: بر زمين زدن، خوار كردن، در هم شكستن، از پا درآوردن، سست و بى پا كردن.

خائبين، جمع خائب: آنكه به آرزويش نرسد و سرخورده و مأيوس شود، كسى كه از آرزويش باز ماند.

الامر، اراده و شأن و تدبير خداوند.

وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ. إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما، وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ‏ .

وَ إِذْ ... عطف و متعلق به آيه يا آيات سابق است: متذكر باش و پند ياب كه‏

پرتوى از قرآن، ج‏5، ص: 310

اگر صبر و تقوا داشته باشيد، كيد و كين دشمنان به شما زيان قطعى نمى‏رساند.

و يا اتخاذ دون المؤمنين، مانند منافقان مدينه كه رهبرشان عبد اللَّه بن ابى سلول بود، را رعايت كنيد ... اين آيه به قرينه‏ إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ‏ ظاهرا در داستان كارزار احد است كه مسلمانان صبر و تقوا را از دست دادند و دچار مشقت شدند. و همچنين منافقان، در اسرار رهبرى دخالت كردند و در موقع حساس با عقب نشينى، گروهى را باز گرداندند و گروهى كه دو طائفه بودند به سستى و زبونى گرائيدند «1» . اين عقبگرد و سستى آن گاه بود كه رهبر عظيم، صبحگاهان مؤمنان را از مدينه بيرون برد تا جايگاه و كمينگاهها را معين و مواضع را بررسى كند. همانگاه كه دشمن با عده پنجهزار نفرى خود و با ساز و برگ كامل به مدينه يورش آورده بود و احد را موضع جنگى- استراتژيكى- خود كرده بود، اين منظره جالب و قاطع- با عده اندك به سوى سپاه دشمن بيرون رفتن و خانه و زندگى را پشت سرگذاردن:

إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ ... ، آنهم بامدادن كه هنوز دشمن خود را كاملا جمع و جور نكرده- برترين نمونه رهبرى و وحدت ايمان است و در مفصل تاريخى چنان مؤثر و با اهميت بود كه در تاريخ جهان و ملكوت منعكس شد. اين گونه شب را به صبح رساندن و با گشودن چشم به اشعه صبحگاهى صف آرايى كردن، جالب توجه خاص خدا و در ديدگاه او بود- همانگاه كه پرتو خورشيد فضاى يثرب و پيرامون آن را درخشان مى‏كرد و از بالاى بلنديها، قعر وادى‏ها و تپه‏ها را فرا مى‏گرفت و سايه‏هاى سايه‏داران را همى كوتاه مى‏كرد، نخستين صف توحيد پس از غافلگير شدن دربدر، آرايش جنگى مى‏يافت. اين صف در طول زمان همى گسترش مى‏يافت تا تاريكيهاى شرك و سايه‏هاى شرك آوران را كوتاه كرده از زمين كه عبادتگاه خدا است يكسره بزدايد. اگر در صفوف رزمى آن پراكندگى و ناتوانى پيش آمد، در صف هماهنگ فكرى همى به پيش مى‏رود ... وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ .... روز يك شنبه ششم شوال‏

(1)- اين دو طايفه از بنى سلمه و بنى حارثه بودند كه پس از بازگشت و عقب‏نشينى عبد اللَّه بن ابى و كسانش، سست و دو دل شدند. خداوند بوسيله مرد مصمم و با ايمان- ابى جابر سلمى- به آنان روحيه و ثبات بخشيد.

پرتوى از قرآن، ج‏5، ص: 311

سال سوم هجرت، پرچمدار توحيد، پيغمبر اكرم (ص) صبحگاه با حدود هزار مرد رزمى از مدينه بيرون رفت و در دامنه وادى احد آنان را آرايش جنگى داد. هر دسته‏اى از فرماندهان و سواران و پيادگان در جاى وصف خود قرار گرفتند.

تيراندازان را به فرماندهى عبد اللَّه جبير در دهانه كوه مستقر ساخت كه تا آخرين نفس موضع خود را در برابر يورش دشمن از پشت جبهه نگه دارند.

پس از آن همه صف آرائيهاى اهل كتاب و مشركان و برخوردها و دسيسه‏ها و تحريفها كه قرآن پيش بينى و درسهايى كه براى هميشه به مسلمانان درباره افكار و انديشه‏ها و روابط با آنان تعيين كرده است و آن آگاهيها، اكنون دامنه آن به ميدان جنگ مسلحانه أحد رسيده است كه مشركان و منافقان با تحريكات يهود، آن ميدان را در مقابل مسلمانان آراستند تا در پى تبليغات و تحريكات نهان و آشكار، ضربه سخت خود را بزنند.

آن رهبرى و هشيارى و فرماندهى و موضعگيرى و جا به جا كردن تير اندازان و سواران و پيادگان و پرچمدار، و آن عقبگرد گروهى و سستى گروه‏هاى ديگر- و إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا - و چون با پايه ايمانى كه داشتند، با اخلال و وسوسه منافقان متزلزل شدند، خداوند با ولايت و تصرف خاص خود آنان را پايدار گرداند: وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما .

از ميان همه حوادث و جريانات، خداوند اين صفحه را نمايانده است: وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ‏ !- گويا براى آنست كه رهبرى قاطع و مصمم و متوكل را با دقت و هشيارى در سر بنماياند: همين كه صبح پرتو افكند خانه و زندگى را پشت سر گذاردى و از آنها بريدى و به استقبال دژهاى دشمن شتافتى، سپاهيان ايمان را جا به جا كردى و در موضع خود گذاشتى! خدا مى‏داند چه گفتگوها و چه انديشه‏ها و چه انگيزه‏ها و جواذبى در زبانها و قلبها مى‏گذشت: وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏ .

پيشدرآمد و تصوير نخستين صفبندى رسمى اسلام و كفر است كه با همه نيرويش آمده تا پشت ديوار مدينه تاخته بود، تصويرى زنده كه با نظارت كامل خداوند بود و به گفتگو و انديشه‏ها شنوا و دانا، تا نظارت خداوند را در همه انديشه‏ها و

پرتوى از قرآن، ج‏5، ص: 312

گفتگوها و حركتها آگاه و هشيار باشند.

ميدان بدر، ميدانى محدود و گذرا نسبت به وسعت و امتداد مكان و زمان و هميشه و همه جا بود. ميدان احد يك برخورد جنگى گذرا و محدود نبود، برخورد انديشه‏ها و روحيات و كششهاى گوناگون مسلمانان با مشركان، و زير پرده، با ديگر كافران بود كه اين آيات بر همان مسائل تكيه كرده آن ميدان وسيع همه جانبه را مى‏نماياند و جزئيات حادثه را به وقايع نگاران مى‏گذارد و از آنها مى‏گذرد و عبرتها و نمايشهاى درونى و نفسانى را از هر سو نشان مى‏دهد و مى‏گشايد، براى هميشه و براى اين گروه نو خاسته ميدانى از دريافتها و برداشتهاى از آئين و آثار و جاذبه‏هاى متضادى از ايمان و تقوا و خلوص با غرورها و رسوبهاى انديشه‏هاى جاهليت و شهوات، و ميدانى از صدق در ايمان و عمل، و دو رويى و نفاق به همان درونهاى مستور كه حوادث از آن پرده بر مى‏دارد و از پشت ظاهر چهره‏ها مى‏نماياند.

با اشاره اين آيه معلوم مى‏شود كه بيرون رفتن آن حضرت به سوى احد پيش از رأى شورا، از جهت همان نيروى روحى آن حضرت بود كه پيوسته مى‏خواست بر دشمن پيشى گيرد و يا به استقبال او برود، نه آنكه در شهر سنگر گيرد و دشمن بر او بتازد. گر چه به معيار ظاهر، مصلحت آن چنان بود كه گروهى از سالخوردگان و منافقان رأى دادند كه در شهر بمانند و حالت دفاعى به خود گيرند تا مدينه و خانه‏ها به صورت سنگرهاى دفاع درآيند و مرد و زن وضع دفاعى گيرند.

صفحه بعد